هنگ سوم: خاطرات یک پزشک اسیر عراقی-3
دوستانم از این که من از آن ملاقات پرمخاطره همراه با اهانتها و مشتهای همراهان صدام جان سالم بهدر برده بودم، بسیار خوشحال بودند. دو روز تمام از شدت درد و نیز کابوسهای وحشتناکی که گاه و بیگاه به سراغم میآمدند خواب به چشمانم نیامد!هنگ سوم: خاطرات یک پزشک اسیر عراقی-2
مرا به سمت او کشاندند. از قیافه کریه، چشمان بادکرده، ابروان مجعد و خال سیاهی که روی گونهاش بود متعجب شدم. دستور داد جاهای مختلف بیمارستان را به او نشان دهم. موکب فرعونی به حرکت درآمد. همین که خواستم دوشادوش او حرکت کنم...هنگ سوم: خاطرات یک پزشک اسیر عراقی-1
از این هفته کتاب «هنگ سوم: خاطرات یک پزشک اسیر عراقی» را میخوانیم. این کتاب را دکتر مجتبی الحسینی نوشته و محمدحسین زوارکعبه ترجمه کرده است.اسراری از درون ارتش عراق-27
در حین عملیات «هورالهویزه» که ایرانیها موفق شدند از هور عبور کرده، خود را به جاده اصلی بغداد ـ بصره برسانند، عده بسیار زیادی از افراد واحدها که شکست خود را حتمی میدیدند، پا به فرار گذاشتند.اسراری از درون ارتش عراق-26
در اوایل جنگ، بازداشتهای گستردهای، هم در نیروی هوایی و هم در نیروی دریایی عراق انجام شد زیرا گروههای مسلمان ضد رژیم در این دو نیرو موفق شده بودند افرادی را جذب کنند. کثرت دستگیرشدگان در نیروی دریایی به حدی بود که تا چندی روند کاری نیروی دریایی را مختل کرد.اسراری از درون ارتش عراق-25
سوژه صدام عمر زیادی نکرد و مهران خیلی زود به دامان صاحبش برگشت و همه بافتههای تبلیغات عراق را در هم فرو ریخت. با حمله سریع و برقآسای ایرانیها کلیه نیروهای اشغالکننده مهران یکجا منهدم شدند. حلقه محاصرهای که ایرانیها به دور نیروهای ما کشیدند، آغاز شومی بود برای سپاه دوم.اسراری از درون ارتش عراق-24
هر سال که از آغاز جنگ میگذشت، شرایط به وجود آمده عرصه را بر رژیم عراق روز به روز تنگتر و سختتر میکرد. از یکسو شکستهای پیدرپی واحدهای ارتش در طول جبهه و روحیات در هم فرو ریخته افراد و از سوی دیگر تفوق و برتری قوای ایران و پیروزیهای مکررشان در حمله، فرماندهی عراق را بر آن داشت تا برای بیرون آمدن از این مخمصه به فکر یافتن راه چارهای بیفتند.اسراری از درون ارتش عراق-23
هنگامی که دامنه فرار، بویژه افسرها حتی فرماندهان را نیز در بر گرفت، رژیم بر آن شد تا برای جلوگیری از این حرکت سریع که چون آفتی کشنده به جان نیروهای مسلح افتاده بود، چارهای اساسی بیندیشد. اینبار صدام کمیتهای خاص را برای نظارت بر رسیدگی به کلیه فرارها و تخلفات تشکیل داد که مستقیماً زیر نظر خودش بود.اسراری از درون ارتش عراق-22
صدام در برابر حربه ترس و ارعاب از ترفند دیگری نیز بهره میجست. در واقع او در حالی پا به میدان گذاشته بود که در یک دست شمشیر برهنه و در دست دیگر سکههایی طلایی داشت. هر کس با پول و طلا تطمیع نمیشد و سر تسلیم فرود نمیآورد، بهناچار میبایست سرش را به این شمشیر برنده بسپارد.اسراری از درون ارتش عراق-21
یکی از مهمترین حربههایی که صدام برای به اطاعت واداشتن ارتش به کار میبست، ایجاد رعب و وحشت در دل آنان بود. اعدامهایی پیدرپی و به زندان انداختنهایی که پس از شکست در هر عملیاتی انجام میشد، دیگر واقعهای عجیب و غیرمنتظره نبود. صدام برای حفظ این رعب و هراس از کشتن افراد ردهبالا نیز دریغ نمیکرد....
26
...