برسان سلام ما را...

به یاد درگذشت مهدی خانبانپور مدیر اجرایی شب خاطره.

خاطرات جواد علی‌گلی

جواد علی‌گلی، رزمنده و مداح دوران دفاع مقدس، مهمان صدوبیست‌وهفتمین برنامه شب خاطره (7 خرداد 1383) بود. او درباره ماجرای زخمی شدنش در شهر فاو خاطره گفت. او به صحبت‌های خانم کاتبی افزود، ترکش به فک من نخورده بود اما خمیازه که می‌کشیدم، نمی‌توانستم دیگر دهانم را ببندم. علی‌گلی درباره از خود گذشتگی خانم کاتبی و دوران بیمارستان هم صحبت کرد. این روایت‌‌ را ببینیم.

خاطرات مریم کاتبی - 2

مریم کاتبی، پرستار یزدیِ دوران دفاع مقدس، مهمان صدوبیست‌وهفتمین برنامه شب خاطره (7 خرداد 1383) بود. او درباره جواد علی‌گلی خاطره گفت. کاتبی گفت جواد علی‌گلی بعد از چند روز به هوش آمد و متوجه شدیم جزو لشکر 27 محمدرسول‌الله است. اما انقدر نوحه می‌خواند، یا ضبط شارژی را روشن می‌کرد، همه را کلافه کرده بود... حالا بعد از 18 سال ایشان را دیدم و چه قدر خوشحال شدم. این روایت‌‌ را ببینیم.

خاطرات مریم کاتبی - 1

مریم کاتبی، پرستار یزدیِ دوران دفاع مقدس، مهمان صدوبیست‌وهفتمین برنامه شب خاطره (7 خرداد 1383) بود. او درباره به هوش آمدن جواد علی‌گلی که آن زمان، رزمنده‌ای بی‌هویت بوده و پزشکان دستور قطع دستگاه‌ها را داده بودند، خاطره گفت. این روایت‌‌ را ببینیم.

خاطرات مرتضی صفاری

سردار مرتضی صفاری، فرمانده دوران دفاع مقدس، مهمان صدوبیست‌وهفتمین برنامه شب خاطره (7 خرداد 1382) بود. او درباره ماه‌های ابتدایی جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و منفجر شدن مین در دست یکی از هم‌رزمان خاطره گفت. این روایت‌‌ را ببینیم.

خاطرات فتح‌الله جعفری -2

سردار فتح‌الله جعفری، فرمانده دوران دفاع مقدس، مهمان صدوبیست‌وششمین برنامه شب خاطره (3 اردیبهشت 1382) بود. او درباره مرحله دوم عملیات بیت‌المقدس در اردیبهشت 1361 و نیاز به سرعت عمل نیروها خاطره گفت. این روایت‌‌ را ببینیم.

خاطرات فتح‌الله جعفری -1

سردار فتح‌الله جعفری، فرمانده دوران دفاع مقدس، مهمان صدوبیست‌وششمین برنامه شب خاطره (3 اردیبهشت 1382) بود. او درباره عملیات بیت‌المقدس، رساندن نیروها به جاده اهواز – خرمشهر و درگیری‌های ضدحمله، خاطره گفت. این روایت‌‌ را ببینیم.

خاطرات محمد بنیادی

محمد بنیادی، مدرس قرآن و رزمنده دوران دفاع مقدس، مهمان صدوبیست‌وششمین برنامه شب خاطره (3 اردیبهشت 1382) بود. او درباره گردان مسلم‌بن عقیل، تنگه مرصاد و گروه ویژه شهدا که خط‌شکن بودند، خاطره گفت. این روایت‌‌ را ببینیم.

خاطرات فاطمه پیریان - 2

فاطمه پیریان، مادر شهید حمیدرضا نظام، رزمنده دوران دفاع مقدس، مهمان صدوبیست‌وپنجمین برنامه شب خاطره (7 اسفند 1382) بود. او درباره یکی از مرخصی‌های پسرش و صرفه‌جویی در زمان جنگ، خاطره گفت. این روایت‌‌ را ببینیم.

خاطرات فاطمه پیریان - 1

فاطمه پیریان، مادر شهید حمیدرضا نظام، رزمنده دوران دفاع مقدس، مهمان صدوبیست‌وپنجمین برنامه شب خاطره (7 اسفند 1382) بود. او درباره گفت‌وگو با پسرش در آخرین اعزام او پس از مجروح شدن در عملیات کربلای 5، خاطره گفت. این روایت‌‌ را ببینیم.
...
16
...
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 96

آفتاب داشت غروب می‌کرد که پیرمرد و پسربچه در مقابل چشمان حیرت‌زده ما اسلحه‌ها را زمین گذاشتند، تیمم کردند و رو به قبله ایستاده نماز خواندند، انگار که در خانه‌اند. با طمأنینه و به آرامی نماز خواندند، در مقابل 550 نفر از نظامیان دشمن. نمی‌دانم خداوند چه قدرتی به نیروهای شما داده است که ذره‌ای ترس در دلشان نیست. بعد از تمام شدن نماز، پیرمرد سفارشات دیگری به ما کرد و گفت:‌ «به هیچ عنوان به کسی ساعت، پول، یا انگشتر ندهید. هر کس از شما خواست، بدانید که از رزمندگان اسلام نیست و بگویید که آن پیرمرد بسیجی به ما سفارش کرده است که به هیچ کس چیزی ندهیم. زیرا اینها لوازم شخصی است.»