نظریه تاریخ شفاهی (82)

تحلیل اقاریر تاریخ شفاهی با لِحاظ کردن عنصر اجراء به نتایج جالب و مهیجی منتهی می‌شود. مثلاً مورخ شفاهی یا مصاحبه‌گر را از صِرفِ اکتفا به کلماتِ متن پیاده‌شده بالاتر برده و به او می‌فهماند که رویداد مصاحبه اساساً عمل یا فعلی ارتباطی است. به ما گوشزد کرده‌اند که اجراء در نگاه راویان حاوی معنا، منزلت و اهمیت است.

نظریه تاریخ شفاهی (81)

وجه اجرای نمایش‌گونه تاریخ شفاهی را به چند شیوه مختلف می‌توان به نمایش گذاشت. بعضی از پاسخگویان، صحنه مصاحبه را از قبل به سلیقه خود آماده می‌کنند-مثلاً با چیدن میز و صندلی، ردیف کردن یادگاری‌ها و عکس‌ها و حتی دعوت از یک دوست یا خویشاوند برای حضور در مصاحبه (رویداد برنامه‌ریزی‌نشده‌ای که مصاحبه تک به تک را دچار اخلال می‌کند). بعضی دیگر نوشته‌هایی را از قبل آماده می‌کنند یا دلواپس این هستند که آیا داستان‌شان با چیزی که مصاحبه‌گر در ذهن دارد، همخوانی می‌کند یا خیر.

نظریه تاریخ شفاهی (80)

مورخ چگونه می‌تواند نظریه‌ها را در اجرای مصاحبه و تحلیل روایت‌های تاریخ شفاهی به کار ببندد؟ چند نکته را گوشزد می‌کنیم شاید برای پیاده‌سازی در انواع و اقسام هنرهای کلامی مفید واقع شوند. فینِگان فهرست زیر را ارائه داده است:

نظریه تاریخ شفاهی (79)

در نگاه اهل فن، به صحنه بردن تاریخ شفاهی در قالب یک رویداد نمایشی در واقع راهی است برای گستراندن بستر خلاق، فعال و سیالی که امکان بحث و تبادل نظر و اشتراک خاطرات را فراهم می‌سازد. دیلا پولاک که خود از سرآمدان این حوزه است درباره اجرای نمایش‌گونه می‌گوید:

نظریه تاریخ شفاهی (78)

مسلماً همه مصاحبه‌های تاریخ شفاهی از داستان تشکیل نشده یا در قالب داستان‌گویانه تعریف نمی‌شوند. مصاحبه ساختارمند که با سؤالات مصاحبه‌گر آغاز و پایان می‌یابد قرار نیست شبیه گفت‌وگو یا رویدادی ارتباطی مانند نقل داستان باشد. اما بسیاری از ما مصاحبه‌هایی را انجام داده‌ایم که مهارش به دست راوی افتاده و او برای انتقال معنا قالبی را به میل خود انتخاب نموده است.

نظریه تاریخ شفاهی (77)

آنچه توجه به عنصر اجرای روایت‌های تاریخ شفاهی را تحت تأثیر قرار داده تحلیل‌های داستان‌گویی بوده است. سنت داستان‌گویی بر ستون‌های اجراء استوار است. جمله ساده «بذارین براتون یه قصه بگم» ارتباطی را به وجود می‌آورد که سخنگو را در جایگاه قصه‌گو و شنوندگان را در جایگاه مخاطب می‌نشاند.

نظریه تاریخ شفاهی (76)

تشخیص نمایش‌گونه بودن ارتباط، مشروط به این است که ویژگی‌های اجرای نمایش‌گونه بر آن قابل اطلاق باشد؛ یعنی نشانه‌هایی که مخاطب از روی آنها می‌فهمد که قرار است شنونده و بینندة یک اجراء باشد. چارچوب اجرای نمایش‌گونه از چند قاعده تشکیل شده است که در هر فرهنگی فرق می‌کند.

نظریه تاریخ شفاهی (75)

ریچارد بومن، زبان‌شناس اجتماعی، در تعریف «اجراء» گفته است:«ارتباط به سبک و سیاقی متعالی، عمیق و مُزین به جلوه‌های زیبایی‌شناختی را که در قالب مشخصی ریخته شود و برای مخاطبان به نمایش درآید را «اجراء» می‌گویند».به استناد تعریف فوق می‌توان ادعا کرد که همه مصاحبه‌های تاریخ شفاهی بی‌شک نسبتی با «اجراهای نمایش‌گونه» دارند. وی خاطرنشان می‌سازد که تمام هنرهای کلامی (از جمله روایت‌های تاریخ شفاهی) در «اجراء» دخالت دارند.

نظریه تاریخ شفاهی (74)

در مدتی که رونالد بلایز برای تهیه مطالب کتاب معروفش، آکِنفیلد، به تحقیق اشتغال داشت روزی از یک مرد روستایی دربارة آواز خواندن روستائیان حین دروی ذرت چنین پرسید:«راستی دِیوی! اون آوازی که می‌خونین چی بود؟» مرد پاسخ داد:«چی کار به آواز داری؟ برای ما خوندن مهم بود».

نظریه تاریخ شفاهی (73)

در جریان اجرای پروژه‌ای مربوط به تاریخ زنان جزایر شِتلند اسکاتلند به یکی از همین پاسخگویان کلیشه‌ای برخوردم. یکی از مصاحبه‌شوندگان من زنی به نام اَگنس لیسک بود؛ او را به خاطر اطلاعات فراوانش به من معرفی کردند.
...
40
...
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 94

حادثه دیگر که باعث شد تصمیم آخرم را برای پیوستن به نیروهای شما بگیرم حماسه‌ای بود که آن سرباز گم شده آفرید. روزی یکی از گروههای گشتی ما یک سرباز شما را که گم شده بود اسیر کرد به موضع آورد سرباز جوانی بود در حدود بیست تا بیست و دو ساله. محاسن زیبایی داشت، وقتی سرباز را به موضع آوردند چند نفر جمع شدند. سرباز آرام بود و حرف نمی‌زد اما نارضایتی از اسارت کاملاً از چهره‌اش پیدا بود. سعی می‌کرد خونسردی خود را از دست ندهد. در همان ساعت یک کامیون ایفا آماده بود که چهل پنجاه تن از پرسنل را به مرخصی ببرد. مقصدش بصره بود.