خاطرات مینا نظامی


03 آذر 1398


مینا نظامی، از امدادگران و پرستاران سال‌های دفاع مقدس، مهمان نودوششمین برنامه شب خاطره (1 شهریور 1380) بود. او در این برنامه درباره مجروحی خاطره گفت که دچار فراموشی شده بود و بالاخره شماره تلفنی به یادش آمد. خانم نظامی می‌گوید: «زمانی که با خانواده او تماس گرفتیم، چند روز قبل از آن، مراسم چهلم این مجروح را برگزار کرده بودند و مادر مجروح گفت: «شهیدان زنده‌اند الله‌اکبر؛ تلفن می‌زنند! الله اکبر...» این روایت‌‌ را ببینیم.

تاکنون 307 برنامه شب خاطره دفاع مقدس از سوی مرکز مطالعات و تحقیقات فرهنگ و ادب پایداری و دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری برگزار شده است. برنامه آینده هفتم آذر 1398 برگزار می‌شود.

آرشیو

دانلود



 
تعداد بازدید: 4723


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

شانه‌های زخمی خاکریز - 4

هر کس که می‌توانست خودش را به پنجره رساند و سرش را بیرون کرد تا هوای تازه استنشاق کند. شیشه دستم را پاره کرده بود. یکی از بچه‌ها گفت که بروم پانسمان کنم. گفتم: ـ آنها آنجا منتظر هستند، پام برسه کتک می‌خورم. یکی از بچه‌ها که اسلحه را از دستم گرفته بود، پرسید: ـ دستت چه شده؟ با تردید گفتم: ـ شیشه رفته، پاره شده.