مصاحبه‌گر و مصاحبه‌شونده در تاریخ شفاهی

محمدمهدی عبدالله‌زاده

19 اردیبهشت 1396


کمبود مصاحبه‌گرانی که دارای تجربه، دانش و مهارت‌ لازم در امر مصاحبه‌اند، سبب می‌شود تا برای پژوهش‌های تاریخی در حیطۀ تاریخ شفاهی با مشکل مواجه باشیم. بنابراین باید برای مصاحبه با  شاهدان، عاملان و دست‌اندرکاران وقایع و حوادث مورد نظرمان، افراد خاصی را گزینش کنیم، یا اینکه تعداد محدودی از واجدان شرایط را برای مصاحبه در این زمینه آموزش دهیم. اگر بدون اولویت‌بندی، تعداد اندک مصاحبه‌گران مشغول مصاحبه با افرادی شوند که مصاحبه با آنها از اولویت برخوردار نیست، با انجام هر مصاحبه فرصت مصاحبه‌های دیگری از دست داده می‌شود. بر این اساس است که پس از انتخاب یا تربیت و آموزش مصاحبه‌گران واجد شرایط، باید راویانی انتخاب شوند که دارای دانش، ویژگی و مهارت‌هایی خاص در حیطه‌های مختلف باشند.

از تجارب تلخ و مشترک افرادی که سال‌ها در حیطۀ تاریخ شفاهی فعالیت می‌کنند، می‌توان از طرح‌هایی نام برد که توسط آنان شروع گردیده، ولی ناتمام رها شده و یا عقیم مانده‌اند. علت اغلب این ناکامی‌ها در عدم وجود انگیزۀ لازم راویان (ویژگی عاطفی)، مشکلات جسمانی و بیماری راویان (ویژگی روانی - حرکتی) و خاطرات کم‌رنگ شده، بی‌ارزش، تحریف‌شده و دست اول نبودن خاطرات راویان (ویژگی شناختی) است. هر چند که مصاحبه‌گران کم‌تجربه و فاقد صلاحیت‌های لازم نیز در عدم موفقیت برخی طرح‌ها بی‌تأثیر نبوده‌اند.

مصاحبه‌شونده نقش اصلی را در بیان خاطرات دارد و اوست که بازیگر اصلی این صحنۀ مهم است. در این ماجرا مصاحبه‌گر نقش مدیریت و رهبری را به عهده دارد؛ این نکته بیان‌گر آن است که یک مصاحبه‌کنندۀ مناسب باید مجری ماهری در اجرای نقشش باشد.

مصاحبه رکن اساسی در تاریخ ‌شفاهی است. بدون وجود یک جریان مصاحبه‌ای هوشمند و هدف‌دار بین مصاحبه‌شونده و مصاحبه‌گر، تاریخ شفاهی‌ تولید نخواهد شد. در مصاحبۀ تاریخ شفاهی، با توجه به سازوکارهایی که وجود دارند، متنی ایجاد خواهد شد که بدون مصاحبه، هرگز ایجاد نمی‌شد.

مصاحبۀ تاریخ شفاهی فرایندی است بر اساس گفت‌و‌گو. در این فرایند این‌گونه نیست که ضبط و دوربینی روشن شود و مصاحبه‌شونده هر چه دوست دارد از خاطراتش بگوید، زیرا در این صورت حاصل کار، خاطرات شفاهی خواهد بود نه تاریخ‌شفاهی.

مصاحبه‌گر، مدیر و رهبر جلسۀ مصاحبه است. او با استفاده از تکنیک‌های خاص و سؤالات پژوهشی و پرسش‌نامه‌ای از قبل طراحی‌شده، به مصاحبه‌شونده کمک می‌کند تا بهتر خاطراتش را بازیابی، تحلیل و تفسیر کند. در این صورت مصاحبه‌گر هم می‌تواند از آنها مطالبی را استنباط کند.

با توجه به نقش‌های دو طرف مصاحبه در تاریخ شفاهی، هر یک از آنها باید دارای ویژگی‌هایی باشند تا این فرایند به تاریخ شفاهی - نتیجۀ مطلوب- برسد.

مصاحبه در تاریخ شفاهی مثلثی است دارای سه رأس مصاحبه‌گر، مصاحبه‌شونده و موضوع مورد مصاحبه. با تغییر هر یک از این سه ‌رأس تغییراتی در کل فرایند مصاحبه ایجاد خواهد شد و در نتیجه برون‌داد آن تغییر خواهد کرد. این سه ‌رکن اساسی در مصاحبۀ تاریخ شفاهی، دارای اثر تعاملی بر روی ‌هم هستند. غفلت از صلاحیت‌های لازم برای مصاحبه‌شونده همان‌قدر مصیبت‌بار خواهد بود که مدیریت مصاحبه به فردی سپرده شود که فاقد پیش‌نیازهای لازم برای مصاحبه‌گری در این حوزه باشد. با توجه به نقش و ارزش مصاحبه‌شونده و مصاحبه‌گر در فرایند مصاحبۀ تاریخ شفاهی، شایسته است به نقش هر یک و پیش‌نیازهای آنها در حوزه‌های شناختی، روانی- ‌حرکتی و عاطفی توجه شود.

روان‌شناسان تربیتی برای حیطه‌های یادگیری تقسیم‌بندی‌هایی را انجام داده‌اند. یکی از دسته‌بندی‌های مشهور مربوط به بنجامین بلوم و همکاران اوست. در طبقه‌بندى بلوم، یادگیری‌ها در سه حوزۀ شناختى (cognitive domain)، عاطفى (affective domain) و روانى - حرکتى (psychomotor domain) قرار مى‌گیرند. حوزۀ شناختی، دانش و معلومات و مهارت‌های ذهنی را در بر می‌گیرد. یا به سخن دیگر، هدف‌های حوزۀ شناختی به جریان‌هایی که با فعالیت‌های ذهنی و فکری سر و کار دارند، مربوط می‌شوند. حوزۀ عاطفی با علاقه، انگیزش، قدردانی و ارزش‌گذاری سر و کار دارد. حوزۀ روانی‌ - حرکتی هم به زمینۀ مهارت‌های حرکتی یا فعالیت‌های بدنی ارتباط دارد. به ‌عبارت ‌دیگر، هر فعالیتی که علاوه بر جنبۀ روانی دارای جنبۀ جسمانی هم باشد، در این حوزه جای دارد.[1]

طبقه‌بندى اهداف در سه حیطه به دلیل تأکید بر جنبه‌هاى خاص هدف‌هاى مختلف است و نه متمایز کردن آنها به ‌صورت طبقات مطلقاً مجزا و نامربوط به هم؛ زیرا به ‌هیچ ‌وجه نمى‌توان مرز مشخصى بین سه حیطۀ مذکور تعیین کرد. این سه حیطه مانند یک شبکه‌اند، ولى بعضى از رفتارها بیشتر جنبۀ شناختى دارند تا حرکتی، پاره‌اى دیگر جنبۀ هیجانى‌ بیشتری دارند و گروه دیگرى که با مهارت‌هاى عملى بارزترى مشخص مى‌شوند، در قلمرو روانى - حرکتى قرار مى‌گیرند.

در فرایند مصاحبه، ویژگی‌های شناختی، روانی - ‌حرکتی و عاطفی مصاحبه‌گر و مصاحبه‌شونده در روایت تجلی می‌یابند. برای مصاحبه‌گر این ویژگی‌ها را می‌توان برشمرد: در حیطۀ شناختی از حافظۀ قابل قبولی برخوردار باشد؛ از دانش در حوزه‌هایی همچون روان‌شناسی، تاریخ و جغرافی برخوردار باشد؛ دارای مهارت‌های شناختی همچون ادارک و فهم بیانات مصاحبه‌شونده و تبحر در تجزیه ‌و تحلیل خاطرات او و توانایی ارزشیابی و استنباط باشد؛ در حیطۀ روانی - حرکتی بتواند به ‌خوبی از وسایل سمعی و بصری مرتبط با مصاحبه استفاده کند؛ در بُعد عاطفی علاقه‌مند به تاریخ شفاهی و نگرش مثبت به آن داشته باشد و بتواند ارتباط مؤثری با مصاحبه‌شونده برقرار کند. به همین صورت، مصاحبه‌شونده نیز باید کم‌وبیش در این حیطه‌ها دارای دانش و توانایی باشد.

در جلسۀ مصاحبه این مجال وجود ندارد تا مصاحبه‌کننده به منابع، شواهد و مدارکی در زمینۀ مورد مصاحبه مراجعه کند و بتواند در مواقعی یاری‌گر مصاحبه‌شونده باشد که وی از مصاحبه‌گر در یادآوری برخی امور کمک می‌خواهد. بنابراین در موضوع مصاحبه، مصاحبه‌گر بایست قبلاً دانش لازم را کسب کرده و به خاطر سپرده باشد.

مصاحبه تاریخ‌شفاهی امری سخت و نفس‌گیر است. در طی مصاحبه باید تمام هوش و حواس مصاحبه‌گر جمع باشد تا مصاحبه از مسیر اصلی خود خارج نشود، رفتار و برخوردش در حین مصاحبه احترام‌آمیز باشد، رفتاری از وی سر نزند که راوی احساس کند مصاحبه‌گر خسته، بی‌توجه، خواب‌آلود، ناآگاه در موضوع مصاحبه، بی‌علاقه به بحث، عجول در پایان دادن به مباحث، پرحرف، کند ذهن و بد ذهن است. رفتار مصاحبه‌گر باید نشان علاقه‌مندی، صمیمیت و احترام وی به راوی و موضوع مورد بحث باشد. وقت شناسی، مطالعات قبل از شروع جلسۀ مصاحبه و آمادگی وی از هر جهت می‌تواند باعث رونق مصاحبه گردد. به علت همین شرایط دشوار است که جلسه‌های مصاحبه برای مصاحبه‌کننده موجب صرف انرژی زیاد و خستگی می‌شود.

فرایند مصاحبه با مصاحبه‌شونده‌ای که خاطراتش رنگ باخته و خیلی از جزئیات را به خاطر نمی‌آورد یا در بُعد عاطفی از انگیزۀ لازم برای مصاحبه برخوردار نیست کار پر ثمری نخواهد بود. از سوی دیگر تعامل مصاحبه‌گر و مصاحبه‌شونده تحت تأثیر موضوع مورد مصاحبه خواهد بود. آقای یاحسینی در مورد نقش مصاحبه در تاریخ شفاهی بیان کرده است که در تمام تعریف‌های تاریخ شفاهی، نقش اصلی و محوری را مصاحبه دارد. از این رو هر اندازه در بارۀ ابعاد و زوایای آن کاوش، پژوهش و نظریه‌پردازی شود، لازم و بلکه ضروری است.[2] استاد علیرضا کمری نیز در مورد تأثیر و تأثّر ارکان مصاحبه در فرایند مصاحبه می‌گوید: خاطره اساساً در فضای مونولوگ پدید می‌آید، ولی تاریخ شفاهی فرایندی است میان مصاحبه‌کننده و راوی که در آن مصاحبه و دیالوگ نقش تعیین کننده دارد و متن حاصل این گفت‌و‌گو طرفینی و تعاملی است.[3]

در تاریخ شفاهی، به سبب حضور مصاحبه‌گر و نقش وی در مدیریت و رهبری جلسه، با طرح پرسش‌های مربوط به هدف، متن تولید شده، حاصل تعامل مصاحبه‌گر با مصاحبه‌شونده است؛ در نتیجه، دو طرف مصاحبه در حکم مورخ‌اند.

در تاریخ شفاهی، محور، پرسشهای مصاحبهکننده است و راوی نیز باید وقایع را تبیین، تفسیر و علل آنها را تحلیل کند. سؤالات مصاحبه در تاریخ شفاهی، به فعال شدن حافظه و تداعی جزئیات منجر می‌شود و با طرح پرسش‌های دقیق و حساب‌شده، عکس‌العمل مصاحبه‌شونده نسبت به وقایع و رویدادهای تاریخی دریافت می‌شود.

از آن ‌جهت که تاریخ شفاهی را حاصل مصاحبه‌ای می‌دانند که بر پایۀ دیالوگ است، بنابراین یک جریان است. وقتی هم صحبت از جریان یا فرایند است، یعنی مصاحبه‌شونده، مصاحبه‌گر و موضوع مورد بحث، اثرات متقابلی بر ‌هم دارند و سیستمی را تشکیل می‌دهند که خروجی آن متفاوت از اجزای ورودی است. در دیاگرام زیر تعامل سه رکن مصاحبه به تصویر کشیده شده است:


برای آنکه تعامل مصاحبه‌گر و راوی در موضوع مورد بحث تاریخ شفاهی به‌طور گسترده صورت گیرد، شایسته است مصاحبه‌گر از روش‌های کیفی در مصاحبه استفاده کند. در این صورت است که مصاحبه‌گر با طرح سوالات باز و میدان دادن به راوی، جوّی را ایجاد خواهد کرد که او خاطرات خود را همراه استنباط و تجزیه و تحلیل بیان کند. از سوی دیگر این سوالات باز باید به گونه‌ای باشند که در یادآوری خاطرات به راوی کمک کنند و به وی اجازه دهند تا از دید خود وقایع را توصیف کند. در روش مصاحبۀ کیفی، مصاحبه‌گر حضور جدی دارد و با پیگیری و پرسش‌های به موقع در روند مصاحبه مداخله می‌کند.[4]

آقای مهدی کاموس در مورد اهمیت برخی از ویژگی‌های مصاحبه‌گر و راوی در فرایند مصاحبۀ تاریخ شفاهی این‌گونه گفته است: مصاحبه در تاریخ شفاهی دیالوگ است. اعتبار تاریخ شفاهی به اعتبار مصاحبه‌شونده، مصاحبه‌کننده، تناسب قدرت بین طرفین مصاحبه، قدرت بالای استنباطی طرفین مصاحبه و... بستگی دارد.[5]

این متن بیشتر حاصل تجربه‌اندوزی در بیش از 1500 ساعت مصاحبۀ تاریخ شفاهی در طول سیزده سال فعالیت در این حوزه است. از خوانندگان این متن و مخاطبان آن در سایت تاریخ شفاهی ایران درخواست دارم با اشتراک نظرها و تجربه‌های‌شان به غنای این‌گونه مطالب بیفزایند.

 


[1] - سیف، علی‌اکبر، روان‌شناسی پرورشی نوین، ویراست هفتم، نشر دوران، 1393، صص 458 و 459

[2] - یاحسینی، سیدقاسم، مقالۀ آسیب‌شناسی مصاحبه در تاریخ شفاهی از کتاب مصاحبه در تاریخ شفاهی: مجموعۀ مقالات، سورۀ مهر، 1387، ص 185

[3] - کمری، علیرضا، سخنرانی در کارگاه آموزشی از کتاب مصاحبه در تاریخ شفاهی، ص 18

[4] - عباسی، ابراهیم، مقاله تحلیلی بر روش‌شناسی کمی و کیفی در تاریخ شفاهی از کتاب مصاحبه در تاریخ شفاهی، صص 192 و 193

[5] - کاموس، مهدی، مقاله مفهوم و ماهیت مصاحبه در تاریخ شفاهی از کتاب مصاحبه در تاریخ شفاهی، صص 22 و 23

 

مطلب مرتبط:
دیدگاه‌هایی درباره گویاسازی

سؤال‌های پژوهشی و پرسش‌نامه‌ای در مصاحبه تاریخ شفاهی

 



 
تعداد بازدید: 6948


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 117

تا ساعت نه‌ونیم صبح همه افراد سرشناس آمدند و بعد از چند دقیقه چهار اتومبیل فورد سفید رنگ وارد محوطه شد. در کمال تعجب دیدم که از این اتومبیلها عده‌ای با گرمکن ورزشی سرخ رنگ و کلاه پیاده شدند که هر کدام را دو نفر محافظ مسلح حراست می‌کرد. نوزده نفر با سر و وضعی که گفتم پیاده شدند. تقریباً نیم ساعت بعد تمام کسانی که آنجا بودند به اتفاق آن نوزده نفر به طرف میدان تیر کاخ به راه افتادند. این میدان تیر مخصوص اعضای گارد کاخ ریاست جمهوری صدام بود.