نهمین نشست تخصصی تاریخ شفاهی ایران
اطلاعیه شماره دو: تمدید زمان دریافت چکیده مقالات
باسمه‌تعالی
پیرو درخواست تعدادی از علاقه‌مندان و پژوهشگران عرصه تاریخ، مهلت ارائه چکیده مقالات به نهمین نشست تخصصی تاریخ شفاهی تا 20 آذر 1392 تمدید شد. بدیهی است تسریع در ارسال چکیده‌ها، تسریع در اعلام نتایج داوری را به همراه خواهد داشت، و به تبع آن فرصت بیشتری برای نگارش اصل مقاله ایجاد خواهد شد.
یادآور است شرکت در نهمین نشست تاریخ شفاهی چه با مقاله و چه بی‌مقاله، مستلزم پیش‌ثبت‌نام است. بنابراین مستدعی است علاقه‌مندان حوزه‌ی تاریخ شفاهی و ادبیات دفاع مقدس و مشتاقان فرهنگ ایثار و شهادت، از پیش نسبت به ثبت‌نام خود از طریق مکاتبه با دبیرخانه الکترونیکی انجمن تاریخ شفاهی ایران (Iranian.oha@gmail.com) اقدام نمایند.
لازم به ذکر است نهمین نشست تخصصی تاریخ شفاهی ایران، با مشارکت انجمن تاریخ شفاهی ایران و بنیاد شهید و امور ایثارگران در نیمه اول اسفند سال 1392 برگزار می‌گردد. برای آشنایی با اهداف و محور مباحث برگزاری این همایش و نیز اطلاع از قالب و نحوه‌ی نگارش مقالات به اطلاعیه شماره یک نشست (منتشره در همین پایگاه) مراجعه کنید، و یا با دبیرخانه الکترونیکی مکاتبه نمایید.
بنیاد شهید و امور ایثارگران
انجمن تاریخ شفاهی ایران
14 آبان 1392
تعداد بازدید: 6721
آخرین مطالب
- اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 98
- ما منتظر صدای تاریخ شفاهی از دانشگاه‌ها هستیم
- سیصدوپنجاه‌ویکمین شب خاطره -2
- خاطرات محمد زقوت
- مرجعیت علمی و صنفی؛ چشم‌انداز انجمن تاریخ شفاهی ایران
- تلاش گروه تاریخ دانشگاه اصفهان، برای تأسیس رشته تاریخ شفاهی
- اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 97
- از نادیده گرفتنِ حقوق راوی تا اِعمال سلیقه در متن
پربازدیدها
- بایکوت
- اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 96
- از نادیده گرفتنِ حقوق راوی تا اِعمال سلیقه در متن
- خاطرات روح‌الله رضوی
- سیصدوپنجاه‌ویکمین شب خاطره -1
- مرجعیت علمی و صنفی؛ چشم‌انداز انجمن تاریخ شفاهی ایران
- تلاش گروه تاریخ دانشگاه اصفهان، برای تأسیس رشته تاریخ شفاهی
- اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 97
اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 98
آن روز صبح که از سنگر بیرون آمدم جنازه آن افسر و گروهبان راکه به خاطر نماز خواندن گزارش کرده بودند دیدم: ستوان یکم عبدالرضا و گروهبان حسن. این گروهبان خبرچین بود که خبرها را به ستوان عبدالرضا می‌داد. من واقعه آن شب را نتوانستم برای کسی بیان کنم. خیلی دلم می‌خواست به آن پاسدار موتورسوار بگویم ولی فارسی نمی‌دانستم. متأسفانه نام آن پاسدار را نمی‌دانم اما می‌توانم هر دو پاسدار را از صورتشان بشناسم. آنها واقعاً انسان بودند. برای همین رفتار آنها خیلی به دلم نشست.
