نظریه تاریخ شفاهی (92)

امروزه در رویه تاریخ شفاهی بیش از آنکه توانمندسازی مورد تأکید قرار گیرد بر حمایتگری اصرار می‌شود. شِرنا گلاک از تحقیقات خود در میان زنان فلسطینی سرزمین‌های اشغالی کمک گرفته و تفاوت این دو مفهوم را به زیبایی توصیف نموده است. وی در نخستین پروژه‌های تاریخ شفاهی‌اش «بیش از هر چیز علاقه داشت صدای مصاحبه‌شوندگانش را به گوش دیگران برساند.»

نظریه تاریخ شفاهی (91)

یان والمزلی، یکی از پژوهشگران برجسته حوزه تاریخ شفاهیِ معلولان است که پیشگام مشارکت دادن عملیاتیِ پاسخگویان در فعل و انفعالات پروژه تحقیقاتی‌اش شد. قصد او این بود که پاسخگویان معلول را با ضرورت‌های ویژه پژوهش خود آشنا سازد و آنها را با مسیر و مراحل پروژه همگام و سازگار نماید.

نظریه تاریخ شفاهی (90)

شایسته است مواد و مصالح مصاحبه را در اختیار مصاحبه‌شوندگان هم بگذاریم تا دست کم فرصت مطالعه متن پیاده‌شده مصاحبه برای تصحیح اشتباهات احتمالی، از آنان دریغ نشود و اجازه نهایی برای استفاده پژوهشگر از آن متن را خودشان بدهند. بسیاری از ما با نارضایتی پاسخگوی‌مان از متن پیاده‌شده مصاحبه و خودداری او از امضای برگه ترخیص[5] مواجه شده‌ایم، اما این همان بهایی است که در قبال سهیم کردن پاسخگو در مراحل پروژه تاریخ شفاهی باید بپردازیم.

نظریه تاریخ شفاهی (89)

لوئیزا پاسِرینی در سال 1979 مقاله‌ای به نام «کار، ایدئولوژی، و اجماع در دوران حاکمیت فاشیسم ایتالیا» نوشت که در آن با صراحت تمام وجود گرایش‌های عوامانه در تاریخ شفاهی را این‌چنین نقد کرد: «رفتار تاریخ شفاهی بدانجا رسیده که جای اصول اساسی علمی را با مردمی‌سازی کم‌مایه و اذهان دوراندیش و آزاد را با مردم‌فریبی عوض می‌کند». اشاره او به باور قابل درک اما ساده‌لوحانه‌ای بود که می‌توان تاریخ شفاهی را ابزاری پنداشت که مردم به وسیله آن «از جانب خود سخن می‌گویند».

نظریه تاریخ شفاهی (88)

قدرت، صرفاً در جمع مردم نیست؛ افراد یا اقشار نخبه‌ای که در تمشیت امور دولت‌ها، اقتصاد و جوامع دخالت دارند نیز از امتیاز قدرت برخوردارند. تاریخ شفاهی در پژوهش‌ها و جست‌وجوهای خود باید با چنین گروه‌هایی ارتباط برقرار کند؛ یکی از راه‌های کشف نحوه توزیع یا تقسیم قدرت در جامعه و چگونگیِ استفاده قدرتمندانِ حوزه‌های اقتصادی، سیاسی یا فرهنگی از این اهرم در راستای منافع خود و به زیان دیگران، گفت‌وگو با کسانی است که تصمیمات‌شان بر سرنوشت جمعیت‌های کثیری مؤثر است.

نظریه تاریخ شفاهی (87)

از زمان سقوط دولت‌های کمونیستی کشورهای اروپای شرقی در سال 1989 بدین سو کاربرد تاریخ شفاهی به منظور پرده‌برداری از ابعاد پنهان زندگی در پشت پرده آهنین، گسترش یافته است. در چنین موقعیت‌هایی به سراغ تاریخ شفاهی می‌رفتند زیرا یکی از راه‌های آزاد کردن خاطرات فردی و جمعی مردم از زندان ذهن آنان به شمار می‌آمد، ضمن آنکه در فرایند خود می‌توانست زمینه تفسیر جمعی جدیدی از گذشته را نیز فراهم سازد.

نظریه تاریخ شفاهی (86)

به اعتقاد گروه خاطرات مردم‌پسند، تاریخ شفاهی از قابلیت‌های مطلوبی برای سوسیالیست‌ها، فمینیست‌ها، مخالفان نژادپرستی و «مردم» برخوردار بود. اما آنان دشواری‌های تبدیل رویه تاریخ شفاهی به مؤلفه خودآگاهی مردم و ابزار تغییرات سیاسی را نیز نادیده نمی‌گرفتند.

نظریه تاریخ شفاهی (85)

مورخان و فعالان حوزه‌های سیاسی و اجتماعی که نسبت به غیبت زنان از عرصه تاریخ دغدغه داشتند، بر آن شدند تا پای زنان را به اسناد تاریخی باز کنند، به صدای آنان گوش دهند و تاریخ شفاهی را همچون ابزاری در پژوهش‌های فمینیستی به خدمت بگیرند.

نظریه تاریخ شفاهی (84)

تاریخ شفاهی به عنوان ابزار توانمندکننده ضعفا، محرومان و قربانیان، از اواسط قرن بیستم به بعد شاخ و برگ‌های بسیاری رویانده است. فراهم ساختن امکان «سخن گفتن» برای کسانی که در تاریخ‌های رسمی ندرتاً جایی به آنها اختصاص یافته هدف والای عده زیادی از پیش‌قراولان حرفه‌ایِ تاریخ شفاهی و فعالان اجتماعی بوده است.

نظریه تاریخ شفاهی (83)

در سال 1988 پال تامسون در دفاع از پتانسیل تحول‌آفرین و توانمندساز تاریخ شفاهی نوشت: «شکی نیست که تاریخ شفاهی می‌تواند ابزاری برای دگرگون‌سازی محتوا و هدف تاریخ باشد و از این قابلیت برخوردار است که تمرکز تاریخ را تغییر بدهد و افق‌های تازه‌ای را برای جستجو و تحقیق پیش روی آن بگشاید...
...
39
...
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 94

حادثه دیگر که باعث شد تصمیم آخرم را برای پیوستن به نیروهای شما بگیرم حماسه‌ای بود که آن سرباز گم شده آفرید. روزی یکی از گروههای گشتی ما یک سرباز شما را که گم شده بود اسیر کرد به موضع آورد سرباز جوانی بود در حدود بیست تا بیست و دو ساله. محاسن زیبایی داشت، وقتی سرباز را به موضع آوردند چند نفر جمع شدند. سرباز آرام بود و حرف نمی‌زد اما نارضایتی از اسارت کاملاً از چهره‌اش پیدا بود. سعی می‌کرد خونسردی خود را از دست ندهد. در همان ساعت یک کامیون ایفا آماده بود که چهل پنجاه تن از پرسنل را به مرخصی ببرد. مقصدش بصره بود.