خاطرات محمد زقوت


25 اردیبهشت 1403


محمد زقوت، پدر شهید محمود زقوت از فلسطین، مهمان دویست‌وبیست‌و‌سومین برنامه شب خاطره (اردیبهشت 1391) بود. او در مورد فرزندش که در راه خدا به شهادت رسیده است، گفت: فرزندم در فاصله چند متری از من، در تظاهراتی مسالمت‌آمیز به شهادت رسید. در پی شهادت فرزندم، ناراحت شدم ولی قطره‌ای گریه نکردم؛ چراکه شهادت یک شرف است و دستیابی به آن، جز برای بهترین‌های خلق خدا میسر نیست. به خاطر لحظات جدایی از او غم نداشتم؛ حُزنم تنها به این خاطر بود که فرزند کوچکم محمود، در رفتن به سوی بهشت از من سبقت گرفته است. فکر نکنید به شهادت پسرم افتخار می‌کنم؛ از بابت این‌که خانوداه‌های فلسطینی چندین شهید تقدیم کرده‌اند، اما من از شش فرزندم، تنها یک شهید در راه خدا داده‌ام، احساس خجالت می‌کنم. آن چیزی که به من صبر و تسلا می‌دهد این است که او در روز لقاءالله شفاعتم کند.

تاکنون 356 برنامه شب خاطره دفاع مقدس از سوی مرکز مطالعات و تحقیقات فرهنگ و ادب پایداری و دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری برگزار شده است. برنامه آینده 3 خرداد 1403 برگزار می‌شود.

آرشیو



 
تعداد بازدید: 477


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 107

سربازی در دسته من بود به نام عصام احمد. این سرباز خیلی مؤمن بود و به جمهوری اسلامی علاقه داشت. او بیشتر اوقات درباره مسائل سیاسی و مخصوصاً جنگ با من صحبت می‌کرد. شبی داخل سنگر نشسته بودیم و حرف می‌زدیم. هنوز چند روزی به حمله شما برای شکستن محاصره آبادان مانده بود. فکر می‌کنم پنج یا هفت روز. من از یک ماه و نیم پس از شروع جنگ تا روز آخر در همین جبهه بودم. آن شب عصام برایم خیلی حرف زد و دردل کرد. او از این که در جبهه بود به شدت ابراز بیزاری و تنفر می‌کرد. می‌گفت: «ما چطور با نیروهای ایرانی جنگ کنیم، حال آن‌که آنها مسلمانند و در کشورشان جمهوری اسلامی به پا کرده‌اند.