خاطرات ایرج شاه‌حسینی


13 اردیبهشت 1396


ایرج شاه‌حسینی، رزمنده دوران دفاع مقدس و از نیروهای شهید محمد جهان‌آرا در خرمشهر، مهمان بیست‌وچهارمین برنامه شب خاطره (12 آبان 1373) بوده است. او در این برنامه، خاطره‌ای از مأموریت عبور از خط اول نیروهای دشمن در خرمشهر و خاطره‌‌ای از کماندوها و یک پسر پانزده ساله عراقی تعریف کرد. این روایت را ببینیم.

تاکنون 279 برنامه شب خاطره از سوی مرکز مطالعات و تحقیقات فرهنگ و ادب پایداری حوزه هنری برگزار شده است. برنامه آینده چهارم خرداد 1396 برگزار می‌شود.

آرشیو

دانلود

کمتر بیان شده‌هایی که در شب خاطره 279 ثبت شدند



 
تعداد بازدید: 6560


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 107

سربازی در دسته من بود به نام عصام احمد. این سرباز خیلی مؤمن بود و به جمهوری اسلامی علاقه داشت. او بیشتر اوقات درباره مسائل سیاسی و مخصوصاً جنگ با من صحبت می‌کرد. شبی داخل سنگر نشسته بودیم و حرف می‌زدیم. هنوز چند روزی به حمله شما برای شکستن محاصره آبادان مانده بود. فکر می‌کنم پنج یا هفت روز. من از یک ماه و نیم پس از شروع جنگ تا روز آخر در همین جبهه بودم. آن شب عصام برایم خیلی حرف زد و دردل کرد. او از این که در جبهه بود به شدت ابراز بیزاری و تنفر می‌کرد. می‌گفت: «ما چطور با نیروهای ایرانی جنگ کنیم، حال آن‌که آنها مسلمانند و در کشورشان جمهوری اسلامی به پا کرده‌اند.