مشاهداتی از عزاداری مردم کراچی پاکستان
امروز در مناطق مختلف کراچی پاکستان مراسم عزا، روضهخوانی و حرکت دستههای عزاداری برقرار بود. در این روز کل شهر سوگوار است چون امام زمان سوگوار است. در این روز مردم در منازلشان مراسم روضه دارند و تابوتهای نمادین امام حسن عسکری(ع) را میسازند و در دستههای عزاداری حرکت میدهند.اربعین حسینی در پاکستان؛ ۲۰۲۰
امسال، اربعین در کشور ما رنگ دیگری داشت، زیرا با اختلاف شدید بین شیعیان و برخی سلفیها مصادف شده بود. علمای پاکستان تأکید داشتند که همه شیعیان در گردهمایی این روز شرکت کنند؛ چون چند هفته قبل، تعدادی از وهابیها و سلفیها به منظور بزرگداشت برخی صحابه پیامبر و همچنین یزید علیهالعنه سه روز راهپیمایی کردند و در مراسم خودشان به اهل بیت عصمت و طهارت توهین کردند.نقش و اهمیت مکان در بازیابی خاطرات
یکی از مباحث مهم در مطالعات تاریخ شفاهی نقش و اهمیت آن در بازیابی و یادآوری وقایع و رویدادهای گذشته است. به عبارتی مکان یادآور خاطرات و بخشی از شخصیت و هویت افراد است که خود را با آن میشناسند و به دیگران میشناسانند. پس شناخت مکان شامل یادها، احساسات، دیدگاهها، ارزشها، ترجیحات، مفاهیم و آرمانهای انسان درباره مکانهایی است که به ادراک و رفتار او جهت میدهند.لایههای مغفول روایت
برخورداری از فنها، مهارتها و شگردهای ویژه تاریخ شفاهی یا وامگرفته از علوم دیگر، شفاهیکار را قادر میسازد تا سطوح سخت اما دستیافتنی واقعیت را بشکافد و به دیگران بنمایاند. ممکن است فرد شناگر با قراردادن پای خود درون آب، وجود و سردی و گرمی آن را حس کند ولی بدون آنکه دل به دریا بزند، نمیتواند از عمق، وسعت و درون آب چیزی دریابد!تاریخ شفاهی کاربردی
تاریخ شفاهی را نمیگوییم و نمینویسیم که فقط کاری کرده باشیم یا لذّتی برده باشیم، یا آنکه فقط صوتی یا تصویری ایجاد کرده باشیم و آرشیوی را زینت داده باشیم. تاریخ شفاهی در ذات خود کشش و ظرفیتهای فوقالعادهای دارد که چنانچه آن ظرفیتها شناسایی و به خوبی از آنها استفاده شود میتواند بسیار کارساز و مشکلگشا باشد.خاطراتی که پرسیده نشد؛ کمتوجهی یا ناآگاهی تاریخی مصاحبهگر
نمونهای از فرصتهای تاریخی از دست رفته
در دانش تاریخ، دادهها به طرق مختلف تولید یا گردآوری میشوند. بازگویی مشاهدات یا شنیدهها و تفکرات حاضران در حوادث و وقایع و فضاها و مکانهای تاریخی، از طریق گفتوگوی فعال، از مهمترین روشهای دریافت دادههای تاریخی است که میتوان آن را تاریخ شفاهی گفت. اهمیت این روش در آن است که به صورت مستقیم دادههای مورد نیاز تاریخی از ورای ناگفتهها و یادماندههای شاهدان به دست میآید.تاریخ شفاهیِ پشت جبهه
بیشترِ کتابهای منتشره درباره تاریخ شفاهی دفاع مقدس مربوط به افراد درگیر مستقیم در جنگ شامل فرماندهان، رزمندگان، آزادگان، خلبانان و ... است. اما دفاع مقدس دارای لایههای مختلف دیگری نیز است؛ در این یادداشت به موضوعهایی اشاره شده است که جای کار فراوان در تاریخ شفاهی و پژوهش جنگ دارد.بدرقه بزرگ و اهمیت تاریخنگارانه آن
سوژههای تاریخ شفاهی از دل رویدادهایی استخراج میشوند که در متن زندگی مردم هستند. به همین دلیل تاریخ را مجموعهای از حوادث فرهنگی، طبیعی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی میدانند که در گذشته و زمان و مکان مشخص و در ارتباط با زندگی انسانها رخ داده است. به رغم این موقعیت، بسیاری از حوادث در زمان وقوع، چندان مورد توجه مورخان و مستندنگاران نیستند...ضرورت درج کلیدواژه برای منابع تاریخ شفاهی(2)
کلیدواژهها چه ویژگیهایی دارند؟
در قسمت قبلی این یادداشت، تأکید شد که درج کلیدواژه (keyword) از ضرورتهای نگارش هر متن علمی و پژوهشی است که متون تاریخ شفاهی از آن مستثنی نیستند. کلیدواژهها، کلمات یا ترکیباتی برگرفته از متن و مرتبط با موضوع اصلی هستند که با ملاحظه آنها میتوان اجمالاً به محتوای متن و موضوعات فرعی پی برد. در حقیقت، کلیدواژهها، سرعت و میزان بهرهبرداری از متن را افزایش میدهند.ضرورت درج کلیدواژه برای منابع تاریخ شفاهی(1)
لیدواژههای منابع تاریخ شفاهی پس از پیادهسازی مصاحبه و هنگام ویراست اول و با نظر مصاحبهگر انتخاب میشود. البته برخی مؤسسات با تهیه فهرستی از کلمات و ترکیبات موضوعی، همکاران را ملزم به انتخاب کلیدواژهها از همان فهرست میکنند که در تسهیل کار، مؤثر است. لکن در مواردی به دلیل طرح مباحثی خارج از موضوعات اصلی، دایره کلیدواژهها بیش از فهرست قبلی خواهد بود.4
...
آخرین مطالب
پربازدیدها
اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 108
وقتی به موضع رسیدم رفتم داخل سنگر. سربازها گفتند: «آن سرباز انتظامات، یعنی یعقوب احمد، که عصام را دستگیر کرده بود دیروز بر اثر اصابت ترکش گلوله ایرانیها کشته شد. خدا را شکر کردم. بعد شنیدم سرهنگ میسر به ستوان یکم عباس اهل بصره گفته بود: «تفاوت کشته شدن عصام و یعقوب تفاوت بهشت و جهنم است.» چند روز گذشت. حمله شما شروع شد. تقریباً تا ساعت پنجونیم صبح ما هنوز در مواضع خودمان بودیم. در شبِ حمله، آسمان را ابرهای سیاه پوشانده بود. افراد ما همه ترسیده بودند و حالت عجیبی داشتند. خستگی مفرط و یأس در تکتک افراد به چشم میخورد. رخوت و ترس موقعی بیشتر شد که ستوان یکم احمد جمیل و سرهنگ میسر با داد و فریاد ز افراد میپرسیدند «پل کجاست؟ پل کارون کجاست؟»![](pic/banner_box/263.jpg)
![](pic/banner_box/254.jpg)
![](pic/banner_box/169.jpg)
![](pic/banner_box/235.jpg)
![](pic/banner_box/180.jpg)
![](pic/banner_box/43.jpg)
![](pic/banner_box/25.jpg)
![](pic/banner_box/26.jpg)