مقامات نقد در تاریخ شفاهی
مرتضی نورایی
30 آبان 1397
منظور، به مشارکت گذاشتن سازوکارهایی در باب واشناسی متون متعدد و متکثر در باب تاریخ شفاهی و یا تحت عنوان تاریخ شفاهی در ایران است که کمتر مورد بازخوانی، نقد و ارزیابی قرار میگیرند. زمانی بود که کارهای اندکی در این زمینه تولید میشد و خواهناخواه اگر مورد تدقیق و نقد قرار میگرفت، ممکن بود راه، دچار بیرهروی گردد. اما امروز هرروز با نشر عناوین رنگارنگی روبهرو هستیم که شاید فرصت مناسبی برای به محک زدن و غربالگری آنها باشد. خارج از نقد عمومی بر تاریخ شفاهی ایران؛ در عدم توازن تحقیقات و عدم پرداخت انداموارهای به موضوعاتِ همعرض، همچنین فشار بیش از حد بر نخبهگرایی عمومی در ساختهای مختلف، باید گفت گاه با نوشتههایی روبهرو هستیم که اساساً خارج از میدان تاریخ شفاهی بوده و در وادی دیگری قرار میگیرند، اما با عنوان جذاب تاریخ شفاهی عرضه میشوند. حتی در عرصه مبانی نظری با کارهایی سخت نازل روبهرو هستیم که محتویات آنها سالهای گذشته طرح و حلاجی شده و نویسنده به دلیل عدم آشنایی با ادبیات تحقیق، مطلب را نو پنداری کرده است: «اینکه نمیدانی، دلیل بر نبود نیست.»
در دنباله این مطلب دستهبندی پیشنهادی برای مهندسی نقد در تاریخ شفاهی پیشنهاد میشود. گو اینکه فراتر و فروتر از آن نیز در باب نقد پیوسته مفتوح است. در عین حال تمرکز نقد بر برخی مبانی اساسی تولیدات (درونی و بیرونی) میتواند مدار تحلیل را به فرجام رساند.
به طور کلی میتوان تولیدات تاریخ شفاهی را در دو عرصه تألیف و ترجمه دستهبندی کرد. تألیفات بهطور عمومی شامل کتاب یا مقالاتی هستند که برمبنای مصاحبه (موضوع یا شخصمحوری) یا در زمینههای مبانی و روششناسی تاریخ شفاهی نگارش یافتهاند. این خارج از نگارشهایی است که به سمت «رمانپردازی» سیر کردهاند.
1. نویسنده کیست؟
2. ادبیات تحقیق به چه میزانی به نقطه صفر موضوع نزدیک شده و پیشینه موضوع را برجستهسازی کرده است؟
3. نوع بسته پرسشی و متن تولیدی آن (متن همراه یا بدون بسته پرسشی) به چه میزانی در کاربست گزارههای مفروض یا متغیرها و در چه سطحی توفیق داشتهاند؟
4. مستندسازی متن به چه میزانی قابل اعتماد و راستیآزمایی است؟ مستندات خارج از مصاحبه چقدر مؤید و موافق آن هستند؟
5. دایره مخاطبین کدام گروه هستند؟
متون ترجمهشده در زمینه تاریخ شفاهی نیز رو به ازدیاد بوده و دارای مخاطبان خوبی است. این دست از کتابها نیز در عرصه نقد قرار نگرفته و مترجمین آنها کمتر وقوفی بر سطح راستیآزمایی کار خود دارند و هرازگاهی جسته گریخته بنابر ذائقه شخصی یا دسترسی اتفاقی به مطلب یا تألیفی، ترجمه صورت گرفته که در بیشتر موارد به طور اساسی از مرحله بالندگی و سطح علمی مورخان شفاهی ایران، در سطح و موقعیت نازلی قرار دارد. افزون بر این فقدان برنامهریزی در زمینه ضرورتهای ترجمه، بسیاری از آثار فاخر و مرجع برونمرزی هیچگاه در دسترس قرار نمیگیرند. در همه حال میتوان چند محور اساسی ذیل را در نوع نقد ترجمه متون تاریخ شفاهی مد نظر داشت:
1. نویسنده کیست؟
2. سبکشناسی و جایگاه علمی اثر در جغرافیای زبان اصلی کجاست؟
3. این اثر پاسخگوی کدام نیاز است؟ دایره مخاطبین چه کسانی هستند؟
4. مترجم کیست؟ و تجربه او در عرصه تاریخ شفاهی چیست؟
5. مطابقه ترجمه و میزان دخل و تصرف مترجم، اصطلاحشناسی و برابر نهادها در چه سطحی توان انتقال مفاهیم را دارد؟
شایان توجه است که به ندرت، تألیفاتی در زمینه کار مصاحبهای به زبان فارسی ترجمه شده یا میشوند. بیشتر از این جهت است که این نوع تألیفات ضمن پیچیدگیهای خود از علاقهمندان کمتری برخوردار و سر و سودای جغرافیای خود را دارند.
دست آخر، ناقد کیست؟
در واقع نقد، ویرایش پس از نشر است در حالی که ویرایش، نقد پیش از نشر است. بدین صورت باید گفت مؤلف و ناقد همراه میتوانند به راستیآزمایی و استحکام متون تاریخ شفاهی ایران یاری رسانند. یکی از راهکارهای پیشنهادی این است که مجلهای تخصصی در این زمینه دایر و پژوهشگران در زمینه نقد متون تاریخ شفاهی ورود کرده و آن را تبدیل به جریان نمایند.[1]
اصفهان
25 آبان 1397
[1] یادداشت دکتر مرتضی نورایی، استاد گروه تاریخ دانشگاه اصفهان و رئیس انجمن تاریخ محلی ایرانیان که با عنوان «مقامات نقد در تاریخ شفاهی؛ جاده یکطرفه تاریخ شفاهی ایران» برای انجمن تاریخ شفاهی ایران ارسال کرده است.
تعداد بازدید: 4471