نگاهی به تفاوت یک طرح با دیگر نمونه‌های آن

آرشیو تاریخ شفاهی و آنلاین طرح پیشگیری از ایدز

لیندزی بوسلت[1]
از پابلیک هلث اینسایدر[2]
ترجمه: ناتالی حقوردیان

23 تیر 1395


شاید جالب باشد بدانید که یک گروه آرشیویست در کینگ کانتی[3] فعالیت دارند که وظیفه خود می‌دانند تا سوابق کارهای مهم این منطقه را برای نسل‌های آینده آرشیو کنند. آخرین نمایشگاه آرشیوی به واکنش و پاسخ گروه بهداشت عمومی نسبت به اپیدمی ایدز پرداخته و نشان می‌دهد که چگونه این رویکرد به الگویی برای سایر معاونت‌های بهداشتی و مقابله با شیوع بیماری در آینده تبدیل شد.

برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد این نمایشگاه و اهمیت به اشتراک گذاشتن آن با کارکنان بخش بهداشتی و همچنین عموم مردم، گفت‌وگویی با کارول شِنک[4]، آرشیویست اهل کینگ کانتی داشتیم.

لطفاً در مورد طرح توضیح دهید.

این پروژه یک نمایشگاه آنلاین است که در آن نمودارها، اسناد و عکس‌هایی از مجموعه آرشیو بهداشت عمومی به همراه فیلم‌هایی از روایات تاریخی شفاهی از رهبران و کارکنان پروژه پیشگیری از ایدز به اشتراک گذاشته شده‌اند. منابع مالی تهیه فیلم‌های تاریخ شفاهی از طریق وام پروژه میراث فرهنگی[5] تأمین شد.

این نمایشگاه، واکنش بخش بهداشت عمومی به ایدز از سال 1982 تا 1996 را ثبت کرده است. سیاتل[6] و کینگ کانتی از اولین حوزه‌های قضایی در کشور بودند که بودجه دولتی برای پاسخ به ایدز دریافت کردند. با همکاری مرکز تحقیقات دانشگاه واشنگتن و کارکنان فعال در بخش مبتلایان به ایدز و گروه‌های ترویجی، پروژه پیشگیری از ایدز به دلیل نوآوری در برنامه‌های خود مانند آموزش، پیشگیری، تحقیقات، اسکان و حمایت از بیماران برای دسترسی به مراقبت‌های بهداشتی با کیفیت به یک الگوی ملی تبدیل شد.

این نمایشگاه نشان می‌دهد که چگونه مقامات شهر و کارکنان بخش بهداشت عمومی در پیشبرد واکنشی هماهنگ در مبارزه با این اپیدمی با جامعه محلی همکاری کردند. همچنین مسائلی مانند حفظ محرمانه سوابق پزشکی، آموزش در مدارس، انگ انگاشتن افراد با اچ آی وی[7] مثبت، چالش‌های دسترسی به جوامع محروم و اقلیت، نهادینه ساختن عملکردهای ایمن و عوامل موثر در روابط بخش بهداشت عمومی و جامعه محلی تحت پوشش آن را بیان می‌کند که در زمان شیوع ایدز مطرح شده و امروزه نیز اهمیت دارند.

این طرح چگونه شروع شد؟

ایده این نمایشگاه همزمان با پردازش سوابق تکامل یافت. گاهی، مجموعه بصری جالبی خود به خود تبدیل به یک نمایشگاه می‌شود. گاهی اوقات نیز مجموعه‌ای از مطالب بصری غنی و تاریخچه مربوطه را می‌یابیم که به پروژه‌ای ابتکاری یا مهم اشاره دارند که توسط این شهر اجرا شده است.

در زمان بررسی سوابق، به این نتیجه رسیدیم که مدیریت بخش بهداشت عمومی در پاسخ به ایدز به همراه مجموعه آرشیو نمودارها و عکس‌های موجود،  نمادهای نمایشی جالب هستند که این بخش از تاریخ محلی و ملی ما را به نمایش می‌گذارند.  با کارکنان برنامه اچ آی وی هم صحبت کردیم تا نظرات آنها را در مورد نحوه برپایی این نمایشگاه بدانیم و واکنش شهر علیه اپیدمی ایدز به درستی به تصویر کشیده شود.

تیم بوراک[8] که در زمان فعالیت خود با طرح پیشگیری از ایدز نقش مورخ برنامه را ایفا و سوابق تاریخی برنامه پیشگیری از ایدز را جمع‌آوری و سازمان‌دهی کرده بود، داوطلب شد تا زمانی را به آرشیو ما اختصاص داده و عکس‌ها را بازبینی کرده و افراد، مکان‌ها یا مناسبت‌های مهم را شناسایی کند. داستان‌های بی‌شمار تیم مشوق ایده انجام مصاحبه‌های تاریخ شفاهی با کارکنان پروژه پیشگیری از ایدز بود.

این طرح حاصل تلاش بسیاری از افراد و داوطلبان است. می‌خواستیم داستان را درست بیان کنیم، بنابراین پیش‌نویس این نمایشگاه را در اختیار افرادی قرار دادیم که مصاحبه با آنها انجام شده بود تا صحت آن را تأیید کنند. این پروژه دو سال طول کشید.

انتظارات شما در آغاز طرح چه بود؟ آیا مسئله‌ای بود که تعجب شما را برانگیزد؟

متعجبم از این که چطور همه چیز در کنار هم قرار گرفت و یک محصول همگن به وجود آورد. تجربه چنین فعالیت مشارکتی را نداشتم، فعالیتی که در آن تلاش و ایده همه نه تنها به شکل‌گیری پروژه کمک کرد بلکه همه این ایده‌ها و تلاش‌ها برای دستیابی به نتیجه نهایی ضروری بودند.

کسانی که مصاحبه تاریخ شفاهی را انجام دادند نیز جزو این گروه هستند. آنها سخاوتمندانه زمان خود را در اختیار ما گذاشته و تجربیات و دیدگاه‌های خود را به اشتراک گذاشتند. آنها به ما کمک کردند تا داستانی بس پیچیده را با جنبه‌های سیاسی، حقوقی، پزشکی، آموزشی، اجتماعی، اقتصادی و مسائل فرهنگی بیان کنیم، در حالی که هر کدام از این جوانب خود موضوعی بس ثقیل و سنگین هستند. همچنین، کار مصاحبه‌گرانی که مصاحبه‌های تاریخ شفاهی را انجام دادند از جمله مایکل براون، استاد دانشگاه واشنگتن[9]، دیوید ریوز[10] و لارنس ناپ[11] بی‌نظیر بود و توانستند ارتباط بسیار خوبی با مصاحبه شوندگان برقرار کنند.

چگونه می‌توانید این طرح را با سایر طرح‌های آرشیوی مقایسه کنید؟

تفاوت این طرح با سایر نمایشگاه‌های آنلاین وجود بخش تاریخ شفاهی است که باعث پیچیدگی و جذابیت آن شده است.

ما با کارکنان سطوح مختلف سازمانی و تخصصی، کارکنان خط مقدم تا آموزشگران و محققان و اداری مصاحبه کردیم. از نظر من، طیف تجربیات ثبت شده کامل نیست اما اگر با افراد بیشتری مصاحبه می‌کردیم دیدگاه‌های مختلف جدیدی به دست می‌آوردیم. کار هم فوق‌العاده بود. دیدگاه‌های مختلف به ما کمک کرد تا داستان را خیلی شفاف و صحیح نقل کنیم. چیزی که برای من جالب بود، تعهد مصاحبه شوندگان در ارائه خدمات عمومی، نسبت به حرفه خود و جوامعی بود که به آنها خدمت می‌کردند. جای تعجب نیست که این برنامه تأثیر محلی و ملی بسیار چشمگیری داشته است.

انتظار دارید که بینندگان این طرح چه درسی بگیرند؟

تلاش ما در همه نمایشگاه‌ها به اشتراک گذاشتن تاریخ کینگ کانتی است تا مردم نقش دولت محلی این شهر در زندگی عموم مردم را بهتر درک کنند. با شنیدن نقطه نظرات بخش بهداشت عمومی، امیدوارم که مردم بفهمند چگونه این گروه متعهد بر چالش‌ها غلبه کرده و در زمانی که ترس و وحشت بر همه غالب شده بود و درمانی برای ایدز وجود نداشت، توانستند نوآوری داشته باشند. همچنین، امیدوارم که آنها دلسوزی و احترام کارکنان بخش بهداشت عمومی را در مقابل جوامع محلی و افراد ببینند. هنگامی که دولت محلی هم مجری قانون و هم تسهیل‌گر، حامی، معلم و پشتیبان مردم است، شرایطی پویا بر منطقه حاکم می‌شود. همچنین، دولت تلاش می‌کند تا میان نیاز و منافع افراد و جوامع محلی توازن برقرار نماید. این تنش در بسیاری از حوزه‌ها دیده می‌شود و من اکنون می‌دانم که در بخش بهداشت عمومی این تنش بیشتر است. در آخر نیز امیدواریم الهام‌بخش مردم باشیم تا با استفاده از مجموعه آرشیوی، تحقیقاتی در این زمینه و سایر مسائل انجام دهند.

 

 

[1] Lindsay Bosslet

[2] Public health Insider

[3] King County

[4] Carol Shenk

[5] 4Cultural Heritage Grant

[6] Seattle

[7] HIV

[8] Tim Burak

[9] UW Professors Michael Brown

[10] David Reyes

[11] Lawrence Knopp



 
تعداد بازدید: 5540


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 119

داشتم به آن بسیجی کوچولو نگاه می‌کردم که دیدم او از جمع دوستانش جدا شد و به طرف یک نفربر که در چند متری آنها پارک شده و دریچه آن باز بود رفت. وقتی کنار نفربر رسید دست در جیب گشادش کرد و با زحمت، نارنجکی بیرون آورد. می‌خواستم بلند شوم و داد و فریاد به راه بیندازم تا جلوی او را بگیرند ولی اصلاً قدرتِ تکان خوردن نداشتم. حیرت‌زده نگاه می‌کردم که این بسیجی کوچک چکار می‌کند. بسیجی با حوصله و دقت ضامن نارنجک را کشید و آن را از دریچه بالا داخل نفربر انداخت. با سرعت به طرف دوستان خود دوید و همه روی زمین دراز کشیدند.