خاطرات مریم ابراهیم‌زاده

29 آبان 1396


مریم ابراهیم‌زاده، امدادگر بسیجی در سال‌های دفاع مقدس، مهمان چهل‌وششمین برنامه شب خاطره (5 مهر 1375) بود. او دیده‌های خود از هفتم تیر سال 1366 و لحظه بمباران شیمیایی شهر سردشت توسط ارتش صدام را بازگو کرد. این روایت‌ را ببینیم.

تاکنون 285 برنامه شب خاطره دفاع مقدس از سوی مرکز مطالعات و تحقیقات فرهنگ و ادب پایداری حوزه هنری برگزار شده است. برنامه آینده دوم آذر 1396 برگزار می‌شود.

آرشیو

دانلود

 



 
تعداد بازدید: 4421


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 96

آفتاب داشت غروب می‌کرد که پیرمرد و پسربچه در مقابل چشمان حیرت‌زده ما اسلحه‌ها را زمین گذاشتند، تیمم کردند و رو به قبله ایستاده نماز خواندند، انگار که در خانه‌اند. با طمأنینه و به آرامی نماز خواندند، در مقابل 550 نفر از نظامیان دشمن. نمی‌دانم خداوند چه قدرتی به نیروهای شما داده است که ذره‌ای ترس در دلشان نیست. بعد از تمام شدن نماز، پیرمرد سفارشات دیگری به ما کرد و گفت:‌ «به هیچ عنوان به کسی ساعت، پول، یا انگشتر ندهید. هر کس از شما خواست، بدانید که از رزمندگان اسلام نیست و بگویید که آن پیرمرد بسیجی به ما سفارش کرده است که به هیچ کس چیزی ندهیم. زیرا اینها لوازم شخصی است.»