خاطرات سعید شاهآبادی
حجتالاسلام سعید شاهآبادی، فرزند شهید مهدی شاهآبادی، مهمان دویست و نهمین برنامه شب خاطره(1 اردیبهشت 1390) بود. او درباره پدرش، شهید مهدی شاهآبادی خاطره گفت؛ پدر بسیار کم غذا میخورد و بسیار کم استراحت میکرد. امام در پیام خود برای شهادت پدر، او را «خدمتگزارِ مخلص» تعبیر کردند. در ادامه این روایت را ببینیم.خاطرات آقای وِدادی
دکتر وِدادی، همرزم شهید حاج مهدی شاهآبادی، مهمان دویست و نهمین برنامه شب خاطره(1 اردیبهشت 1390) بود. او درباره شهید مهدی شاهآبادی خاطره گفت؛ من سال 1351 در مدرسه قائمیه رستمآباد در منطقه اختیاریه تدریس میکردم. دوستان گفتند یک روحانی دعوت کردهایم چند جلسهای صحبتهای ایشان را شنیدم و از آنجا آشنا شدیم.خاطرات علیمحمد نوریان
دکتر علیمحمد نوریان، رئیس سازمان هواشناسی تا پایان 1390، مهمان دویست و نهمین برنامه شب خاطره(1 اردیبهشت 1390) بود. او درباره شهید مهدی شاهآبادی خاطره گفت؛ با اینکه دکتر کمالی او را در زندان شکنجه کرده بود، بعد از انقلاب وقتی کمالی را دیده با او به خوبی رفتار کرده و گفته نگران نباش تو زندانی اسلام هستی. ما آن روشها را نداریم. با عدالت محاکمه میشوی.خاطرات محمدرضا گلشنی
محمدرضا گلشنی، رزمنده آزاده دوران دفاع مقدس، مهمان دویست و ششمین برنامه شب خاطره(6 آبان 1389) بود. او درباره اسارت و حجتالاسلام سید علیاکبر ابوترابی خاطره گفت؛ حاج آقا ابوترابی به امام رضا(ع) علاقه داشت؛ در ایام شهادت امام رضا اسیر شد؛ در همان ایام هم کنار حرم امام رضا دفن شد. در ادامه این روایت را ببینیم.خاطرات نصرتالله محمودزاده
نصرتالله محمودزاده، نویسنده و رزمنده دوران دفاع مقدس، مهمان دویست و ششمین برنامه شب خاطره(6 آبان 1389) بود. او درباره عملیات خیبر و جزیره مجنون خاطره گفت؛ گردانی که در جنوبیترین قسمت جزیره مجنون بود ساعتها مقاومت کردند. عراق اگر این پل را میگرفت، کل جزیره را میگرفت. در ادامه این روایت را ببینیم.خاطرات محمد جوزی
سیدمحمد جوزی، رزمنده بسیجی دوران دفاع مقدس، مهمان دویست و ششمین برنامه شب خاطره(6 آبان 1389) بود. او درباره خاطرات والدین شهدا و قطعه گلزار شهدا خاطره گفت؛ ...من هر جمعه ساعت 6 صبح با دوربین فیلمبرداری در گلزار شهدا هستم. شهدا زنده هستند. در ادامه این روایت را ببینیم.خاطرات محمد نجفپور
سرتیپ محمد نجفپور، مهمان دویست و چهارمین برنامه شب خاطره(6 آبان 1389) بود. او درباره چگونگی اسیر شدنش و دیدار با سرهنگ احمد حیدری خاطره گفت؛ ...ما حلوای سرهنگ حیدری را هم خوردیم؛ اما وقتی اسیر شدم، او را دیدم و خوشحال شدم. در ادامه این روایت را ببینیم.خاطرات احمد حیدری
سرهنگ احمد حیدری، مهمان دویست و چهارمین برنامه شب خاطره(6 آبان 1389) بود. او درباره عید فطر در دوران اسارت خاطره گفت؛ عید فطر بود و افسر ارشد عراقی برای ما 600 نفر سخنرانی کرد. هر چه میگفت، همه گفتیم انشاءلله اما برای یک جمله هیچ کس نفس نزد... در ادامه این روایت را ببینیم.خاطرات احمد مهرنیا
خلبان سرتیپ احمد مهرنیا، مهمان دویست و چهارمین برنامه شب خاطره(6 آبان 1389) بود. او درباره شهدای نیروی هوایی در دوران دفاع مقدس خاطره گفت؛ نیروی هوایی به عنوان یک نیروی واکنشِ سریع در جنگ، از روزی که متولد شد وزن مهمی در اداره جنگ دارد؛ یعنی میتواند به جنگ سرعت دهد، میتواند میزان تلفات را کم کند و... در ادامه این روایت را ببینیم.خاطرات خانم شعاعی
خانم شعاعی، مهمان صد و نود و پنجمین برنامه شب خاطره(هفتم مرداد 1389) بود. او درباره جانبازی حمید بهمنی، تصویربردار صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، خاطره گفت؛ او در یازدهم فروردین 1382 برای مأموریت به بصره رفت؛ در حال تصویربرداری با بمب اورانیوم از ناحیه چشم و ریه جانباز شد. در ادامه این روایت را ببینیم.5
...