تازهترین اثر پیشکسوت ادبیات پایداری، مرتضی سرهنگی، صبح پنجشنبه 25 اردیبهشت 1404 ساعت 10:30 در سی و ششمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران واقع در مصلی امام خمینی(ره)، شبستان، ورودی ۸۵، سالن بینالمللی، نیمطبقه، غرفه سرای اهل قلم برگزار خواهد شد.
وقتی بچهها وارد میشدند، اولین کتابهایی که دست او میدادند، چگونه انسان غول شد، تاریخ ایران باستان، زبان و تفکر شناخت، مقدمه آریانپور و... بود. همه کتابهای مارکسیستی و اصلاً کتابهای مذهبی تحریم شده بود.
وقتی فعالیتی را انجام میدهیم، منتظریم به نحوی کارمان را مورد ارزیابی قرار دهیم. با این کار نواقص آن را برطرف کرده و بر نقاط مثبت آن میافزاییم. این موضوع جز به کمک بازخوردهایی که دیگران برایمان ارسال میکنند اتفاق نخواهد افتاد.
سردار حسین ریاحی، مسئول تدارکات منطقه غرب اهواز و جادههای سوسنگرد، مهمان دویستوچهلویکمین برنامه شب خاطره (آذر 1392) بود. او درباره فرازونشیب اشغال سوسنگرد و محدودیت تأمین مهمات خاطره گفت.
خاطرات حجتالاسلام رضا مطلبی در کتابی با عنوان «رضای انقلاب» به قلم حجتالاسلام سعید فخرزاده روایت شده است. کتاب با مقدمه کوتاهی به قلم راوی و سپس پیشگفتار نویسنده آغاز میشود. در پیشگفتار درباره روش نگارش کتاب و چگونگی انجام مصاحبهها طی سیزده جلسه در سال 1395 توضیح داده شده است.
کتاب میریام، خاطرات خانم رباب صدر از انتشارات مؤسسه فرهنگی- تحقیقاتی امام موسی صدر مصداق بارز تاریخ شفاهی است. نام کتاب برگرفته از نام مستعار خانم صدر در سالهای جنگ در لبنان است.
حادثۀ دیگر مربوط به یک گروهبان مخابرات است به نام کاسب. این گروهبان با من دوست بود. بلایی به سرش آمد که برای بسیاری از نیروهای ما ناراحتکننده بود. این گروهبان، روزی نفربر خود را به تعمیرگاهی که در بصره مستقر شده بود میبرد و بعد از تحویل نفربر به مکانیکیها و شرح دادن عیب و ایراد آن به خانهاش میرود.
کتاب «آقاسعید» روایتی مستند از زندگی شهید سیدمحمدسعید جعفری است که با قلم محمدمهدی همتی و به کوشش انتشارات راهیار منتشر شده است. این اثر در اسفند ۱۴۰۲، به عنوان یکی از آثار برگزیدۀ زندگینامه مستند در بیستویکمین دورۀ جایزۀ کتاب سال دفاع مقدس شناخته شد. در ادامه، مقدمه کتاب، از منظرتان میگذرد.
یک روز، چهار نفر مجاهد خلق از بچههای تبریز را که با محمد حنیف کار میکردند، وارد زندان کردند. بچههایی که ما تشنه ارتباط با ایشان و کسب فیض از عظمت روحی و مجاهدت ایشان بودیم!
من صادقانه جو و شرایط زندان را برای ایشان توضیح دادم که مواظب باشید جریان ما چنین است. چون ایشان را مسلمان میدانستیم...
نورعلی شاهی، رزمنده دوران دفاع مقدس، مهمان دویستوچهلویکمین برنامه شب خاطره (آذر 1392) بود. او درباره دوستانش و حضور در سوسنگرد خاطره گفت. او گفت: «همراه دوستانم به اهواز رفتیم. کسی را پیدا نمیکردیم نشانی بسیج اهواز را بگیریم. بعد از چند متر پیادهروی، بالاخره رسیدیم. 16 دی 1358 به سوسنگرد رفتیم. بعد از گذراندن دورۀ آموزشی، هر کدام مسئولیتی را بر عهده گرفتیم.
حادثۀ دیگر مربوط به یک گروهبان مخابرات است به نام کاسب. این گروهبان با من دوست بود. بلایی به سرش آمد که برای بسیاری از نیروهای ما ناراحتکننده بود. این گروهبان، روزی نفربر خود را به تعمیرگاهی که در بصره مستقر شده بود میبرد و بعد از تحویل نفربر به مکانیکیها و شرح دادن عیب و ایراد آن به خانهاش میرود.