خاطرات محمد علیآبادی
01 بهمن 1403
دکتر محمد علیآبادی، مداح و شاعر اهل بیت، مهمان دویستوسیوهفتمین برنامه شب خاطره (مرداد 1392) بود. او درباره عملیات رمضان و شهادت شاگرد و برادرش خاطره گفت. او گفت: «دانشجوی معماری بودم. از امور تربیتی استقبال کردم. بچه نظامآباد تهران هستم. از پایگاه شهید بهشتی به عنوان بسیجی، راهی جبهه شدم. یکی از دانشآموزانم من را در جبهه دید. اصرار کرد و گفت آقای معلم یک عکس با هم بگیریم. حین عکس گرفتن، خمپاره به شاهرگ او اصابت کرد. در بغل خودم شاگرد خودم را از دست دادم. هیچ وقت فراموش نمیکنم. بعد از آن برادرم علی، اصرار داشت همراهم به جبهه بیاید. بالاخره با هم راهی شدیم. چند روز قبل از عملیات، روی خاکریز بودیم که با ترکش مجروح شدم. به بیمارستان رفتم. سه روز بعد عملیات شکست خورد. بچهها قیچی شدند. اخوی ما هم شهید شد. بارها به رفتم معراجالشهدا رفتم و گشتم. هنوز مزاری که برایش گرفتیم، خالی است.»
در ادامه، این روایت را ببینیم.
تاکنون 362 برنامه شب خاطره دفاع مقدس از سوی مرکز مطالعات و تحقیقات فرهنگ وادب پایداری و دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری برگزار شده است. برنامه آینده 4 بهمن 1403 برگزار میشود.
تعداد بازدید: 326








آخرین مطالب
پربازدیدها
اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 137
خدا گواه است که افراد از این حادثه خوشحال شدند. زیرا صدام و بعثیها نظامیان عراق را به طرف مسلخ سوق میدهند و آنها را به کشتار نیروهای شما تشویق میکنند در حالی که عدهای از ایشان مایل به جنگ نیستند و از همه مهمتر این که ما جان خودمان را دوست داریم و طالب نجاتیم. ما که مانند نیروهای شما ایمان نداریم که برای خدا جنگ کنیم. خدای ما صدام است. البته بود.






