مکتب حزب الله در خاطرات سیدعلی میرفتاح (1)
سیدعلی میرفتاح، روزنامه نگار و گرافیست مشهور که امروز آرام آرام پای در وادی میان-سالی می گذارد، در سال های منتهی به پیروزی انقلاب کودکی حدوداً ده ساله بوده که در مکتب حزب الله شهرری با مبارزه آشنا و همراه شده است.یاد کودکی 1- خاطره ی دکترباقر عاقلی
...من، دوازده سال از عمرم را در زمان رضاخان پهلوی گذراندم و چون از کودکی بسیار باهوش و کنجکاو بودم، خیلی از وقایع آنزمان، زندگی مردم و تصمیمات دولت و ...به یادم است.دیدار همافران با حضرت امام
تصویر باشکوهی از آن مجلس در روزنامهها چاپ شد که خیلی موثر بود و انگیزهای برای پیوستن دیگر نیروها به انقلاب فراهم کرد و نیز نور امید و چشمهی پیروزی برای ملت به حساب آمد. بیعت همافران با امام و انتشار عکس آن، ضربهی سختی بر پیکر دولت بختیار وارد آورد.نقش دانشگاه تبریز در انقلاب اسلامی
بارها گفتهام و باز هم میگویم که نخستین و قویترین شخصیت انقلابی مؤثر در تبریز که محور همهی حرکات ضدطاغوتی بهشمار میرفت، شهید بزرگوار آیتالله قاضی طباطبایی بود. از اساتید دانشگاه تبریز کسانی مثل دکتر سلیمی خلیق، دکتر اصغر نیشابوری، دکتر گلابی و... بسیار فعال و مؤثر بودند و با شهید قاضی، شهید مدنی و مدرسهی علمیهی ولیعصر(عج) در خیابان ششگلان هم ارتباط داشتند.بازگشت چند روزه به همدان
پس از آمدن به تهران با شهید کلاهدوز تماس برقرار کردم. ایشان مرا به مدرسهی رفاه معرفی کرد. به نظرم هفدهم بهمن بود که به مدرسهی رفاه رفتم. در آنجا پس از چندروز کارتی به نام محمود نیستانی به من دادند.فرار سربازان
از کرمانشاه که گذشتیم هوا بارانی شد. برفپاککن خودروی انصاری از کار افتاد. روی شیشهی ماشین گِل مینشست. ناچار برای اقامهی نماز و صرف شام در مسافرخانهای در کامیاران ایستادیم. هنوز تصاویر شاه و فرح و حتی فوزیه و رضاخان بر در و دیوار مسافرخانه بودزندگی نامه و خاطرات اکبر فتورایی
متولد بیست و هفتم اسفند 1318 در ارومیه و ساکن همین شهر هستم. دوران تحصیلم را در چند مدرسهی مختلف طی کردم و در سال 1338 دیپلم گرفتم. در سال 1337 افسری به مدرسهی ما یعنی دبیرستان فردوسی آمده بود تا تعدادی را جذب دبیرستان نظام کند.انتخاب مدرسهی علوی
دو سه روز بعد از استقرار حضرت امام در مدرسهی رفاه، بعضی از مؤسسین و هیئت امنای این مدرسه مثل: آقایان هاشمی، شهید باهنر، بادامچیان و آقای توکلی که در ضمن مسئولیت مدرسهی علوی را هم به عهده داشتند، تشخیص دادند که مدرسهی علوی از نظر مسائل امنیتی مطمئنتر است؛ستاد استقبال
از آن روز که شورای انقلاب کار خود را آغاز کرد، به دربندانی که از مسائل ریز و درشت دچار بود. انبوهی از مسائل، به اعتصابهایی مربوط بود که هم در فلج کردن رژیم گذشته نقشی تعیینکننده داشت؛ هم با غفلتی میتوانست برای مردم و انقلاب مشکلساز شود.بازگشت خمینی کبیر
یکی دو روز بعد از انقلاب بود که به همراه خانوادهام از پل سیدخندان میگذشتیم. مسجدی به نام مسجد امام جعفر صادق (ع) در آنجا هست که من گفتم برویم ببینیم به ما اسلحه میدهند. جلو رفتم و گفتم: «آقا به ما اسلحه میدهید؟»...
55
آخرین مطالب
پربازدیدها
اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 107
سربازی در دسته من بود به نام عصام احمد. این سرباز خیلی مؤمن بود و به جمهوری اسلامی علاقه داشت. او بیشتر اوقات درباره مسائل سیاسی و مخصوصاً جنگ با من صحبت میکرد. شبی داخل سنگر نشسته بودیم و حرف میزدیم. هنوز چند روزی به حمله شما برای شکستن محاصره آبادان مانده بود. فکر میکنم پنج یا هفت روز. من از یک ماه و نیم پس از شروع جنگ تا روز آخر در همین جبهه بودم. آن شب عصام برایم خیلی حرف زد و دردل کرد. او از این که در جبهه بود به شدت ابراز بیزاری و تنفر میکرد. میگفت: «ما چطور با نیروهای ایرانی جنگ کنیم، حال آنکه آنها مسلمانند و در کشورشان جمهوری اسلامی به پا کردهاند.![](pic/banner_box/263.jpg)
![](pic/banner_box/254.jpg)
![](pic/banner_box/169.jpg)
![](pic/banner_box/235.jpg)
![](pic/banner_box/180.jpg)
![](pic/banner_box/43.jpg)
![](pic/banner_box/25.jpg)
![](pic/banner_box/26.jpg)