خاطرات اشرفالسادات سیستانی
15 تیر 1395
وقتی دفتر ادبیات و هنر مقاومت کارش را در اتاق کوچک پیشساختهای در فضای سبز محوطه حوزه هنری شروع کرد، برای معرفی کتابهای دفتر، هر هفته در نماز جمعه، بساط کتابفروشی برپا بود. روزی خانم باوقاری کتاب خرید و گفت: «من مادر شهید هستم و دارم خاطرات پسرم را مینویسم. شما چاپش میکنید؟»
کتاب «کنار رود خیّن» همان خاطراتی بود که خانم اشرفالسادات مساوات (سیستانی) به دفتر سپرد. پیکر فرزند این مادر صبور و قهرمان، در شلمچه کشف و تحویل خانوادهاش شد.
در چهارمین برنامه شب خاطره (19 فروردین 1372) این بانو از خاطراتش گفت که میبینید.
تاکنون 269 برنامه شب خاطره از سوی مرکز مطالعات و تحقیقات فرهنگ و ادب پایداری حوزه هنری برگزار شده است. برنامه آینده 7 مرداد 1395 در تالار اندیشه برگزار میشود.
تعداد بازدید: 6459








آخرین مطالب
پربازدیدها
اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 144
دوستی داشتم بنام سرباز عبدالباسط عبدلالنصره او برایم تعریف کرد که در یکی از اتاقهای یکی از خانههای خرمشهر جنازه زن و مردی را دیده بود که هر دو کشته شده بودند. بوی عفونت تمام خانه را فرا گرفته بود. وقتی این حرف را شنیدم به او اصرار کردم برویم و آن دو جنازه را دفن کنیم. ولی او گفت: «من دیگر نمیتوانم آن منظره را ببینم.






