توجه به منابع ایرانی، عربی و عهد عتیق برای بازسازی سیمای کوروش



 

دکتر روزبه زرین‌کوب گفت: در باب کوروش، آن‌چه منابع شرقی عرضه می‌کنند، شامل منابع ایرانی، گزارش‌های عهد عتیق و روایت‌های عربی و فارسی است. این منابع از لحاظ ساختار و موضوع، با یکدیگر تفاوت‌های قابل ملاحظه‌ای دارند. با وجود این توجه به آن‌ها برای بازسازی سیمای کوروش ضرورت دارد.


به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، انجمن علمی دانشجویان تاریخ و باستان‌شناسی دانشگاه تهران شب هنگام دوشنبه (10آبان ماه) بزرگداشت روز جهانی کوروش را در تالار فردوسی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران برگزار کرد. 

دکتر روزبه زرین‌کوب استاد دانشگاه، سیمای کوروش را در منابع شرقی بررسی کرد و گفت: در میان منابع ایرانی، منشور کوروش جایگاهی ممتاز دارد. این لوح استوانه‌ای در سال 1879 میلادی در کاوش‌های موزه بریتانیا به سرپرستی «هرمز رسام» که یک مسیحی آشوری بود، در بابل کشف شد. استوانه یاد شده، به فرمان کوروش و طبق سنتی کهن و احتمالا به عنوان یک کتیبه، در پی بنایی در زیر یکی از دیوارهای بابل قرار داده شده بود. این بیانیه را اولین بار «راولینسون» ترجمه کرد و به سال 1885 میلادی انتشار داد. 

وی افزود: بیانیه کوروش که به زبان بابلی نو و به خط میخی بابلی، بر یک لوح استوانه‌ای نقش شده است، به مسایل گوناگونی همچون معرفی «نبونئید» آخرین فرمانروای کلدانی بابل، برانگیخته شدن خشم «مردوک» و برگزیده شدن کوروش از جانب او، معرفی کوروش، ورود او به بابل و کردار وی در آن‌جا، پرداخته است. 

این استاد دانشگاه گفت: از منابع بابلی آن‌چه به نام «سالنامه نبونئید» شهرت یافته بر یک استوانه گلی نگاشته شده است و از آن‌جا که به روایت تاریخ آخرین شاه بابلی سلسله نو پرداخته است، در تکمیل و تایید برخی از گزارش‌های مربوط به کوروش اهمیت دارد. ترجمه این سالنامه، نخستین بار در سال 1883 منتشر شد. 

گزارش‌های عهد عتیق درباره کوروش هم البته با دیدگاهی اعتقادی نوشته شده و او را پیامبر و مسیح خداوند نامیده‌اند. این روایت‌ها را می‌توان در کتاب «دانیال»، کتاب «دوم تواریخ ایام» و کتاب «عزرا» یافت. استفاده از این روایات البته باید با ملاحظات علمی صورت بگیرد. 

نویسنده کتاب «تاریخ سیاسی ساسانیان» خاطرنشان کرد: روایت‌های عربی و فارسی که در دوره اسلامی نگاشته شده‌اند، نیز دربردارنده گزارش‌های جالبی درباره کوروش است. روایت‌های دوره اسلامی از طریق منابع یونانی، سریانی و عبری فراهم آمده است. منابع یاد شده به سبب ارتباط با مادها و هخامنشیان، وقایع جنوب و غرب ایران را انعکاس داده‌اند. 

از این رو در تواریخ عهد اسلامی بازتاب آن گزارش‌ها را می‌توان مشاهده کرد. برای مثال «یعقوبی»، مورخ نامدار، درباره کوروش اشاره‌های مهمی دارد. همچنین «حمزه اصفهانی» می‌نویسد که کوروش همان «بهمن» اساطیری است. او می‌گوید که آباد کننده بیت‌المقدس، پادشاهی است که او را کوروش می‌خوانند و یهود می‌پندارند که او بهمن پسر اسفندیار است. 

زرین‌کوب یادآور شد: با وجود مورخ مشهور «مسعودی» نیز در کتاب «التنبیه و الاشراف» در همین خصوص اشاراتی دارد. او نام کوروش را می‌برد و در کتاب دیگرش «مروج الذهب» او را «کوروش ایرانی» می‌نامد. آنگاه می‌نویسد که کوروش از سوی بهمن پادشاهی داشت. افزون بر او، نام کوروش بصورت تحریف شده در «تاریخ الرسل و الملوک» طبری، «مجمل التواریخ و القصص» و نیز «تجارب الامم» مسکویه آمده است. 

وی افزود: اما در میان منابع عربی، آگاهی‌های بیرونی و ابن عبری در باب هخامنشیان و کوروش، با دیگر منابع تفاوت دارد و در بسیاری جهات برتر از آن‌ها به شمار می‌رود. ابوریحان بیرونی که دانشمندی با روحیه نقادی و جست‌وجوگر بود، در میان تمام دانشمندان اسلامی، نخستین کسی است که از حفر ترعه نیل در روزگار داریوش یکم سخن گفته است. بیرونی به جز فارسی و عربی و عبری، با زبان‌های سانسکریت و سریانی نیز آشنا بود و به گمان بسیار زبان یونانی را هم می‌دانست. پس او با روایت‌های مغرب آشنا بوده است و این خود بر اعتبار سخن او می‌افزاید. 

ویراستار کتاب «سقوط ساسانیان» تالیف دکتر تورج دریایی افزود: بیرونی در «آثار الباقیه» در دو جا از هخامنشیان با دقتی که پیش از آن سابقه نداشته، یاد کرده است. او کوروش را بانی بیت‌المقدس می‌داند. البته بیرونی کوروش را با کیخسرو تطبیق می‌دهد. این دانشمند بزرگ در کتاب دیگرش «قانون مسعودی»، باز از کوروش یاد می‌کند و مادها را پادشاهان «مملکه الجبلین» می‌نامد. 

وی افزود: اینکه بیرونی، کوروش را با کیخسرو برابر دانسته، به سبب اعتقاد به این اندیشه رایج، اما نادرست، عصر اوست که شاهان منابع ساسانی را با نام‌های به کار رفته در منابع سریانی، یونانی و عبری مطابقت می‌دادند. این تصور اشتباه منجر به این تصور شده است که به جز کوروش و کیخسرو، کیومرث، آدم، جمشید و سلیمان نیز یکی بوده‌اند. 

«ابن عبری» نیز از سرآمدان دانشمندان روزگار خود است. او زبان‌های سریانی، عربی و یونانی را می‌دانست. ابن عبری در کتاب خود به نام «تاریخ مختصر الدول» فرمانروایان هخامنشی را با دقتی مثال‌زدنی یاد می‌کند و از کوروش نام می‌برد و به او «کوروش فارسی» لقب می‌دهد اما روایت او، و نیز روایت بیرونی از کوروش، مورد توجه مورخان دیگر قرار نگرفت و بدین سان نام کوروش تا مدت‌ها از ذهن ایرانیان دور شد و تنها خاطره‌ای مبهم از آن برجای ماند. 

وی افزود: به نظر می‌رسد که کوروش تاریخی، در روایات مربوط به غرب ایران و در میان منابع سریانی، یونانی و عبری، قابل شناسایی است. در مقابل، در آن‌چه مربوط به تاریخ ملی و روایی ایرانیان می‌شود، نام کوروش دیده نمی‌شود یا نقشی سایه‌وار دارد. یک سبب عمده در این مورد، همان گسست سنت تاریخ‌نگاری در عصر هخامنشی و فراگیر شدن روایت‌های حماسی نواحی غرب و جنوب ایران است. حتی پیش از برافتادن هخامنشیان، جهان ایرانی در حال تحولات جدی بود. 

زبان فارسی باستان در مرحله ورود به دوره میانه بود و زبان اوستایی خاموش شده بود. با تدوین اوستای نو، کیش زرتشتی این فرصت تاریخی را یافت تا با توسعه همه جانبه، به داخل سرزمین‌های دیگر ایرانی وارد شود و جایگاه تازه و ویژه‌ای در نزد ایرانیان بیابد. 

زرین‌کوب یادآرو شد: در جریان گسترش دین زرتشتی که از جانب شرق و شمال شرقی فلات ایران صورت گرفت، عناصر فرهنگی دیگری مجال بروز یافتند. به همراه انتشار اوستای نو در جنوب و غرب ایران، اسطوره‌ها، افسانه‌ها و داستان‌های مردم شرق و شمال شرقی ایران نیز در داخل فلات ایران پراکنده شد. 

این روایت‌ها در واقع متعلق به مردم شرق ایران بود. در این محیط نیمه اسطوره‌ای که شکل گرفته بود، تاریخ چنان تنگ حوصله شده بود که نمی‌توانست یا نمی‌خواست قهرمانان تاریخی را به جای پهلوانان اسطوره‌ای بنشاند. از این رو کوروش دیگر چندان مطلوب این جهان تازه نبود. این بود که کوروش در روایت‌های شرق ایران به فراموشی سپرده شد. این فراموشی از آن جهت بود که کوروش نه قهرمان دین زرتشتی، بلکه پهلوان ایران‌گرایی بود.

دکتر حسن رضایی باغ‌بیدی، کامیار عبدی و کریمی دوستان (رئیس دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران) دیگر سخنرانان این نشست بودند که گزارش دیگری از این مراسم متعاقباً منتشر می‌شود.


خبرنگار : آناهید خزیر



 
تعداد بازدید: 5233


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 95

توپخانه ما پشتیبان دو گردان تانک البعث و خضیران بود. ما در منطقه دزفول مستقر بودیم. روز عملیات فتح‌المبین شاهد بودم چگونه سازمان ارتش عراق مانند خشتی که در آب انداخته باشند از هم گسیخت و رفته‎‌رفته از هر سو فرو ریخت. ساعتی بعد از حمله نیروهای شما بود که تازه ما پی بردیم چه حمله وسیعی آغاز شده است. ساعت 12 شب دستور رسید به طرف نیروهای شما گلوله پرتاب کنیم. هر چه گلوله می‌انداختیم می‌گفتند «کم است، بیشتر.»