چگونه میتوان مورّخ تاریخ شفاهی شد؟
محمدمهدی عبداللهزاده
01 خرداد 1396
درباره عکس: کارگاه تدوین تاریخ شفاهی حوزه هنری، تهران، زمستان 1395؛ اعضای کارگاه از استانهای سمنان و خراسان شمالی هستند. آنها بر اساس توضیح محمد قاسمیپور با بافت قدیم تهران آشنا میشوند.
ضرورتها و نیاز به ثبت و ضبط وقایع مهم و تاریخساز انقلاب اسلامی در ایران و جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، سبب شد تعداد قابل توجهی از افرادی که دارای تحصیلات آکادمیک در زمینه تاریخ و یا دیگر رشتههای مرتبط و حتی غیر مرتبط بودند، وارد میدان شوند و عملاً در نقش مورّخان تاریخ شفاهی انجام وظیفه کنند.
برخی از نهادها، مؤسسات، دفاتر، سازمانها، انجمنها، دانشگاهها، بنیادها و... با احساس وظیفه در زمینه ثبت و ضبط وقایع مهم انقلاب و جنگ با برگزاری کلاس، دوره، کارگاه، سمینار، انتشار کتاب و مجله، راهاندازی سایت و وبلاگ و تشکیل گروه، انجمن و... تلاش کردند تا نسبت به دانشافزایی و ایجاد انگیزه بیشتر برای افراد مستعد و علاقهمند به تاریخ شفاهی قدمهای قابل تحسینی را بردارند که در بین آنها تلاش حوزه هنری چشمگیرتر است.
علیرغم تمام سعی و تلاشی که شده است، کمبود نیروی انسانی واجد شرایط در این حوزه بسیار چشمگیر است و این موضوع باعث گردیده که خاطرات ناب و منحصربهفردی از دسترس همگان خارج شده و به خاک سپرده شود.
از سوی دیگر عنوان «تاریخ شفاهی» برای برخی ابهامآور است و خود را شایسته حضور در این صحنه نمیبینند. در صورتی که میتوانند وارد این عرصه شده و خوش بدرخشند. آثاری تولید کنند که در تاریخ بماند و مرجع استفاده دیگران قرار گیرد.
مسلم است افراد موفق و زبانزد در این حوزه از روز اول دارای مهارتها و دانش فعلیشان نبودهاند، بلکه با انجام این فعالیت و مطالعات هر روزشان بهتر از دیروزشان شده است.
فلسفه وجودی تاریخشفاهی گفتوگوی روشمند و فعال با کنشگران، فعالان و ناظران حوادث و وقایع مهم است. همچنین مشخص است که در این نوع تاریخنگاری، روش، گفتمانی است. در تاریخ رسمی، مورّخ بیشتر با منابع قدرت سیاسی سر و کار دارد، ولی در تاریخشفاهی این جریان به صورت عمده برعکس است و گروه هدف از قشر عمومی مردم است. این نوع رویکرد سبب مشارکت فعال مردم در تاریخنگاری شده است.
اینگونه است که مردم خود را در تاریخ مؤثر میبینند و نه در حاشیه و غیر قابل توجه. این نوع حضور باعث شده تا کار بازسازی گذشته به سهولت انجام شود. برای اثبات این مدعا کافی است نگاهی به کتابهایی که با عنوان تاریخ شفاهی درباره انقلاب و جنگ، در کشورمان منتشر شده است داشته باشیم. بسیاری از راویان یا به عبارتی مصاحبهشوندگان این نوع کتابها که سهمی اساسی در پیدایش متون تاریخ دارند، شاید پیشتر فکرش را هم نمیکردند که مورد توجه و اقبال مورّخی قرار گیرند.
با توجه به ارزشمندی فعالیت در عرصه تاریخشفاهی، پاسخ به این سوال که چگونه میتوانیم ما هم مورّخ تاریخ شفاهی باشیم ضرورت مییابد.
ویژگیهای مورّخ تاریخ شفاهی
1- پیمودن قدم به قدم مراحل فعالیت تاریخ شفاهی سبب اعتماد به نفس بیشتری برای مورّخِ تاریخ شفاهی خواهد شد. چنانچه افرادی که وارد این صحنه میشوند، قدم به قدم مراحل را طی کنند، مخصوصاً اینکه عضو یک تیم تاریخ شفاهی شوند یا آن که به عنوان دستیار یک فرد کهنهکار، مدتی فعالیت کنند، در واقع یک دوره کارورزی را طی خواهند کرد. همچنین به نظر میرسد در انجام طرحهای اولیه، کار کردن زیر نظر و با مشورت یک مورّخ تاریخ شفاهی که دارای مراتب نظری و عملی است، باعث کسب دانش و مهارت بیشتری گردد.
2- بیشتر و بیشتر متونی را بخواند که نمره بالاتری در تاریخشفاهی بودن دارند. اینگونه کتابها از نظر سبک و دانشی که در آنهاست میتواند مورد استفاده باشند. زیرا یکی از روشهای یادگیری، یادگیری الگویی است. ولی با کمال تأسف برخی از کتابهایی که با نام تاریخ شفاهی تولید و عرضه شدهاند رنگ و لعابشان بیشتر رمان و ادبیات است تا تاریخ شفاهی. اینگونه کتابها از ادبیاتی استفاده میکنند که هیچ ادیبی چنین سخن نمیگوید!
درباره ضرورت مطالعه مورّخان تاریخ شفاهی، آقای سید قاسم یاحسینی میگوید: بزرگترین ضعف مورّخان شفاهی در ایران بیسوادی، ناآشنایی با کار و عدم تسلط بر معیارهای تاریخ شفاهی است.[1]
3- رویکرد سیستمی به تاریخ شفاهی داشته باشد. وقتی چنین شد، وی اهل ارزشیابی و نقد همه اجزای سیستم است و در رأس آنها «خود ارزشیابی» را فراموش نمیکند. برای این هدف نوارهای صوتی تصویری از جلسات مصاحبه خود را خود شنیده و دیده و به عنوان نقاد و ارزشیاب به آنها مینگرد. وی در مواردی از همکارانش میخواهد در این نقد و ارزشیابی همراه او شوند و یا آن که از نظرات افراد خبره در این مورد استفاده میکند.
4- وسایلی از قبیل ضبط صوت، دوربین فیلمبرداری، رایانه برای پیادهسازی و حروفچینی مصاحبهها، خط اینترنت جهت سهولت در ارتباطات، حافظه الکترونیکی مناسب برای بایگانی مصاحبهها و حتی محلی مناسب در منزل یا محیط در دسترس را انتخاب میکند تا بتواند با آسودگی کارش را انجام دهد.
5- تلاش میکند هر روز دانش حرفهای خویش را توسعه دهد و از مطالعه تاریخ شفاهی غفلت نمیکند. به عبارتی معتقد است: «همه چیز را همگان دانند.» در نتیجه در انجام کار هر روز موفقتر از روز قبل است. در این مورد آقای محمد درودیان میگوید: «تاریخنگاری حاصل نوعی تاریخنگری است که منظور از آن دخالت اندیشه و تأملات نظری و فرضیات مورّخ در نگرش به یک حادثه تاریخی، در پی وقوف به شأن تاریخی آن است. این امر، مورّخ را در نسبت جدیدی با حادثه تاریخی قرار میدهد و او را وامیدارد تا به کمک اسناد و مدارک و متدولوژی خاص به باز تعریف و بازسازی واقعه بپردازد. بنابراین، مورّخ از یکسو با واقعهای که متعلق به گذشته است و از سوی دیگر با نگرش جدیدی که متأثر از مقتضیات زمان حال است، با توصیف و توضیح و تفسیر و تبیین یک واقعه سر و کار دارد.»[2]
6- رعایت امانت را سرلوحه کار خویش قرار میدهد. اهل تخیل و اغراق نیست. از کوه کاه نمیسازد و از کاه هم کوه نمیسازد. به عبارتی اهل شخصیتسازی و شخصیتپردازی نیست و تلاشش بر این است که هرچه هست را بیان کند، نه کمتر و نه بیشتر.
7- انگیزه و پشتکار وی در انجام خدمت در این حیطه مثالزدنی باشد.
8- جامعالاطراف باشد، در حدی که با کلیات علوم و مخصوصاً روش تحقیق در علوم و بویژه در علوم اجتماعی آشنا باشد. زیرا الگوی اصلی پژوهش در تمام علوم یکسان است.
9- از فن بیان قابل قبولی برخوردار باشد و بتواند ارتباط کلامی مؤثر با راوی برقرار کند.
10- در جلسه مصاحبه به صورت عمده شنونده باشد و بتواند با طرح سوالات مناسب و ارسال پیامهای غیر کلامی، فرایند مصاحبه را رهبری کند. همچنین توجه داشته باشد که تا میتواند با سوالات مصاحبه را گویا کند، یعنی به نوعی به استناد روایت توجه داشته باشد.
11- با مطالعاتی که قبل از شروع مصاحبه انجام داده است سوالات پژوهشی و در ذیل هر یک سوالات پرسشنامهای مناسب را طراحی کند.
12- افرادی میتوانند در این میدان موفق شوند که از بهره هوشی مناسبی برخوردار بوده و در نتیجه فردی سریعالانتقال، خوشفهم، حساس به آنچه راوی بیان میکند، با حافظه قابل قبول، توانا در تجزیه و تحلیل بیانات راوی و همهسونگر باشند.
13- در مصاحبه و مراحل بعد از آن به عنوان فردی بدون تعصب سیاسی عمل کند و عامل به اخلاق پژوهشی باشد. چنین فردی در عمل فردی است که امانت، صداقت، رازداری، صبر و حوصله و عدالت را رعایت میکند.
14- تنها به روایت اکتفا نکند، بلکه در جلسه مصاحبه تلاش کند به راوی کمک کند، تا وی رویدادهایی را که نقل میکند، تحلیل هم کند. همچنان که سورنا گیلانی در مورد ابنمسکویه گفته است: تنها به شرح وقایع اکتفا نمیکرد، بلکه میکوشید با تحلیلی درست اهمیت رخدادها و اتفاقات تاریخی را دریابد. وی که بیشتر تواریخ عهد خویش را سرشار و آکنده از قصههای بیفایده و افسانههای خواب آور میدید، در تاریخ خویش کمر همت بربست تا از آن میان فقط آنچه را درست و برای همگان سودمند و تجربه آموز است، تدوین کند.[3] در این مورد آقای علیرضا کمری هم گفته است: صرف ثبت اسناد و تلنبار کردن گزارشها و رویدادنگاری بر سیاق توصیف تاریخ نیست، علت وقوع و تبیین چرایی و چیستی واقعات، مسئله اصلی در تاریخپژوهی است.[4]
15- درستنویسی و رعایت قواعد نگارشی کمک میکند تا بتوانیم لحن راوی را منتقل کنیم. بهتر است برای نوشتن عادت کند یکباره متن را بنویسد. از سویی تسلط به آییننگارش سبب میشود متن حاصل، کمتر نیاز به ویرایش پیدا کند و تحریف گردد.
موارد پیشنهادی فوق بر اساس مطالعه دهها مقاله، تجارب شخصی و تفکر نوشته شده است و صد البته که نیازمند به نقد و جرح و تعدیل همکاران محترم است.
[1] یاحسینی، سیدقاسم، مقاله آسیبشناسی مصاحبه در تاریخ شفاهی در کتاب: مصاحبه در تاریخشفاهی: مجموعه مقالات، نشر سورۀ مهر، 1387، ص 169
[2] تاریخنگری و تاریخنگاری جنگ ایران و عراق: مجموعه مقالات، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، 1378، صص31 و 32
[3] گیلانی، سورنا، فلسفه تاریخ نزد متفکران ایران و اسلام، روزنامه جام جم، شماره 2994، 23/8/89، صفحه 11 (اندیشه)
[4] تاریخنگری و تاریخنگاری جنگ ایران و عراق، ص 20
تعداد بازدید: 7855