خاطره و گفتمان جنگ

فرانک جمشیدی


این بار نگاه به خاطرات جنگ با تمرکز بر کنشگران یاد
(معرفی کتاب خاطره و گفتمان جنگ)

سال 1377 که نهمین شماره نامه‌ی پژوهش ویژه‌ی دفاع مقدس با همکاری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و واحد پژوهش دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه‌ی هنری منتشر شد، داد سخن درباره‌ی سست‌جانی بنای مطالعات و تحقیقات جنگ و وابستگی و پیوستگی شبه‌جریان تحقیقی به جریان قدرتمند تبلیغی‌ـ‌ترویجی‌ـ‌تکریمی جنگ هنوز آن‌قدر زودهنگام و بعضاً بی‌هنگام به نظر می‌رسید که کم‌تر توجه و اعتنایی را برانگیزد. حتی یکی از ارزشمندترین مقالات این مجموعه به نام «راز مزار»، که با رویکرد نشانه‌شناختی به اهمیت مزارها در مطالعات فرهنگی پرداخته بود، چند سالی طول کشید تا به دید و نظر اصحاب علم و قلم بیاید و این‌جا و آن‌جا درباره‌ی آن سخنی گفته شود.

اما انکار نمی‌توان کرد که شماره‌ی نه نامه‌ی پژوهش در میان سایر شماره‌هایی که قبل و بعد از آن انتشار یافت، به وجهی و سببی متفاوت می‌نمود و آن وجه و سبب، در وهله‌ی نخست این بود که تا آن زمان کم‌تر مجموعه‌ای ویژه‌ی جنگ با رهایی‌ نسبی از استیلا و نفوذ جریان تبلیغی و گرایش به سمت تحقیق و تعمق و تأمل موفق به گردآوری مقالات در این باب شده بود و همین امر تجربه‌ی همکاری مشترک ارشاد و حوزه را تکرار کرد و حاصل و ثمر آن در سال 1380 کتابی شد به نام نام‌آورد؛ عنوان مجموعه مقالاتی درباره‌ی جنگ که هرچند نویسندگان آن نتوانستند به‌تمامی رأی و رای اهتمام‌کننده‌ی آن را جامه‌ی عمل بپوشانند، اما مطالعه‌ی مقدمه‌ی نخست آن برای هر اهل بصیرت، آیتی بود از این‌که گردآورنده‌ی مقالات این کتاب کوشیده است جامعه‌ی جنگ‌آشنا و جنگ‌آزموده‌ی خویش را به کنار گذاشتن رویکردهای متعارف در نگاه به جنگ تشویق و ترغیب کند و لزوم توجه به جنبه‌های کم‌تر کاویده و نادیده‌ی جنگ را یادآور شود. از جمله‌ی این ناجسته‌های بایسته برای پژوهش جدی درباره‌ی جنگ می‌توان به خاطرات، دست‌نوشته‌ها، یادداشت‌ها، زندگی‌نامه‌ها، یادمان‌ها، نامه‌ها و وصیت‌نامه‌ها اشاره کرد که تا آن زمان جز تنی چند به اهمیت و ضرورت کاوش آن‌ها پی نبرده بودند و از آن تعداد انگشت‌شمار هم، تأکید بر این‌که این کار جز با همراهی و همپویی صاحب‌نظران رشته‌های متعدد علوم انسانی و اجتماعی ‌شدنی نیست، تأکید مورد وفاق و اجماع نبود.

سال 1381، انتشار کتاب یادمانا از سوی واحد پژوهش دفتر ادبیات و هنر مقاومت و تمرکز این کتاب بر موضوع خاطره و خاطره‌نویسی و خاطره‌گویی، به‌طور جدی از پیدایی دانشی به نام دانش خاطره‌شناسی یا دست‌کم ضرورت پژوهش روشمند و سامان‌مند درباب خاطرات، به‌ویژه خاطرات جنگ خبر داد.

همان سال انتشار کتاب جنگ و خاطره که همچنان حاصل همکاری این واحد با دانشکده‌ی علوم اجتماعی دانشگاه تهران و انجمن ایران‌شناسی فرانسه در ایران بود، این گزاره را که، دانشی به نام خاطره‌شناسی در راه است، از ادعایی گزاف به، دست‌کم، ادعایی قابل بحث و مناقشه تبدیل کرد. در عین حال شکل‌گیری نظرگاهی جدید در مطالعه‌ی خاطرات جنگ را نوید داد؛ نظرگاهی که خاطره و خاطره‌گویی و خاطره‌نویسی جنگ را نه فقط مناظره‌ی خاطره‌نویس جنگ با مخاطبان خویش در هر جامعه و در میان هر ملت با هر آیین و کیش تلقی می‌کرد، بلکه به تبع آن، برای خاطرات جنگ شأنیت تفکر برانگیزبودن قائل می‌شد و این، فتح باب بحثی جدی درباره‌ی خاطرات و خاطرات جنگ بود، مبنی بر این‌که آیا اساساً می‌توان چیزی را که بن‌مایه‌های آن به هر روی از تخیل و دنیای ذهنی نویسنده سرچشمه می‌گیرد و این هر دو، فلش راهنمای نگرش و زاویه‌ی دید راوی در روایت موضوعی‌ است که در عالم واقع به وقوع پیوسته است، موجب و موجد معرفت دانست؟

بیهوده‌گویی است اگر گفته شود این نوع نگاه ژرف به خاطرات (از جمله خاطرات جنگ)، به‌موازات چاپ و انتشار این کتاب به نگاهی عام و فراگیر تبدیل شد. حتی همان یک مصاحبه‌ای که در «کتاب ماه هنر » با عنوان «خاطره‌نویسی به‌مثابه دانش و روش» (خرداد و تیر 1384) به چاپ رسید، مربوط به سه سال بعد از انتشار این کتاب است. با این همه، بایسته است صرف شکل‌گیری نوع خاصی از نگاه و نظر به موضوع خاطره، که تاحدودی به ماهیت بحث‌های معرفت‌شناختی نزدیک است، مغتنم شمرده شود.

در کتاب «جنگ و خاطره» برای نخستین بار اصطلاح تاریخ‌فرهنگی به کار برده شد؛ اصطلاحی که به‌جرأت می‌توان گفت تا آن زمان به هیچ روی به‌عنوان یکی از واژگان کلیدی ادبیات این موضوع شناخته شده نبود و البته هنوز هم چندان شناخته شده نیست. گرچه همین ناشناختگی تاکنون آن را از آسیب استحاله و تقلیل معنا، که ناشی از فراوانی کاربرد یا کاربردهای نابجا و نارواست، مصون نگاه داشته است. این اصطلاح ناظر بر رویکردهای فرهنگی هر جامعه در زیستن تجربه‌ای است که از سر گذرانده و نیز معرّف صور گوناگون بازنمایی واقعیت آن تجربه است. بنابراین، ناگفته پیداست که نگاه به خاطرات جنگ، به‌مثابه پاره‌تصویرهای متعدد از یک تجربه‌ی واحد، از منظر و رویکرد تاریخ‌فرهنگی تا چه حد محل اعتنا و تا چه میزان پذیرای مطالعات تطبیقی است.

با این توضیح اهمیت کتاب با یاد خاطره که در سال 1384 از سوی واحد پژوهش منتشر شد، بیش‌تر آشکار می‌شود. نگاهی به معرفی‌های کوتاه و گذرا و شتابزده از این کتاب در این‌جا و آن‌جا ـ که اغلب با استناد به فهرست موضوعی کتاب حاضر صورت گرفته است ـ به‌خوبی نشان می‌دهد جان‌مایه‌ی تلاش نویسنده‌ی «با یاد خاطره» در جهت انتقال این معنا به خواننده‌ی خویش که مجموع خاطرات درباره‌ی موضوع یا پدیده‌ای خاص را به‌مثابه تاریخ ذهنیت‌ انسان‌ها درباب آن موضوع یا پدیده تلقی کنند و از این رو با درنگ و درایت و دانایی به گردآوری، ویرایش، تصحیح، تنقیح، تدوین، بازآفرینی، بازخوانی و ... آن بپردازند، تا حد زیادی نادیده گرفته شده و همین غفلت، باب سرقت‌های ناشیانه از پاره‌هایی از این کتاب و کتاب «یادمانا» و در نتیجه، شکل‌گیری نسخه‌های کم‌جان و رمق از این دو کتاب را باز کرده است.

با وجود این، آن‌چه بیش از توقف برای اثبات رونویسی‌های سست و سهل‌انگارانه‌ی این‌گونه نسخه‌بدل‌ها مهم می‌نمود، ادامه و استمرار جریانی بود که به‌تدریج ولی باقوت پیش می‌آمد و در سال 1384 منجر به انتشار مجموعه مقالات دیگری تحت عنوان گفتمان جنگ در رسانه‌ها و زبان ادبیات شد. واحد پژوهش با چاپ و انتشار این کتاب کوشید با اتخاذ رویکرد گفتمانی، به‌مثابه رشته‌ی واحد انسجام‌دهنده‌ی مقالات این مجموعه، در گزینش و چینش مقالات به بررسی نقش زبان و ترفندهای زبانی در یکپارچه‌کردن روایت‌های جنگ بپردازد و نشان دهد چگونه مفهوم ویژه‌ای از جنگ به‌واسطه‌ی زبان و در قالب خاطره‌ها و روایت‌ها در اذهان جامعه شکل می‌گیرد، چندانکه تناقض‌ها و گسست‌هایی که ذاتی واقعه‌ای چون جنگ هستند، پنهان بمانند و ظاهر و بارز نشوند.

واحد پژوهش در سال 1385 با انتشار کتاب در قلمرو سوگ و خاطره نه فقط مباحث گفتمانی کتاب «گفتمان جنگ در رسانه‌ها و زبان ادبیات» را کامل‌تر کرد بلکه به‌طور جدی کاربست رویکرد تاریخ فرهنگی در نگاه به خاطرات جنگ را یادآور شد و با محور قراردادن موضوعاتی درباره‌ی خاطرات سوگ و فراق و داغدیدگی و تشریح سازوکارهایی که منجر به یادسپاری یا از یادبردن می‌شود، نشان داد که خاطرات چگونه به تلاش انسان‌ها برای زیستن با تجربه‌ی جنگ معنا می‌دهند و افزون بر این چگونه با آفرینش زبانی جدید درباره‌ی جنگ به تفسیر واقعه می‌پردازند.

این تاریخچه‌ی کوتاه که به بهانه‌ی معرفی کتاب خاطره و گفتمان جنگ نوشته شده، در حکم شناسنامه‌ی نوع جدیدی از رویکرد و منظر مطالعاتی و تحقیقاتی درباره‌ی جنگ باید دانسته شود که به‌تدریج و در طول سالیان در واحد پژوهش دفتر ادبیات و هنر مقاومت شکل گرفته و بالیده و پیش آمده است. بنابراین، بدون آن‌که بزرگ‌نمایی فعالیت‌های این واحد را مراد و منظور کرده باشد، به‌مرور و مداقه در سیر و پیشینه‌ای پرداخته است که اساساً به‌مثابه سنگ بنای منظر و رویکرد فعلی به‌شمار می‌رود تا این‌که در ادامه به چاپ و انتشار اثر مذکور انجامیده است.

به نظر می‌رسد، این نهج و مشی که در معرفی یک اثر جدید بیش از آن‌که به شناساندن نویسنده‌ (ها) و رویکردهای آن‌ها به موضوع مورد بحث و سپس فصول متعدد کتاب اهتمام کند، به نزدیک‌کردن ذهن مخاطب درباره‌ی «آنچه گذشت» یا عطف به ماسبق یک اثر می‌پردازد، بهتر بتواند به مخاطب در فهم واژگان کلیدی و در نتیجه، هضم و جذب مطالب آن اثر کمک کند. درکتاب «خاطره و گفتمان جنگ» نیز واژگانی چون «خاطره»، «گفتمان» و «گفتمان جنگ» واژگانی اساسی و کلیدی‌اند که فهم عمیق آن‌ها با عنایت به موضوعات گسترده و وسیعی که در این کتاب از آن‌ها بحث می‌شود، منوط به ادراک صحیح از هشت دسته واژگان کلیدی آثار قبلی این واحد است:

1) تاریخ و مشتقات جدید آن به‌حسب چارچوب مطالعات فرهنگی که این واحد در نگاه به جنگ آن را اتخاذ کرده است. نظیر تاریخ ذهنیت‌ها، تاریخ فرهنگی، تاریخ مردم، تاریخ‌اجتماعی، تاریخ یادبود، پژوهش تاریخی و ...؛ 2) جنگ و موضع بنیادین واحد پژوهش در قبال جنگ به نام جنگ‌پژوهی؛ 3) خاطره و مشتقات مهم آن به‌حسب چارچوب مذکور نظیر خاطره‌پژوهی، خاطره‌ی روایی، خاطره‌ی فرهنگی، خاطره‌ی مردم، خاطره‌ی مدرن و ...؛ 4) روایت و مشتقات آن نظیر روایت تاریخی، روایت رسمی، روایت سیاسی، روایت عمومی، روایت مردم‌پسند، روایت‌کننده و ...؛ 5) زبان و آن‌چه به‌تبع زبان اهمیت می‌یابد؛ 6) فرهنگ و مشتقات آن نظیر نظام فرهنگی، نظریه‌ی فرهنگی، تفسیر فرهنگی، فرهنگ جنگ، فرهنگ مردم، فرهنگ یادبود و ...؛ 7) قدرت و آن‌چه به‌تبع قدرت اهمیت می‌یابد نظیر ساختار سیاسی، رهبری سیاسی، قدرت سیاسی و ...؛ 8) عامل یا کنشگر یاد و مشتقات آن نظیر عاملیت یا کنشگری، عامل انسانی یا کنشگر انسانی، یادبودگر یا کنشگر یاد، کنشگر جنگ و ...

چنانچه خواننده به‌مدد پیشینه‌ای که به‌اجمال از آن یاد شد، به مطالعه‌ی کتاب «خاطره و گفتمان جنگ» بپردازد، بهتر درمی‌یابد که تولد و ظهور و بروز خاطرات مدرن جنگ هرگز به‌‌یکباره و ناگهانی و بی‌پیشینه نبوده است، بلکه اگر امروز خاطرات جنگ با زبانی دیگر و تا حدودی متفاوت با زبان سنتی تقدس‌گرایانه، از جنگ سخن می‌گویند و این‌جا و آن‌جا نقد و نظرهایی می‌شنود یا می‌خواند درباره‌ی لزوم برجسته‌سازی وجوه پنهان جنگ، افشای ابعاد غیرقابل اعتراف آن، تأکید بر آشکارسازی رنج‌های روحی و جراحات جسمی رویت‌نشدنی حاصل از جنگ، که همگی با پیرایش‌گری‌های استادانه‌ی تاریخ جنگ صورت گرفته است، از کجا نشأت گرفته‌اند و چرا و چگونه.

البته قرار نیست با این سخن افتخار پیشگامی در این راه به کسی یا جایی داده شود. بلکه مهم‌تر از آن، جلب‌کردن نظر خوانندگان این کتاب به شکل‌گیری جریان کُند و پنهانی است که در ثبت و ضبط وقایع، بیش‌تر به ذهنیت عاملان آن‌ها نظر دارد تا به آن‌چه دقیقاً در عین و عمل رخ داده است. این توجه به ذهنیت عاملان است که سپس اهمیت توجه به تظاهرات فرهنگی برخاسته از یک تجربه‌ی تاریخی مثل جنگ را برجسته می‌کند و چون در پی جست‌و‌جوی مظاهر فرهنگی تجربه‌های تاریخی است، به مطالعه‌ی واقعه در بستر فرهنگ عمومی معطوف می‌شود و ادامه‌ی این سیر و روند است که خاطرات مدرن جنگ را می‌آفریند؛ خاطراتی که از سطوح پایین جامعه به سطوح بالا یا از میان توده‌ی مردم می‌جوشند و سربرمی‌آورند و ما را با ظهور و بروز پدیده‌ای به نام خاطرات مردم مواجه می‌کنند.

به آخرین حلقه‌ی این جریان مهم اشاره‌ می‌کنم تا ذهن علاقه‌مندان به بحث خاطرات و خاطرات جنگ را برای مطالعه‌ی عمیق‌تر کتاب «خاطره و گفتمان جنگ» تشحیذ و ترغیب کنم: در تداوم و استمرار برجسته‌شدن بحثی در خاطره‌نویسی و خاطره‌گویی جنگ تحت عنوان ذهنیت‌های عاملان خلق خاطره‌های جنگ و تلقی مجموع این ذهنیت‌ها به تظاهرات فرهنگی یک جامعه درباره‌ی جنگ و ته‌نشست شدن این تظاهرات فرهنگی در ظرفی به نام فرهنگ عمومی و سرانجام شکل‌گیری پدیده‌ای به نام خاطرات جنگ، یک امکان بسیار استراتژیک در مطالعه‌ی تاریخ‌فرهنگی جنگ هشت‌ساله‌ی ایران و عراق در حال تولد است و آن، امکان مطالعه‌ی تطبیقی خاطرات این جنگ با خاطرات کشورهای جنگ‌زیسته است.

تحقق این امکان در عمل، یعنی رهایی موضوعی به نام جنگ ایران و عراق از چنبره‌ی دیدگاه‌های انحصارطلبانه‌ای که عده‌ای همواره به بهانه‌ی متمایز جلوه‌دادن آن کوشیده‌اند آن را از دسترس هرگونه بازکاوی نظام‌مند و روشمند دور نگاه دارند. همچنین تولد این امکان، مقدمه‌ی یک اتفاق میمون دیگر نیز هست؛ بازجست خصوصیات فراملی و هم‌گرایی‌های فرهنگی که میان کشور ما و سایر کشورها وجود دارد.

با نگاه پژوهش‌محوری که ذهن و زبان و ضمیر کنشگران یاد ( این اصطلاح از آن آقای دکتر فرهاد ساسانی است) را در هر شکلی از اشکال خلق و بازآفرینی و بازخوانی و گردآوری و تصحیح و تدوین خاطرات جنگ می‌کاود، بسا که زبان خاطرات برای نشان‌دادن هم‌گرایی‌ها و اشتراکات ملت‌ها به‌مراتب اولی و ارجح باشد به زبان و روابط دیپلماسی. در این‌صورت، خاطرات جنگ، مجال‌گاه گفت و شنود ملت‌ها با یکدیگر و تبادل تجارب زیسته‌شان درباره‌ی وقایع متعددی است که از سر گذرانده‌اند. این چیزی است که چنانچه به‌تمامی حاصل شود، باب همدردی و همدلی ملت‌ها را به هنگام رخدادهای تلخ و تکان‌دهنده‌ باز خواهد کرد.



 
تعداد بازدید: 5416


نظر شما


19 شهريور 1395   11:28:58
احسان
با سلام و خسته نباشید
تاریخ درج مطلب؟!

با سلام. اوایل تاریخ مطالب درج نمی شد. 23 شهریور 1390

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 94

حادثه دیگر که باعث شد تصمیم آخرم را برای پیوستن به نیروهای شما بگیرم حماسه‌ای بود که آن سرباز گم شده آفرید. روزی یکی از گروههای گشتی ما یک سرباز شما را که گم شده بود اسیر کرد به موضع آورد سرباز جوانی بود در حدود بیست تا بیست و دو ساله. محاسن زیبایی داشت، وقتی سرباز را به موضع آوردند چند نفر جمع شدند. سرباز آرام بود و حرف نمی‌زد اما نارضایتی از اسارت کاملاً از چهره‌اش پیدا بود. سعی می‌کرد خونسردی خود را از دست ندهد. در همان ساعت یک کامیون ایفا آماده بود که چهل پنجاه تن از پرسنل را به مرخصی ببرد. مقصدش بصره بود.