سیصد و چهاردهمین مراسم شب خاطره -2
عراقیها از سه محور به اهواز حمله کرده بودند
به چند گروه یازده نفره تقسیم شده بودیم. به این صورت عمل میکردیم که یک گروه میرفتند به هر نحوی بود یکی از تانکها را منهدم میکردند و برمیگشتند. نوبت گروه بعدی بود که از یک محور دیگر وارد عمل شود. این کار باعث میشد عراقیها گیج شوند؛ چون باور نمیکردند چند نفر بتوانند این کار را انجام دهند.دعوت
انتشارات آستان قدس، مفاتیح و دیگر کتب ادعیه را چاپ نمیکرد. ما در حرم برای تأمین زیارتنامه و مفاتیح با کمبود جدی روبهرو بودیم. هر زائری با کتاب دعای خود، به حرم مشرف میشد و با مشاهده این کمبود، کتاب دعای خود را برای استفاده دیگر زوار در حرم میگذاشت. کمبود مفاتیحها را با ایشان در میان گذاشته و از او خواستم تعدادی مفاتیح برای حرم بیاورد.سیصد و چهاردهمین مراسم شب خاطره- 1
چند خاطره از شهید چمران
به گزارش سایت تاریخ شفاهی سیصد و چهاردهمین مراسم شب خاطره، پنجم تیر 1399 با حفظ فاصلهگذاری اجتماعی در تالار اندیشه حوزه هنری برگزار شد. در این برنامه، سید ابوالفضل کاظمی، حاج حسن شاهحسینی و آقای اسماعیل شاهحسینی خاطراتی از دوران دفاع مقدس و جنگهای نامنظم شهید مصطفی چمران و نقش موتورسوران بازگو کردند.در شب خاطره 21 آذربایجان شرقی مطرح شد:
وقتی صدام، دستور عقبنشینی از خرمشهر را صادر کرد
به گزارش سایت تاریخ شفاهی، بیستویکمین مراسم شب خاطره، شنبه سوم خرداد 1399 به همت حوزه هنری استان آذربایجان شرقی به صورت برخط در وبسایت آپارات برگزار شد. در این برنامه «امیر فریور جعفری» و «سرهنگ پاسدار یوسف رامجو» به بیان خاطراتی از عملیات بیتالمقدس و آزادسازی خرمشهر پرداختند.روایت مرحوم سیدرحیم میریان از امام خمینی(ره)
وقتی برای آندوسکوپی از خانه میآمدیم بیمارستان، دکتر عبدالحسین طباطبایی بود؛ دکتر عارفی بود، بنده بودم و حاج احمد آقا دنبالِ امام. امام در ماشین، یک جمله فرمودند. گفتند: «نه تقصیبر شماست، نه من. وقتی شناسنامه بخواهد خط قرمز بخورد، این مشکلات پیش میآید.»دومین راوی شب خاطره خرداد 99
مروری بر سختیهای اسارت از زبان «مهدی طحانیان»
هر روز میآمدند، دستهای ما را میبستند، ما را سوار جیپ میکردند و میبُردند در خط مقدم جبههها که بتوانند به نیروهایشان نیرو بدهند. بگویند بابا نترسید! ببینید رزمندههای ایرانی همهشان بچههای این قدریاند. اینها بزرگانشان جرأت نمیکنند بیایند جنگ. یا اینها فقط زورشان به این بچههای کوچولو رسیده و توانستند اینها را فریب بدهند و بیاورند.دومین شب خاطره 99 نیز برخط برگزار شد
روایتی انسانی از آزادسازی خرمشهر
به گزارش سایت تاریخ شفاهی، سیصد و سیزدهمین مراسم شب خاطره، عصر پنجشنبه اول خرداد 1399 به صورت برخط در وبسایت آپارات برگزار شد. در این برنامه، «مهدی رفیعی» یکی از مدافعان خرمشهر و «مهدی طحانیان» آزاده دوران جنگ، خاطرات خود را بازگو کردند.خاطرات راویِ کتاب «زیباترین روزهای زندگی»؛ سیده فوزیه مدیح
صبرم را با خدا معامله کردم
هنگامی که در آبادان سکونت داشتیم، شبهای عملیات با حجاب میخوابیدم. معلوم نبود که اصلاً زنده میمانیم یا نه! به خاطر شروع عملیات بیتالمقدس، برای آزادسازی خرمشهر، که عملیاتی وسیع و دربرگیرنده بود، ما را از خرمشهر به اهواز بردند.خاطرهای از ایرانِ ترابی
تدارکات و پشتیبانی زنان در دفاع مقدس
به تهران رفتم. در همان مقطع پدرم را نیز از دست دادم و کسی نبود که مخارج مرا تأمین کند. نیاز مبرمی به کار داشتم. علاوه بر اینها باید خرج خانوادهام را نیز یک طورهایی جور میکردم. دست بر قضا یکی از آشناهایمان گفت به بیمارستان البرز که پشت دانشگاه تهران است، بروم. چنین شد که سال 1357 به بیمارستان البرز رفتم و شروع به کار کردم.به همت حوزه هنری استان آذربایجان شرقی برگزار شد
روایت عکاسی از غواصان کربلای 5 در «شب خاطره»
بیستمین شب خاطره دفاع مقدس حوزه هنری استان آذربایجان شرقی، به بیان خاطراتی از ثبت تصویری غواصان عملیات کربلای 5 و یکی از خلبانان هواپیمای جنگی اختصاص داشت....
27
...