خاطرات علیرضا مرادی


11 خرداد 1399


علیرضا مرادی، سروانِ بازنشسته نیروی زمینی ارتش، مهمان صدوسیزدهمین برنامه شب خاطره (3 بهمن 1381) بود. او درباره عملیات نفوذی منهدم کردنِ یک پل در عراق و دشواری 9 شبانه‌روز پیاده روی به خاک عراق، خاطره گفت. این روایت‌‌ را ببینیم.

تاکنون 313 برنامه شب خاطره دفاع مقدس از سوی مرکز مطالعات و تحقیقات فرهنگ و ادب پایداری و دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری برگزار شده است. برنامه آینده 5 تیر 1399 برگزار می‌شود.

آرشیو

دانلود

 



 
تعداد بازدید: 5501


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 107

سربازی در دسته من بود به نام عصام احمد. این سرباز خیلی مؤمن بود و به جمهوری اسلامی علاقه داشت. او بیشتر اوقات درباره مسائل سیاسی و مخصوصاً جنگ با من صحبت می‌کرد. شبی داخل سنگر نشسته بودیم و حرف می‌زدیم. هنوز چند روزی به حمله شما برای شکستن محاصره آبادان مانده بود. فکر می‌کنم پنج یا هفت روز. من از یک ماه و نیم پس از شروع جنگ تا روز آخر در همین جبهه بودم. آن شب عصام برایم خیلی حرف زد و دردل کرد. او از این که در جبهه بود به شدت ابراز بیزاری و تنفر می‌کرد. می‌گفت: «ما چطور با نیروهای ایرانی جنگ کنیم، حال آن‌که آنها مسلمانند و در کشورشان جمهوری اسلامی به پا کرده‌اند.