روایت نوجوانی در کتاب «سربازان نیار»
اکرم دشتبان
19 تیر 1397
کتاب «سربازان نیار» روایتی از خاطرات نوجوانی (15 سالگی) کلاماله اکبرزاده در دوران هشت سال دفاع مقدس است. او در روستای نیار از توابع شهرستان اردبیل به دنیا آمده است. این اثر به قلم ساسان ناطق در سال 1396 منتشر شد.
ناطق در مقدمه کتاب، اشارهای کوتاه به نحوه آشنایی خود با کلاماله اکبرزاده دارد. چنان که درباره آن آورده است: «قبل از ظهر سومین روز از مهرماه 1391 به محل کارم آمد. پیش از آن او را ندیده بودم و نمیشناختم. او نشست و قبل از خوردن چای، حرف دلش را زد: «دنبال کسی میگشتم خاطراتم را بنویسد؛ اما دلم میخواهد شما این کار را بکنید.» علاقه، صراحت و سادگی او مرا بر آن داشت پاسخ مثبت به درخواستش بدهم.»
کتاب «سربازان نیار» در پانزده فصل به بازگویی زندگی نوجوانی میپردازد که از سال 1360 به میدان جنگ وارد میشود و در کش و قوس ماجراهای آن دوران قد میکشد و بزرگ میشود. کتاب، در قالب خاطرات به بازگویی حوادث در سه بخش از زندگی کلاماله میپردازد و به تناسب آن، خواننده اثر با خانواده، بخشهایی از اتفاقات نخستین سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی و اتفاقات اجتماعی آن دوران و روزها و ماههای حضور راوی در جبهههای دفاع مقدس آشنا میشود.
ساسان ناطق با بهرهگیری از خاطرات راوی، سبکی از روایت به اثر بخشیده است که در آن از بازگویی حوادث در روایتی خطی اجتناب میشود. کتاب با روایت راوی برای رسیدن به تپه گاومیش گلی و زخمی شدن یکی از نیروهای کُرد توسط کوملهها آغاز میشود و نویسنده در برشی کوتاه سعی میکند به نحوه جذب کلاماله 15ساله در جبهه توسط بسیج اشاره کند.
در این میان تنها حضور کلاماله و نحوه اعزامش مورد بحث است و هیچ سخنی از خانواده او به میان نمیآید جز پاراگرافی کوتاه در انتهای صفحه 11 که آمده است: «چند روز پیش، صبح یکی از روزهای تیرماه سال 1360، چشم که باز کردم، دیدم مادرم بالای سرم نشسته و موهایم را نوازش میکند. میترسیدم خواب بمانم. گفته بودم بیدارم کند. دکمههای پیراهن پلنگیام را که بستم، قد و بالایم را از نظر گذراند و گفت: «دای اوزوا کیشی اولوبسان!» (دیگه برای خودت مرد شدهای!)
حضور نوجوانان بسیجی در جنگ، در آن دوران امری پذیرفته شده بود. تا آنجا که کتابهای بسیاری هم درباره آنها منتشر شده است. اما باور این مسئله برای مخاطب امروز عجیب و سوالبرانگیز است، شاید بر همین اساس میبینیم که نویسنده اثر مسئله کمسن و سال بودن کلاماله را در فصلهای آغازین کتاب پررنگ میکند و از تعجب و تحسین آدمهای آن دوران از حضور یک نوجوان در جنگ سخن به میان میآورد و حس غرور و بزرگ شدن یک نوجوان را هم به تصویر میکشد. همانگونه که در صفحه 39 کتاب آورده است: «فردای آن روز وقتی از کوچه و بازار رد میشدم، مردم مرا به همدیگر نشان میدادند و میگفتند از جبهه آمدهام. بزرگترها و همسایهها با میوه و شیرینی به دیدنم میآمدند. ریش سفیدها از وضعیت جبهه و جنگ پرسیدند و گفتند: «با این سن و سال واقعاً جهاد کردی!» از اینکه میدیدم با من مثل بزرگترها رفتار میکنند، از خوشحالی در پوست خود نمیگنجیدم.»
کنجکاوی و نترسی یک نوجوان درباره خطرات جنگ مسئلهای دیگر است که نویسنده، آن را از لابهلای خطرات راوی بیرون آورده و با قلم خود بیان میکند. کلاماله در این دوران تجربه حضور در ایستهای بارزسی بسیج، حضور در پادگان اللهاکبر اسلامآباد برای آموزش نظامی و جهاد سازندگی را دارد و به خوبی فضای اجتماعی آن دوران و فعالیتهایی که انجام میدهد را بازگو میکند، اما در طول خاطرات میبیینیم که به خاطر کمسن و سال بودن و جثه ظریف چندان جدی گرفته نمیشود. چنان که در صفحه 133 کتاب آمده است: «مسئول اسلحهخانه یک نظر نگاهم کرد و بلند گفت: «نفر بعدی!» گفتم: «برادر به من هم اسلحه بده.» زد توی برجکم.
ـ معطل نکن برو کنار. تو که بچهای. نمیتونم به تو اسلحه بدم.
بغ کردم و نگاهم را به صورت برادرم دوختم. انتظار داشتم بایرام یقه او را بگیرد و بگوید مگر برادر من از بقیه چی کم دارد، ولی با خونسردی گفت: «عیب نداره، بیا کنار ببینم چیکار میشه کرد!»
از فصل ششم به بعد حضور همشهریان کلاماله در کتاب بیشتر و به تلاش رزمندگان شهرستان اردبیل پرداخته میشود. در این کتاب سعی شده تلاش مردم نِیار در سالهای دفاع مقدس پررنگ شود، اما در این بین رفتار کلاماله به عنوان یک نوجوان به شیوهای گیرا و جذاب روایت میشود و برای خواندن ادامه ماجراها مخاطب را با خود همراه میکند. نگاه به مسایل پیرامونی جنگ از نگاه یک نوجوان باعث شده است تا بخشهایی که از دید دیگر رزمندگان مسئلهای عادی در جنگ تلقی میشود، توسط کلاماله با آب و تاب و دقت بیشتری بیان شود. در پایان کتاب نیز اسناد و تصاویر وی از دوران هشت سال دفاعمقدس گنجانده شده است.
«سربازان نِیار» حاصل 77 ساعت گفتوگوی نویسنده با راوی است که در 550 صفحه توسط دفتر ادبیات و هنر مقاومت و انتشارت سوره مهر در دو هزار و 500 نسخه و در قطع رقعی چاپ شده است. این کتاب ششصدوپنجاهونهمین اثری است که در دفتر ادبیات و هنر مقاومت تولید شده و دویستوبیستمین کتاب این مجموعه با محوریت خاطرات جنگ تحمیلی عراق علیه ایران است.
تعداد بازدید: 4700