ریخت‌شناسی مصاحبه (با تکیه بر مصاحبه‌های تاریخ شفاهی)

امروزه از مصاحبه با هدف‌های گوناگون و در مراکز مختلف استفاده می‌شود. از مصاحبه‌های محرمانه استخدامی و پزشکی گرفته تا مصاحبه‌های عام‌رسآن‌های؛ از این‌رو، مصاحبه می‌تواند از جنبه‌های مختلف مورد بحث و بررسی قرار گیرد. اما آنچه مهم می‌نماید آن است که در دنیای معاصر روش مصاحبه، به عنوان یکی از راه‌های گردآوری اطلاعات، جایگاه خویش را در پژوهش‌ها یافته و در حوزه‌های مختلف شکل گرفته است. تا جایی که می‌توان انواع مختلف (و نه کاملا متفاوت) آن را مورد بررسی قرار داد.

تمرکز بر سه وجه تاریخ شفاهی - سخنرانی علیرضا کمری در مراسم افتتاح سایت تاریخ شفاهی

با عنایت به این که کلیّات مباحث مترتب بر تاریخ شفاهی ـ کم و بیش ـ تا به حال در اظهارنظرها، مقالات، کنفرانس‌ها و بعضاً یکی دو کتاب و نشریه انتشار‌یافته اظهار‌شده و شما هم واقف به آن‌ها هستید؛ تنها به این مطلب اشاره می‌کنم که آگاهی به مسائل مربوط به دانش/ روش/ رویکرد و رشته تاریخ شفاهی مستلزم تمرکز و توجه بر سه وجه یا بعد این مقوله است:

چهل سال تجربه در مصاحبه

این مقاله با تکیه بر این نکته آغاز شده است که: «اصولاً شیوه تاریخ‌نگاری در کشورهای اسلامی، تاریخ شفاهی است.» نویسنده، سپس به ارائه تعاریفی از مفهوم «تاریخ شفاهی» پرداخته است. طرح مختصر این ویژگی مورخ شفاهی که «بی‌طرف» باشد یا «بی‌غرض» نکته بعدی است. البته در ادامه و بعد از بررسی تفاوت خاطرات و تاریخ شفاهی، باز هم نکاتی درباره‌ ضروری‌ترین ویژگی‌های مورخ شفاهی مطرح می‌شود.

جنبش خونین هجدهم اردیبهشت 57 دانشگاه تبریز

در مبارزات دانشجویی روز شانزدهم آذر سال 1332 مناسبت ویژه‌ای برای اعتصاب و اعتراض علیه حکومت پهلوی بود. دانشگاه تبریز هم به عنوان قدیمی‌ترین دانشگاه ایران بعد از دانشگاه تهران علاوه بر مناسبت فوق مناسبت‌های خاص خود را داشت همچون پنجم اسفند 1351 و حماسه خرداد 1354 و جنبش خونین 18 اردیبهشت 1357. مناسبت آخر در چهلم شهدای قیام خونین مردم یزد و جهرم با رنگ و بوی کاملاً اسلامی سه شهید تقدیم انقلاب اسلامی کرد. «شهید غلامی، شهید میرزایی و شهید عینی» مطلبی که با هم می‌خوانیم قسمتی از کتاب زیر چاپ جنبش دانشجویی تبریز به روایت اسناد و خاطرات است که به روح پرفتوح شهدای دانشگاه تبریز به ویژه شهید مهدی باکری تقدیم می‌گردد.

مفهوم و ماهیت مصاحبه در تاریخ شفاهی

بررسی «مفهوم مصاحبه» در گونه نوپای تاریخ‌نگاری موسوم به «تاریخ شفاهی» محور اصلی این مقاله است. ماهیت مصاحبه به عنوان «ارتباط شفاهی» بر اساس اهداف و رابطه‌اش با کلیت ساختار متن معین می‌شود. عموما در تاریخ شفاهی مصاحبه به عنوان ابزار اکتشافی (Heuristic Instrument) استفاده می‌شود. در حالی‌ که، در این مقاله تلاش شده است «مصاحبه به مثابه دیالوگ» در تاریخ‌نگاری شفاهی و کلیت مصاحبه‌ها به عنوان روایت تاریخی (روایت تجربی) در نظر گرفته شود. بنابراین، تاریخ شفاهی در ابتدا باید مصداق تاریخ (Oral History) و سپس منبع و انبانی از اطلاعات (Oral Resources) برای تاریخ‌نگاری باشد.

چکیده مقالات همایش«تاریخ نگاری انقلاب اسلامی»

انقلاب اسلامی پدیده‌ای یگانه و بی‌همتا در روزگار معاصر و عظیم‌ترین حادثه‌ی تاریخی چند دهه اخیر ‌است. از بدو تکوین تا روزگار شکوفایی انقلاب اسلامی، نگاه‌های موافق و مخالف به شکلی بدیع و بی‌نظیر بدان جلب شده و از این رهگذر آثاری متفاوت از حیث روایت وتحلیل و ارزیابی پدیدآمد و لذا دور از واقعیت نیست اگر بگوییم انقلاب اسلامی در شمار معدود حوادث تاریخی روزگار اخیر است که بیشترین نوشته‌ها و آثار مرتبط با آن پدید آمده است.

تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس

مطالبی که در اینجا مطرح کرده‌ام، خاطرات اقوام و آشنایان من است و برای گردآوری آنها از افرادی که فکر می‌کردم می‌توانند به من کمک کنند پرس‌وجو کردم. در ضمن مسؤولیت صحت و درستی مطالب یادشده با افرادی است که این خاطرات را تعریف کرده‌اند و بنده تنها نقش واسطه روایت‌گری این خاطرات را دارم. بخشی از این نوشته‌ها مربوط به خاطرات انقلاب پدرم و تظاهراتی است که ایشان در آنها شرکت کرده است و بخشی مربوط به خاطرات دوران 8 ساله‌ی دفاع مقدسِ یکی از دوستان برادرم و بخش سوم نیز خاطرات دایی بنده است. البته باید بگویم که دایی من دیگر در بین ما نیست چرا که ایشان در دفاع از خاک پاک میهن اسلامی خود به مقام والای شهادت نائل آمده‌اند.

از روزهای آفتابی و ابری

شنبه 11 فروردین 1363 تمام روز در منزل بودم، به خاطر بین دو تعطیل قرار گرفتن، امروز از طرف دولت تعطیل رسمی اعلام شده است. بیشتر وقتم به مطالعه گزارش‌ها، تلکس‌ها و مطالعه سناریوی سربه‌داران گذشت. «هاشمی رفسنجانی» ویژه‌نامه همشهری 85/ یکی از روزهای خدا وقتی اتاق خلوت شد و آقا دنبال چند تا از میهمان‌ها از اتاق رفت بیرون، پریدم سرجعبه پشمک و چنگ زدم، چند بار چنگ زدم و ریختم تو دهانم و جویده و نجویده قورت دادم. تا صدای پای آقا آمد، دور دهانم را پاک کردم و جعبه را قشنگ گذاشتم سرجاش. از آقا خداحافظی کردم و آقا دم در اشاره کرد به جلوی سینه‌ام و گفت. - بتکون هوشنگ مرادی کرمانی سه‌شنبه اول فروردین 84

نکاتی در باب نقش تاریخ شفاهی در مطالعات شهری با توجه بر اهمیت آن در نگارش تاریخ معاصر ایران

پژوهشگران عرصه تاریخ شفاهی، کم و بیش بر این نظرند که اگرچه مفهوم تاریخ شفاهی و به کارگیری این شیوه درک تاریخ، از گذشته‌های دور همواره وجود و حضور داشته و از سوی مورخان و نویسندگان که خود شاهد قضایا و تاریخ زمانه بوده و از اخبار دیگر شاهدان و حاضران نیز برای نگارش اثر خویش بهره می‌جسته‌اند، برای ثبت هرچه بهتر و دقیقتر رخدادها و تحولات تاریخی به کار گرفته می شده است،‌ با وجود این چندی است تاریخ شفاهی با معنا و مفهوم ماده خام و داده اطلاعاتی و بهره‌گیری از آن در نگارش تاریخ معاصر، عجین و پیوسته شده است به نحوی که در اذهان بسیاری از پژوهشگران و مورخان، این دو را نمی‌توان از یکدیگر جدا ساخت.

گزارش تجربه طرح تاریخ شفاهی (در سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران )

همه ما داستانهائی برای گفتن داریم؛ داستانهائی که با آنها زندگی کرده‌ایم. ما به تجربیاتمان نظم می‌دهیم و آنها را به صورت داستان سازماندهی می‌کنیم. تاریخ شفاهی ـ که مجموعه منظمی از اظهارات افراد زنده درباره تجربیات خودشان است ـ به این داستانها گوش می‌دهد. مورخان، بر این باورند که خاطرات روزانه مردم (نه فقط ثروتمندان و افراد شهیر)، اهمیت تاریخی دارد. اگر ما این خاطرات و داستانها را حفظ و گردآوری نکنیم، از بیخ و بن از دست خواهند رفت. خاطرات شما و افراد پیرامونتان، برای خانواده و جامعه‌تان گنجهائی ارزشمند و یگانه است. شما و اعضای خانواده، می‌توانید با استفاده از فنون تاریخ شفاهی، تاریخ نانوشته خانواده را حفظ کنید
...
68
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 91

شما نمی‌دانید آن پسرک چه کرد و در مقابل آن ده نفر کماندوی ما چه حرکتی کرد ـ با اینکه تنها و غریب بود. برایتان گفتم که آن سرباز بیچاره به طرف پسرک نشانه رفت. پسرک دیگر گریه نمی‌کرد. او مردانه ایستاده بود و با چشمان باز به لوله تفنگی که به طرفش نشانه رفته بود نگاه می‌کرد. پس از لحظه‌ای سکوت صدای رگبار در بیابان طنین انداخت و گرد و خاک زیادی در اطراف پسرک به هوا برخاست. من به دقت ناظر این صحنه بودم. وقتی گرد و غبار فرو نشست پسرک هنوز سرپا ایستاده، خیره نگاه می‌کرد. از تعجب و حیرت کم مانده بود قلبم از کار بایستد. چطور چنین چیزی ممکن بود. پسرک ایستاده بود و با چشمان روشن و درشتش نگاه می‌کرد.