خاطرات مژده امباشی


27 تیر 1402


مژده امباشی، امدادگر دوران دفاع مقدس و از بانوان مدافع خرمشهر، مهمان دویست‌ و دهمین برنامه شب خاطره (7 بهمن 1389) بود. او درباره شروع جنگ تحمیلی و خرمشهر خاطره گفت؛ همه می‌گویند 35 روز مقاومت، اما من می‌گویم 45 روز مقاومت؛ از 10 روز قبل از شروع جنگ در پاسگاه نزدیکِ نهر خیّن درگیری بود. اما جنگ، در 31 شهریور به صورت رسمی آغاز شد. دوم یا سوم مهر که جنگ شروع شده بود حدود 63 یا 64 زن و بچه شهید شدند؛ چون نمی‌دانستند جنگ چیست. سردخانه جایی برای نگهداری آنها نداشت؛ مستقیم با کمک مردم می‌بردند به قبرستان خرمشهر که ما به آن جنت‌آباد می‌گفتیم. برادرِ خانم زهرا حسینی _ راوی کتاب «دا»_ همان  موقع شهید شد. در ادامه این روایت‌‌ را ببینیم.

تاکنون 347 برنامه شب خاطره دفاع مقدس از سوی مرکز مطالعات و تحقیقات فرهنگ و ادب پایداری و دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری برگزار شده است. برنامه آینده 12 مرداد 1402 برگزار می‌شود.

آرشیو

 



 
تعداد بازدید: 1008


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 96

آفتاب داشت غروب می‌کرد که پیرمرد و پسربچه در مقابل چشمان حیرت‌زده ما اسلحه‌ها را زمین گذاشتند، تیمم کردند و رو به قبله ایستاده نماز خواندند، انگار که در خانه‌اند. با طمأنینه و به آرامی نماز خواندند، در مقابل 550 نفر از نظامیان دشمن. نمی‌دانم خداوند چه قدرتی به نیروهای شما داده است که ذره‌ای ترس در دلشان نیست. بعد از تمام شدن نماز، پیرمرد سفارشات دیگری به ما کرد و گفت:‌ «به هیچ عنوان به کسی ساعت، پول، یا انگشتر ندهید. هر کس از شما خواست، بدانید که از رزمندگان اسلام نیست و بگویید که آن پیرمرد بسیجی به ما سفارش کرده است که به هیچ کس چیزی ندهیم. زیرا اینها لوازم شخصی است.»