نظریه تاریخ شفاهی (52)

پس از آنکه رویداد یا تجربه در ذهن و حافظة پاسخگو احیاء شد، نوبت به مرتب کردن و شکل دادن به آن توسط راوی می‌رسد؛ تکه‌های خاطره زنجیروار به هم متصل می‌شوند، و ...

نظریه تاریخ شفاهی (51)

کسی توضیح زیست‌شناختی یا عصب‌شناختی عملکرد خاطره/حافظه را از مورخان شفاهی انتظار ندارد. اما آشنایی با انواع مختلف نظام‌های خاطره را برای همه خوانندگان مفید می‌دانیم.

نظریه تاریخ شفاهی (50)

البته بعضی از مورخان شفاهی، صحت محتوا را مانند پورتلی فدای اصل نقل ماجرا نمی‌کنند. مثلاً به اعتقاد پال تامسون: چون ما می‌دانیم که تکیة صد در صد به خاطرة فردی انسان‌ها از یک رویداد امکان‌پذیر نیست (برخلاف خاطرة افراد از تجربه‌های شخصی‌شان) لذا مورخ همچنان باید صحت و سقم گفته‌های راوی را اثبات کند «و حتی پس از این اقدام نیز بر شکاکیت خود باقی بمانَد»

نظریه تاریخ شفاهی (49)

منتقدان می‌دیدند که خاطره برای مورخان شفاهی در حکم منبع اولیه است، لذا نحوة بهره‌گیری از این منبع را با نحوة استفاده از اسناد مکتوب مورد مقایسه قرار دادند. به هر حال، کاربرد دوم از قرن نوزدهم، پایه و اساس مطالعات علمی را تشکیل می‌داد تا حدی که برای آن تقدس قائل شده بودند.

نظریه تاریخ شفاهی (48)

نظریه تاریخ شفاهی-۴۸نویسنده: لین آبرامزLynn Abramsمترجم: علی فتحعلی آشتیانی منبعی به نام خاطرهاینگونه نیست که خاطرات ما از وقایع و تجربیات گذشته بدون برخورد با هیچ مانع یا خدشه‌ای به یادمان بیاید. خاطره باید از چنین فرایندی عبور کند: فراخوانی تصاویر ذهنی، داستان‌ها، تجربه‌ها و عواطفِ متعلق به زندگی گذشته؛ مرتب‌سازی آنها؛ قرار دادن عناصر مذکور در بستر یک روایت یا داستان و نهایتاً نقل آنها به طریقی که دست کم بافت فرهنگی و اجتماعی ما در شکل دادن به آن...

نظریه تاریخ شفاهی (47)

نظریه تاریخ شفاهی-۴۷نویسنده: لین آبرامزLynn Abramsمترجم: علی فتحعلی آشتیانی مری اِلِن در اینجا خاطرات شخصی، خانوادگی، تحقیقات منطقه‌ای و تاریخ مستندسازی‌شده را که در قالب گفتمان «زن سخت‌کوش کاردان» ریخته است ترکیب نموده و در چارچوب مصاحبه‌ای که برای آگاهی از تاریخ زنان شتلند صورت می‌گیرد، بیان می‌کند. روابط بیناذهنیِ مری اِلِن و من با تکیه بر تأئیدِ اهمیتِ تاریخ زنان توسط هر دوی ما به طور قطع و یقین بر مطالب او، عناصری که در گفتارش می‌گنجاند، و...

نظریه تاریخ شفاهی (46)

نظریه تاریخ شفاهی-۴۶نویسنده: لین آبرامزLynn Abramsمترجم: علی فتحعلی آشتیانی بعضی از دغدغه‌هایی که دربارة فقدان توازن قدرت در رابطه‌های مصاحبه‌ای مطرح شده‌‌اند امروزه چندان جنبة اضطراری ندارند. دست کم تشدید علاقة رسانه‌ها در فرهنگ غربی به ابعاد و زوایای مختلف زندگی خصوصی مردم و بسط «فرهنگ اعترافگری» که آنان را تشویق به نقل صریح و آزادانة داستان زندگی‌شان در برابر عموم می‌کند بدین معناست که اعتراف مسائل خصوصی دیگر به جلسات روان‌درمانی اختصاص...

نظریه تاریخ شفاهی (45)

نظریه تاریخ شفاهی-۴۵نویسنده: لین آبرامزLynn Abramsمترجم: علی فتحعلی آشتیانی فراهم‌سازی محیط مصاحبه‌ای مطلوبی که زنان بتوانند در آن از جانب خود و برای خود حرف بزنند و امکان شنواندن «صدای صادقانه‌شان» را داشته باشند هدف فمینیست‌ها از تاریخ شفاهی بود. کاهش عدم تعادل قدرت بین مصاحبه‌گر و مصاحبه‌شونده نیز به عنوان راه حل این کار پیشنهاد شده بود که به آنها امکان می‌داد تا به جای تکیه بر «خود» اجتماعی‌شان، بر «خود» درونی‌شان تکیه و داستان زندگی‌شان را...

نظریه تاریخ شفاهی (44)

نظریه تاریخ شفاهی-۴۴نویسنده: لین آبرامزLynn Abramsمترجم: علی فتحعلی آشتیانی رویکردهای فمینیستیشاید بتوان گفت بیشترین اشتغال نظری و عملی با موضوعات حوزة ذهنیت و بیناذهنیت در تاریخ شفاهی را فمینیست‌ها داشته‌اند. بسیاری از آنها قابلیت‌های تاریخ شفاهی را برای بازیابی صدای زنان عادی جامعه و رهاسازی تجربه‌های آنان از یوغ ساختارها و زبان پدرسالارانه سودمند دیدند. یکی از پیشتازان این عرصه به نام شرنا گلاک(1) در سال 1977 نوشته است:«تاریخ شفاهی را باید یک...

نظریه تاریخ شفاهی (43)

نظریه تاریخ شفاهی-۴۳نویسنده: لین آبرامزLynn Abramsمترجم: علی فتحعلی آشتیانی اما همین تحقیقات به ما نشان می‌دهند که بین داستا‌ن‌های خاطره‌آمیز شخصی و گفتمان اساساً یک رابطة گفتگومحور یا به عبارتی کنشِ دو سویه حاکم است. کار مردم این نیست که گفتمان‌های غالب را صرفاً انتخاب کنند، بلکه آنان با توسل به چنین گفتمان‌هایی روایت زندگی‌شان را شکل و به مصاحبه‌گر تحویل می‌دهند. بی‌تردید شکاف یا تنش‌هایی بین گزارش‌های فردی و بازنمایی‌های عمومی یا غالب وجود...
...
43
...
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 94

حادثه دیگر که باعث شد تصمیم آخرم را برای پیوستن به نیروهای شما بگیرم حماسه‌ای بود که آن سرباز گم شده آفرید. روزی یکی از گروههای گشتی ما یک سرباز شما را که گم شده بود اسیر کرد به موضع آورد سرباز جوانی بود در حدود بیست تا بیست و دو ساله. محاسن زیبایی داشت، وقتی سرباز را به موضع آوردند چند نفر جمع شدند. سرباز آرام بود و حرف نمی‌زد اما نارضایتی از اسارت کاملاً از چهره‌اش پیدا بود. سعی می‌کرد خونسردی خود را از دست ندهد. در همان ساعت یک کامیون ایفا آماده بود که چهل پنجاه تن از پرسنل را به مرخصی ببرد. مقصدش بصره بود.