خاطرات سیدمحمد جوزی

سیدمحمد جوزی، رزمنده بسیجی دوران دفاع مقدس، مهمان صد و هشتاد و هشتمین برنامه شب خاطره بود. او درباره بستن تخته‌های پل در سرمای شب برای یکی ار علمیات‌ها خاطره گفت. او همچنین گفت حتی عراقی‌ها طول پل را می‌دیدند، برمی‌گشتند اما گردان حضرت علی اکبر(ع) از لشکر سیدالشهدا از پل رد شدند، تا غروب در غار ماندند و بعد دشمن را غافلگیر و اسیر کردند. ادامه این روایت‌‌ را ببینیم.

خاطرات حسینعلی عظیمی

حسینعلی عظیمی(1398-1326)، از فرماندهان ارشد یگان مهندسی رزمی جهاد سازندگی دوران دفاع مقدس، مهمان صد و هشتاد و هشتمین برنامه شب خاطره بود. او درباره عملیات کربلای 5، کار کمیته آبِ جنگ که خودش مسئولش بود و عملیات خطوط دفاعی مقدم را باید هدایت می‌کردند، خاطره گفت. او همچنین گفت از عملیات فاو به بعد دیگر اجازه نمی‌دادیم نیروها طولانی مدت مقاومت کنند و تلفات زیادی داشته باشیم و چگونگی کنترل از کانال ماهی را روایت کرد. ادامه این روایت‌‌ را ببینیم.

خاطرات مرتضی وافی

حجت‌الاسلام مرتضی وافی، طلبه رزمنده دوران دفاع مقدس، مهمان صد و هشتاد و هفتمین برنامه شب خاطره بود. او درباره افتادنش از دژ، سه ساعت معطل ماندن برای آمدن آمبولانس، چگونگی زخمی شدنش و نبود امکانات در بیمارستان صحرایی و بیمارستان اهواز خاطره گفت. او همچنین چگونگی انتخاب طلبگی خود را روایت کرد. ادامه این روایت‌‌ را ببینیم.

خاطرات جلال فخرا

جلال فخرا، عضو گردان حبیب در دوران دفاع مقدس، مهمان صد و هشتاد و هفتمین برنامه شب خاطره بود. او درباره آمدن نیروهای تازه طلبه به گردان قبل از عملیات والفجر و ماجرای فرستادن خبرنگاران به خط، خاطره گفت. ادامه این روایت‌‌ را ببینیم.

خاطرات مهدی طائب

حجت‌الاسلام مهدی طائب، عضو لشکر ۲۷ «محمد رسول‌الله» از فعالان پژوهش و دفاع از انقلاب اسلامی، مهمان صد و هشتاد و هفتمین برنامه شب خاطره بود. او درباره کنسل شدن عملیات و برگشت به تهران برای اعزام دوباره خاطره گفت. او گفت روز عاشورا بود از مدرسه بیرون آمدیم و دو گروه 90 نفری دسته عزاداری راه انداختیم؛ غافل از اینکه در دید دشمن هستیم. ادامه این روایت‌‌ را ببینیم.

خاطرات محمدرضا گلشنی

محمدرضا گلشنی، سرباز آزاده دوران دفاع مقدس، مهمان صد و هشتاد و ششمین برنامه شب خاطره بود. او درباره عملیات رمضان و رد شدن عراقی‌ها از روی رزمندگان خاطره گفت. او همچنین درباره اجرای تئاتر و کارهای هنری در دوران اسارت هم خاطره گفت. ادامه این روایت‌‌ را ببینیم.

خاطرات یعقوب توکلی

دکتر یعقوب توکلی، محقق، کارشناس مسائل سیاسی و رزمنده دوران دفاع مقدس، مهمان صد و هشتاد و ششمین برنامه شب خاطره بود. او درباره رفتن از آمل به نور و اعزام خود به جبهه، اعزام به چنگوله در زمان عملیات کربلای یک و نوشتن وصیت‌نامه برای برخی از رزمندگان خاطره گفت. ادامه این روایت‌‌ را ببینیم.

خاطرات محمدرضا گلشنی

محمدرضا گلشنی، سرباز آزاده دوران دفاع مقدس، مهمان سیصد و بیست و هفتمین برنامه شب خاطره(شهریور 1400) بود. او درباره دشواری عزاداری ماه محرم در اردوگاه‌ها ساخت دفتر مداحی در دوران اسارت و زیارت کربلا پس از پذیرش قطعنامه خاطره گفت. او گفت این ماجرا برای سال 1367 یا 68 است. بین‌الحریمن خاکی و مغازه‌ها گلی بودند. به هیچ وجه شبیه الان نبود. 10 دقیقه به ما 200 نفر اجازه زیارت دادند. ادامه این روایت‌‌ را ببینیم.

خاطرات حسین استیری

سرهنگ حسین استیری، فرمانده دوران دفاع مقدس، مهمان سیصد و بیست و هفتمین برنامه شب خاطره(شهریور 1400) بود. او درباره عملیاتی که نیروی زمینی ارتش در آذر 1366 انجام داد و عنایت ائمه در غروب آن روز خاطره گفت. ادامه این روایت‌‌ را ببینیم.

خاطرات سعید فخرزاده

حجت‌الاسلام سعید فخرزاده، پژوهشگر حوزه تاریخ شفاهی و «مدیر دفتر تدوین دستاوردهای انقلاب اسلامی»، مهمان صد و هشتادمین برنامه شب خاطره(اسفند 1387) بود. او درباره فردی که با کت و شلوار و حکم به پایگاه آمده بود، خاطره گفت. او گفت: لباس و اسلحه به سپاه نمی‌دادند و هر کسی از شهر خودش اسلحه می‌آورد. ادامه این روایت‌‌ را ببینیم.
...
8
...
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 95

توپخانه ما پشتیبان دو گردان تانک البعث و خضیران بود. ما در منطقه دزفول مستقر بودیم. روز عملیات فتح‌المبین شاهد بودم چگونه سازمان ارتش عراق مانند خشتی که در آب انداخته باشند از هم گسیخت و رفته‎‌رفته از هر سو فرو ریخت. ساعتی بعد از حمله نیروهای شما بود که تازه ما پی بردیم چه حمله وسیعی آغاز شده است. ساعت 12 شب دستور رسید به طرف نیروهای شما گلوله پرتاب کنیم. هر چه گلوله می‌انداختیم می‌گفتند «کم است، بیشتر.»