ادبیات تحقیق و تاریخ شفاهی

دکتر مرتضی نورایی

28 فروردین 1397


پیوسته با متون تاریخ شفاهی روبه‌رو هستیم که اگر در دایره تاریخ‌نگاری قرار گیرند، شجره‌نامه آنها مفقود است. شاید کم‌توجهی به مهم‌ترین بخش نگارش که سهم عمده‌ای در استقامت و اعتبار متن دارد، مورد اغماض قرار گرفته باشد. سهل‌انگاری و شتاب‌زدگی، باعث شده انبوه کار‌ها از اصل و نسب لازم برخوردار نباشند. بدین‌منظور سعی بر این است تا در این مختصر چند و چون ادبیات تحقیق در اعتباردهی به متن، یادآوری شود.

بی‌شک محتوای هر متنی معطوف به سابقه‌ای است و تولیدات تاریخ شفاهی از این اصل مستثنی نیستند. این سابقه می‌تواند در قالب متون و اسناد باشد و یا این‌که در مدار ذهن مصاحبه‌شونده و سایر افراد مرتبط منتظر تبدیل باشد. مهندسی پرسش‌ها برای ورود به دایره اصلی مصاحبه در واقع مُترصّد بخشی از پیش‌زمینه‌های بحث است. در عین حال، ممکن است تحقیق موضوع‌محور باشد که در این صورت باید بیشتر به مستنداتی از جنس متون و اسناد هم پناه بُرد.

این نکته از این جهت، حائز اهمیت است که تسلسل بحث در مدار تاریخ‌نگاری مفقود نباشد. از سوی دیگر هر تولید تاریخ شفاهی دارای سلسله نسبی در دایره آگاهی‌های تاریخ و حافظه تاریخی نیز هست. این‌که این موضوع کجا بوده؟ و دارای چه ریشه و زمینه‌هایی است؟ مهم است. پژوهش‌گر در واقع تلاش برای شناسنامه‌دار کردن پدیده‌ها دارد. ضمن این‌که پرداخت به پیش‌زمینه هربحثی، نشان می‌دهد نقطه صفر و عزیمت کار از کجاست: آیا می‌توان این‌گونه در تحقیقات تاریخ‌نگاری شفاهی دقیق بود؟

یکی از نقاط ضعف تحقیقات تاریخی این است که بدون در نظر گرفتن ادبیات تحقیق هر کسی با ورود به هر بحث، گمان انکشاف دارد و پیوسته کار‌های شده، مورد کشف مکرر قرار می‌گیرد و کاشفان متعدد بر مزار واحدی خاک‌برداری می‌کنند. این‌که عمیقاً از ریشه‌ها مطلع نیستیم، باعث می‌شود که در نقطه آغاز پیوسته وقت و بودجه، هدر رود. در این راستا به چند نکته پیرامون جایگاه ادبیاتِ تحقیق، بازخوانی و بازیابی آنها در عرصه تاریخ شفاهی توجه باید کرد:

1. آشنایی با حوزه مطالعاتی؛ در واقع، هدف پژوهش، چه فرد‌محور باشد چه موضوع محور، دارای حوزه پیش‌مطالعه است؛ پیش‌زمینه‌های فردی مانند شخصیت، زندگی و روحیات مصاحبه‌شونده، اهمیت وی در سلسله اطلاعات مرتبط، پاره‌ای اطلاعات عمومی در باب حرفه، فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی، سازمان یا نهادهای مرتبط حرفه‌ای، از سوی دیگر پیوسته وضعیت موضوع نیز نیاز به پیش‌بررسی اسناد و شواهد مکتوب در حیطه آن را دارد. بازیابی این دایره مطالعاتی تا سطح لازم است و اگرچه در این زمینه تسلط مصاحبه‌کننده یا پژوهش‌گر، نسبی است؛ اما درواقع فهم اندام‌واره‌ای موضع (فرد/ موضوع) به ضرورت‌نمایی و اهمیت آن نیز کمک می‌کند.

2. تلخیص دستاورد‌های قبل برای ورود به موضوع تحقیق؛ با شروع مطالعات پیرامونی و حرکت به سمت پرسش‌های مرکز و اصلی، باید سوابق برای ترسیم جغرافیای موقعیت موضوع تلخیص و دراختیار خوانندگان قرارگیرد. این سوابق، حتی ممکن است در حد یک پاراگراف باشد. این ورودیه کمک کرده که پژوهش‌گر بداند خود و دیگران را از چه مسیری به بحث وارد می‌کند. معمولاً در مصاحبه نیز پرسشِ: «شما به‌طور خلاصه/ فشرده بفرمایید...؟» به همین منظور می‌تواند باشد.

3. نمایاندن شکاف تحقیقاتی که قرار است با پروژه موجود برطرف شود؛ دو قسمت قبل، منجر به ‌این اصل می‌شود که شکاف، ضرورت و اهمیت تحقیقاتی کجاست؟ و چرا باید انجام شود؟ _ شکاف تحقیقاتی اعم از کار‌های نشده، یا کار‌های تکمیلی و تفسیری است. _ این در واقع چیزی است که صرافت مصاحبه‌گر چه به عنوان مؤلف و چه به عنوان پژوهش‌گر باید سعی در برجسته‌نمایی آن کند: چرا این مصاحبه ضرورت دارد؟ و چرا باید انجام شود؟ این دو پرسش در بسته پرسشی باید به نحو مطلوبی توزیع شوند. این کفایت نمی‌کند که تدوین‌گرِ متن تنها بر اهمیت کار در مقدمه یا متن تأکید نماید، بلکه این خود مستخرجات مصاحبه است که در مهندسی پرسش‌های مصاحبه می‌تواند بیانگر شیب اهمیت نتایج مصاحبه فعال باشد.

4. نقطه عزیمت تحقیق؛ این نقطه دقیقاً از نقطه صفر اطلاعات موجود برمی‌خیزد. یعنی همان‌جایی که پیش از آن ادبیات تحقیق به پایان رسیده و باید آغازی بر شروع کار جدید باشد. به بیان دیگر، رسیدن به بُن تحقیقات پیشینیان نیاز به پیش‌مطالعه در حوزه پژوهش موجود دارد. در این‌جا، یعنی در عرصه مصاحبه فعال، مطالعه مقدماتی به همراه مصاحبه اولیه می‌تواند نقطه تلاقی کار‌های شده را با کار نشده به نمایش بگذارد.

بدین‌صورت ملاحظه می‌شود که کار شفاهی‌کاران، در هر سطحی، کار پژوهش است. باید دقت شود که نتایج و محصولات آن پاسخ‌گوی ضرورت‌ها باشد. ضرورت، معمولاً در نهاد همان تحقیق، مسیر و نتایج آن نهفته است.[1]

 

[1]  یادداشت دکتر مرتضی نورایی، استاد گروه تاریخ دانشگاه اصفهان و رئیس انجمن تاریخ محلی ایرانیان که در تاریخ 23 فروردین 1397 در دانشگاه صوفیا در بلغارستان نوشته و برای انجمن تاریخ شفاهی ایران ارسال کرده است.



 
تعداد بازدید: 4567


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 91

شما نمی‌دانید آن پسرک چه کرد و در مقابل آن ده نفر کماندوی ما چه حرکتی کرد ـ با اینکه تنها و غریب بود. برایتان گفتم که آن سرباز بیچاره به طرف پسرک نشانه رفت. پسرک دیگر گریه نمی‌کرد. او مردانه ایستاده بود و با چشمان باز به لوله تفنگی که به طرفش نشانه رفته بود نگاه می‌کرد. پس از لحظه‌ای سکوت صدای رگبار در بیابان طنین انداخت و گرد و خاک زیادی در اطراف پسرک به هوا برخاست. من به دقت ناظر این صحنه بودم. وقتی گرد و غبار فرو نشست پسرک هنوز سرپا ایستاده، خیره نگاه می‌کرد. از تعجب و حیرت کم مانده بود قلبم از کار بایستد. چطور چنین چیزی ممکن بود. پسرک ایستاده بود و با چشمان روشن و درشتش نگاه می‌کرد.