خاطرات باقر عباسی
29 بهمن 1403
باقر عباسی، آزاده دوران دفاع مقدس، مهمان دویستوسیوهشتمین برنامه شب خاطره (شهریور 1392) بود. او درباره دوران اسارت، خاطره گفت. او گفت: «19 سال داشتم. 14ماه بعد از جنگ، وارد جبهه شدم و حدود 3 ماه بعد اسیر شدم. اردوگاه موصل، یک محوطه بود که دو طبقه ساختمان و 4 طرف سرباز داشت. ما فقط یک بخش از آسمان را میدیدیم. اسارت من نزدیکِ 9 سال طول کشید. سال اول اسارت، با سال دوم و سوم متفاوت بود. همه تغییر میکردند. حتی عراقیها که نگهبان ما بودند هم تغییر میکردند. عراقیها بعدها دیگر بین سپاه و بسیج فرق نمیگذاشتند. میگفتند اینها همه «حَرَصخمینی» هستند. دوران اسارت، مانند آزمون بود. تأثیر غذا نخوردن و دوری از خانواده باعث میشد توجه هر یک از ما به خودمان بیشتر باشد...»
در ادامه، این روایت را ببینیم.
تاکنون 365 برنامه شب خاطره دفاع مقدس از سوی مرکز مطالعات و تحقیقات فرهنگ وادب پایداری و دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری برگزار شده است. برنامه آینده 2 اسفند 1403 برگزار میشود.
تعداد بازدید: 291








آخرین مطالب
پربازدیدها
- خاطرات محسن رفیقدوست
- بایکوت با زندان در زندان
- گزارش چهارمین همایش ملی تاریخ شفاهی دفاع مقدس-3 و پایانی
- اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 140
- سیصد و شصت و ششمین شب خاطره - 1
- رمزگشایی از ارتباط درونی فرد با پدیده؛ وظیفه تاریخ شفاهی است
- برشی از خاطرات حاج حسین یکتا
- اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 141
اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 141
من نمیدانم چرا آن معلول را اعدام کردند. فکر میکنم لازم هم نباشد که بدانم زیرا فقط باید با خود بگویم که او حتماً مخالف حزب بعث و صدام کافر بوده است شاید در این جا مصاحبهای کرده بوده که او را شناسایی و اعدامش کردند. فکر میکنم عدهای از این معلولین را اعدام کرده باشند.






