زیتون سرخ (4)
زیتون سرخ(۴) خاطراتناهيديوسفيان گفت و گو و تدوين: سيدقاسمياحسيني انــتــشـاراتسـورهمــهــر(وابسـتهبـهحـوزههنـري) دفتـرادبيات و هنر مقـــاومت نقل و چاپ نوشتهها منوط به اجازه رسمي از ناشر است. فصل دوم خانوادهام تا زماني كه من پنج ساله شدم در شهر اراك زندگي ميكردند. قديميترين خاطرهاي كه در ذهنم مانده مربوط به دو سالگيام است. نزديك عيد نوروز مادرم برايم يك جفت كفش ورني سياهرنگ خيلي قشنگ خريد. آن را پوشيدم. خيلي خوشحال...زیتون سرخ (3)
زیتون سرخ(۳) خاطراتناهيديوسفيان گفت و گو و تدوين: سيدقاسمياحسيني انــتــشـاراتسـورهمــهــر(وابسـتهبـهحـوزههنـري) دفتـرادبيات و هنر مقـــاومت نقل و چاپ نوشتهها منوط به اجازه رسمي از ناشر است. پدرم به مادرِ مادرم، «عمه» ميگفت. مادربزرگم زن خوبي بود. قلب بزرگي داشت و درِ خانهاش هميشه روي همه باز بود. ما به او «مامان تهراني» ميگفتيم. دائم در سفر بود؛ خوزستان، اراك، مشهد و خلاصه هرجا كه امكانش بود. خيلي هم مذهبي بود. مادرم در...زیتون سرخ (2)
زیتون سرخ(۲) خاطراتناهيديوسفيان گفت و گو و تدوين: سيدقاسمياحسيني انــتــشـاراتسـورهمــهــر(وابسـتهبـهحـوزههنـري) دفتـرادبيات و هنر مقـــاومت نقل و چاپ نوشتهها منوط به اجازة رسمي از ناشر است. ...كمي بعد باز صداي علمدار بلند شد: نصرت ... نصرت! دوباره بلند شدم و در اتاق را باز كردم. باز ديدم كسي نيست. اين عمل چند بار تكرار شد. در آن تاريكي شب ترس وجودم را گرفت و يقين كردم كه اجنّه يااهل اونها دارند اذيتم ميكنند. هراسان پوران را...زیتون سرخ (1)
زيتــونســـرخ(۱) خاطراتناهيديوسفيان گفت و گو و تدوين: سيدقاسمياحسيني انــتــشـاراتسـورهمــهــر(وابسـتهبـهحـوزههنـري) دفتـرادبيات و هنر مقـــاومتنقل و چاپ نوشتهها منوط به اجازة رسمي از ناشر است. اشاره بانو ناهيد يوسفيان همسر شهيد علي اميني است. زندگي اين دو داستان پرماجرايي است كه اين بانوي بزرگوار در اين كتاب (زيتون سرخ) صفحههايي از اين زندگي را در برابر ديدگان ما ميگشايد.روزهايي كه در اين زندگي پركشش سپري شده پر از......
48
آخرین مطالب
پربازدیدها
برد ایمان – 19
خدای من، مرا به تحمّل مشقتها و محنتها طاقت بسیار نیست... یک قدم بسوی من بنگر و یک لحظه به کار من بپرداز و مرا به نفس خویش فرو مگذار، زیرا موجودی مستمند و بینوا بیش نباشم و مصلحت خویش ندانم. کار مرا هرگز به مدرم وامگذار. زیرا مردم به رویم پیشانی ترش میکند و هرگز مرا محتاج خویشاوندان مساز. زیرا خویشان، بیگانهوار از مساعدت و محبت محرومم میکنند. اگر ببخشند اندک ببخشند و در برابر بخشش اندک منت بسیار گذارند و مذمت بسیار روا دارند.





