نظریه تاریخ شفاهی (90)
شایسته است مواد و مصالح مصاحبه را در اختیار مصاحبهشوندگان هم بگذاریم تا دست کم فرصت مطالعه متن پیادهشده مصاحبه برای تصحیح اشتباهات احتمالی، از آنان دریغ نشود و اجازه نهایی برای استفاده پژوهشگر از آن متن را خودشان بدهند. بسیاری از ما با نارضایتی پاسخگویمان از متن پیادهشده مصاحبه و خودداری او از امضای برگه ترخیص[5] مواجه شدهایم، اما این همان بهایی است که در قبال سهیم کردن پاسخگو در مراحل پروژه تاریخ شفاهی باید بپردازیم.نظریه تاریخ شفاهی (89)
لوئیزا پاسِرینی در سال 1979 مقالهای به نام «کار، ایدئولوژی، و اجماع در دوران حاکمیت فاشیسم ایتالیا» نوشت که در آن با صراحت تمام وجود گرایشهای عوامانه در تاریخ شفاهی را اینچنین نقد کرد: «رفتار تاریخ شفاهی بدانجا رسیده که جای اصول اساسی علمی را با مردمیسازی کممایه و اذهان دوراندیش و آزاد را با مردمفریبی عوض میکند». اشاره او به باور قابل درک اما سادهلوحانهای بود که میتوان تاریخ شفاهی را ابزاری پنداشت که مردم به وسیله آن «از جانب خود سخن میگویند».نظریه تاریخ شفاهی (88)
قدرت، صرفاً در جمع مردم نیست؛ افراد یا اقشار نخبهای که در تمشیت امور دولتها، اقتصاد و جوامع دخالت دارند نیز از امتیاز قدرت برخوردارند. تاریخ شفاهی در پژوهشها و جستوجوهای خود باید با چنین گروههایی ارتباط برقرار کند؛ یکی از راههای کشف نحوه توزیع یا تقسیم قدرت در جامعه و چگونگیِ استفاده قدرتمندانِ حوزههای اقتصادی، سیاسی یا فرهنگی از این اهرم در راستای منافع خود و به زیان دیگران، گفتوگو با کسانی است که تصمیماتشان بر سرنوشت جمعیتهای کثیری مؤثر است.نظریه تاریخ شفاهی (87)
از زمان سقوط دولتهای کمونیستی کشورهای اروپای شرقی در سال 1989 بدین سو کاربرد تاریخ شفاهی به منظور پردهبرداری از ابعاد پنهان زندگی در پشت پرده آهنین، گسترش یافته است. در چنین موقعیتهایی به سراغ تاریخ شفاهی میرفتند زیرا یکی از راههای آزاد کردن خاطرات فردی و جمعی مردم از زندان ذهن آنان به شمار میآمد، ضمن آنکه در فرایند خود میتوانست زمینه تفسیر جمعی جدیدی از گذشته را نیز فراهم سازد.نظریه تاریخ شفاهی (86)
به اعتقاد گروه خاطرات مردمپسند، تاریخ شفاهی از قابلیتهای مطلوبی برای سوسیالیستها، فمینیستها، مخالفان نژادپرستی و «مردم» برخوردار بود. اما آنان دشواریهای تبدیل رویه تاریخ شفاهی به مؤلفه خودآگاهی مردم و ابزار تغییرات سیاسی را نیز نادیده نمیگرفتند.نظریه تاریخ شفاهی (85)
مورخان و فعالان حوزههای سیاسی و اجتماعی که نسبت به غیبت زنان از عرصه تاریخ دغدغه داشتند، بر آن شدند تا پای زنان را به اسناد تاریخی باز کنند، به صدای آنان گوش دهند و تاریخ شفاهی را همچون ابزاری در پژوهشهای فمینیستی به خدمت بگیرند.نظریه تاریخ شفاهی (84)
تاریخ شفاهی به عنوان ابزار توانمندکننده ضعفا، محرومان و قربانیان، از اواسط قرن بیستم به بعد شاخ و برگهای بسیاری رویانده است. فراهم ساختن امکان «سخن گفتن» برای کسانی که در تاریخهای رسمی ندرتاً جایی به آنها اختصاص یافته هدف والای عده زیادی از پیشقراولان حرفهایِ تاریخ شفاهی و فعالان اجتماعی بوده است.نظریه تاریخ شفاهی (83)
در سال 1988 پال تامسون در دفاع از پتانسیل تحولآفرین و توانمندساز تاریخ شفاهی نوشت: «شکی نیست که تاریخ شفاهی میتواند ابزاری برای دگرگونسازی محتوا و هدف تاریخ باشد و از این قابلیت برخوردار است که تمرکز تاریخ را تغییر بدهد و افقهای تازهای را برای جستجو و تحقیق پیش روی آن بگشاید...نظریه تاریخ شفاهی (82)
تحلیل اقاریر تاریخ شفاهی با لِحاظ کردن عنصر اجراء به نتایج جالب و مهیجی منتهی میشود. مثلاً مورخ شفاهی یا مصاحبهگر را از صِرفِ اکتفا به کلماتِ متن پیادهشده بالاتر برده و به او میفهماند که رویداد مصاحبه اساساً عمل یا فعلی ارتباطی است. به ما گوشزد کردهاند که اجراء در نگاه راویان حاوی معنا، منزلت و اهمیت است.نظریه تاریخ شفاهی (81)
وجه اجرای نمایشگونه تاریخ شفاهی را به چند شیوه مختلف میتوان به نمایش گذاشت. بعضی از پاسخگویان، صحنه مصاحبه را از قبل به سلیقه خود آماده میکنند-مثلاً با چیدن میز و صندلی، ردیف کردن یادگاریها و عکسها و حتی دعوت از یک دوست یا خویشاوند برای حضور در مصاحبه (رویداد برنامهریزینشدهای که مصاحبه تک به تک را دچار اخلال میکند). بعضی دیگر نوشتههایی را از قبل آماده میکنند یا دلواپس این هستند که آیا داستانشان با چیزی که مصاحبهگر در ذهن دارد، همخوانی میکند یا خیر....
45
...
آخرین مطالب
پربازدیدها
شانههای زخمی خاکریز - 4
هر کس که میتوانست خودش را به پنجره رساند و سرش را بیرون کرد تا هوای تازه استنشاق کند. شیشه دستم را پاره کرده بود. یکی از بچهها گفت که بروم پانسمان کنم. گفتم: ـ آنها آنجا منتظر هستند، پام برسه کتک میخورم. یکی از بچهها که اسلحه را از دستم گرفته بود، پرسید: ـ دستت چه شده؟ با تردید گفتم: ـ شیشه رفته، پاره شده.






