خاطرات خانم اشتری
10 بهمن 1403
خانم اشتری، امدادگر بیمارستان شرکت نفت آبادان، مهمان دویستوسیوهفتمین برنامه شب خاطره (مرداد 1392) بود. او درباره امدادگری در آبادان و پاسداری بانوان در شکست حصر آبادان خاطره گفت. او گفت: «15 ساله بودم که شیپورِ جنگ به صدا درآمد. سال دوم دبیرستان! خیلی تلاش کردم خانواده راضی شوند تا در یکی از بیمارستانهای آبادان امدادگر شوم. با آموزشهایی که قبل از جنگ در مورد امدادگری و اسلحه دیده بودم، وارد بیمارستان شرکت نفت آبادان (امام خمینی) شدم. نزدیکترین نقطه به خط مقدم، خوابگاه ما امدادگران بود. ما تعدادی دانشآموز بودیم. زمانِ عملیات، روزهای زیادی نمیتوانستیم استراحت کنیم، اما توانِ جوانی و انگیزه باعث شد دوام بیاوریم و به مجروحان کمک کنیم. ما کارهای اولیه را تا ورود مجروحان به اتاق عمل انجام میدادیم.»
در ادامه، این روایت را ببینیم.
تاکنون 365 برنامه شب خاطره دفاع مقدس از سوی مرکز مطالعات و تحقیقات فرهنگ و ادب پایداری و دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری برگزار شده است. برنامه آینده 2 اسفند 1403 برگزار میشود.
تعداد بازدید: 696








آخرین مطالب
پربازدیدها
شانههای زخمی خاکریز - 6
کلبهای در اختیارمان گذاشتند. اینجا دیگر همه کاری میکردیم. حتی حدود 15 روز مشغول سولهزنی بودیم ضمن کار سولهزنی وقتی مسئول گروه ـ نصرتی ـ آمد و گفت که زود آب و گل درست کنید و روی پلیتها بریزید که برق نزنند، تازه فهمیدیم که اطرافمان پر از دمکرات است. کار زیاد بود و هیچکس بیکار نمیماند. همه در کنار هم با تلاش کار میکردند و این در گرمای 30 ـ 40 درجه بود با پشههای فراوانی که دائم نیش میزدند.






