تاریخ شفاهی با کدام رویکرد؟
در یک نگاه کلی به نظر میرسد با سه رویکرد میتوان به تاریخ شفاهی نگریست. رویکرد نخست آن است که تاریخ شفاهی را به مثابۀ تکنیک یا فن جمعآوری اطلاعات قلمداد کنیم. در این رویکرد، تاریخ شفاهی به مثابۀ مثلثی فرض میشود که یک ضلع آن مصاحبهشونده، ضلع دوم مصاحبهکننده یا مورخ شفاهی و ضلع سوم وسیله انتقال یا ضبطصوتی یا تصویری است...گویاسازی
هنگام انجام پژوهش یا در مرحله تدوین، باید مخاطب را در نظر گرفت و زمینه درک بهتر متن را برای او فراهم آورد. وقتی در پژوهش از یک سری گزارهها یا اصطلاحات و تعابیر استفاده میشود که برای مخاطب ابهام ایجاد میکنند یا سبب آسیب به رشته معنایی متن تاریخ شفاهی میشود، باید به گویاسازی این بخشها مبادرت ورزید.طراحی و ساختار سؤالات مصاحبه در تاریخ شفاهی: اصول و روشها
مصاحبه به عنوان ابزار اصلی تدوین آثار تاریخ شفاهی، نه یک گفتار یکسویه، بلکه فرآیندی مبتنی بر «گفتوگوی دوجانبه» است. این تفاوت بنیادین، مرز میان ثبت خاطرات ساده و تولید محتوای تاریخ شفاهی را مشخص میکند. در تاریخ شفاهی، مصاحبهکننده تنها به ضبط روایتها اکتفا نمیکند؛ بلکه با تحلیل، راستیآزمایی و پرسشگری فعال، به خلق روایتی دقیق و مستند میپردازد.مصاحبهگری در تاریخ شفاهی: چالشها، اهمیت و راهکارها
در فرآیند مستندسازی وقایع تاریخی از طریق جمعآوری روایتهای شفاهی و خاطرات افراد، مصاحبهگر نقشی کلیدی ایفا میکند، چرا که کیفیت دادههای جمعآوریشده، به مهارتها و ویژگیهای او وابسته است. با این حال مصاحبهگری در تاریخ شفاهی با چالشهایی مانند سوگیریهای فردی، مشکلات حافظه مصاحبهشوندگان، تأثیرات عاطفی و مسائل فنی مواجه است.فواید تاریخ شفاهی
یکی از مهمترین مزایای تاریخ شفاهی، سرعت و بهروز بودنِ آن است. برخلاف تاریخ مکتوب که معمولاً سالها پس از وقوع رویدادها و با تأخیر در انتشار اسناد نگاشته میشود، تاریخ شفاهی امکان ثبت و مستندسازی فوری وقایع را فراهم میکند. این ویژگی باعث میشود نسل معاصر بتواند از این تاریخ عبرت بگیرد، بهجای آنکه فقط برای آیندگان مفید باشد.روایتها و تفسیرهای مختلف در تاریخ شفاهی
یکی از تفاوتهای اصلی تاریخ شفاهی با تاریخ مکتوب این است که در تاریخ شفاهی، روحِ حاکم بر حادثه نقل میشود. به عبارت دیگر تاریخ شفاهی بیش از اینکه به کالبدِ واقعه بپردازد، روحِ واقعه را بیان میکند. در تاریخ شفاهی به جزئیات مسئله پرداخته میشود و این جزئیات را هر کسی از زاویه نگاه خود بیان میکند. مشاهده واقعه از زوایای مختلف ممکن است دراثر نوع نگاه فکری انسانها به یک واقعه باشد.«مدرسه تاریخ شفاهی»- 8
ویرایش محتوایی تاریخ شفاهی باید به سبک مصاحبهشونده نزدیک باشد
در تاریخ شفاهی، محدود به اظهارات یک شخص هستیم. بنابراین نمیتوانیم از این محدوده خارج شویم، اِعمال سلیقه و ایجاد تفنن کنیم و سبک مصاحبهشونده را تغییر دهیم. به همین دلیل است که هر مصاحبه، ضابطه خاص خود را دارد. نمیتوان ویرایش محتوایی همه مصاحبهها را مثل هم انجام داد.«مدرسه تاریخ شفاهی»-7
مصاحبهگر، بهترین تدوینکننده است
ما به تدوین نیاز داریم، چون تنها با متون شفاهی ارتباط نداریم. یعنی اصولاً خاطرات، دستنوشتهها، انواع سفرنامهها و نوشتههای تاریخی نیازمند تدوین هستند. بخش دیگر هم مربوط به مصاحبهها است که اگر قرار باشد خروجی آن به صورت مکتوب ارائه شود، باز هم بحث تدوین، یک نیاز اساسی است و باید به آن بپردازیم. اگر کارورزان تاریخ شفاهی به مواردی که در ادامه خواهم گفت مسلط باشند، تدوین با کارکردهای مختلفی به درد آنها خواهد خورد. یعنی میتوانند، یک متن مکتوب -- که حالت تکگویی دارد- را به گفتوگو تبدیل کنند.«مدرسه تاریخ شفاهی»-6
جایگاه «زبانِ معیار» در تدوینِ تاریخ شفاهی
از سه دیدگاه، میتوان به تدوین پرداخت: یک عده معتقدند هرگونه تصحیح، تدوین یا تغییر در متنِ گفتار، جایز نیست. یعنی گفتار و شفاهیت باید عیناً حاکم باشد و آن را منتشر کنیم. یک عده دیگر، نظرشان این است که باید در متن، دست بُرد و اشکالات آن را برطرف کرد. چون سخنان تکراری وجود دارد یا پانوشت و اضافات میخواهد. یک عده هم معتقدند هر متن، فقط برای یکبار مطرح میشود. یعنی اگر این گفتار و متن، شامل گذر زمان یا در زمان دیگری بیان شود، باز هم اختلاف در معنا به وجود میآورد و برداشتها به مرور زمان، متفاوت میشود.آثار تاریخ شفاهی و مشکلات پیش رو-3
حریم خصوصی
سایت تاریخ شفاهی برای آشنایی بیشتر با مشکلات و چالشهای تولید آثار تاریخ شفاهی یا خاطرات، با برخی صاحبنظران و فعالان این حوزه گفتوگوهایی انجام داده است که در قالب یادداشتهای کوتاه تقدیم مخاطبان خواهد شد. حفظ حریم خصوصی مصاحبهشونده از وظایف مصاحبهکننده تاریخ شفاهی است. حریم خصوصی در تاریخ شفاهی مرز و فاصله احترامآمیز بین هر فرد و محفوظات ذهنی است.1
...
آخرین مطالب
پربازدیدها
شانههای زخمی خاکریز - 7
سه ـ چهار روز از عملیات گذشت. بچهها از سمت راست کوه بالا کشیده بودند. ارتفاعات شیلر در حال فروپاشی بود. من چند بار با یکی از رانندههای آمبولانس زیر خیمه آتش دشمن نشستیم و زیارت عاشورا خواندیم، در حالی که خشم خمپارهها در اطرافمان شعله میکشید. یک بار که آمدند و آمبولانس خواستند، فهمیدم این بار جنازه شهید «حاجیپور» را باید ببریم. حاجیپور فرمانده تیپ عمار بود. شجاعت او را از زبان بچهها زیاد شنیده بودم. حاجیپور با موتور میرفته که زده بودندش.






