خاطرات محمدحسین جعفریان


04 اردیبهشت 1403


محمدحسین جعفریان، شاعر و نویسنده، مهمان دویست‌وبیست‌و‌سومین برنامه شب خاطره (اردیبهشت 1391) بود. او در مورد کاروان إلی بیت‌المقدس خاطره گفت: وقتی مسئله این سفر مطرح شد، تصور می‌کردم یک سفر توریستی خواهیم داشت، اما در طول سفر همه چیز عوض شد؛ این‌بار حس و حال جنگ و عملیات بود که بر فضا حاکمیت داشت. در آنکارا، در حالی‌که چنین فرصتی برای ما غیرقابل تصور بود، توانستیم در مقابل سفارت رژیم صهیونیستی تظاهرات داشته باشیم. در این تظاهرات، تعداد نیروهای پلیس از تعداد تجمع‌کنندگان بیشتر بود و خبرنگاران زیادی از کشورهای مختلف آمده بودند. در مقطعی از تظاهرات، احساس کردم کمی از حرارت شعارها فروکش کرده و تجمع از اوج افتاده است؛ بنابراین با شناختی که از عناصر جذاب رسانه‌ای داشتم، عکسی از یک کودک زخمی فلسطینی را به دست همسرم دادم که برود و با این عکس در مقابل نیروهای پلیس که به ردیف ایستاده‌اند، بایستد. او این کار را انجام داد و همان‌طور که پیش‌بینی می‌کردم، صحنه بسیار جذابی خلق شد. این ‌بار فوجی از عکاسان را می‌دیدیم که هجوم آورده بودند تا از این صحنه عکاسی کنند.

تاکنون 355 برنامه شب خاطره دفاع مقدس از سوی مرکز مطالعات و تحقیقات فرهنگ و ادب پایداری و دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری برگزار شده است. برنامه آینده 6 اردیبهشت 1403 برگزار می‌شود.

آرشیو



 
تعداد بازدید: 1295


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

شانه‌های زخمی خاکریز - 5

اولین دژبانی سر راه ـ صالح‌آباد ـ اولین ایستگاه صلواتی هم بود. شربتی خوردیم و بعد مستقیم حرکت کردیم به طرف مهران که هنوز التهاب عملیات چند هفته پیش والفجر ـ 3 را در خود داشت. تپه «کله‌قندی» آنجا بود. بچه‌های لشکر 27 در این تپه عملیات کرده بودند. تعریف می‌کردند: وقتی عملیات شد، عراقیها در محاصره قرار گرفتند. مدتی که گذشت وضع بسیار بدی پیدا کردند، به طوری که با هلی‌کوپتر برایشان غذا می‌آوردند.