«مدرسه تاریخ شفاهی»-6
جایگاه «زبانِ معیار» در تدوینِ تاریخ شفاهی
تنظیم: مریم اسدی جعفری
27 شهریور 1403
به گزارش سایت تاریخ شفاهی، دکتر مرتضی رسولیپور در قالب چهار جلسه برخط، مقوله «تدوین در تاریخ شفاهی» را به همت انجمن ایرانی تاریخ، در نیمه دوم مرداد تشریح کرد. در ادامه، گزیدهای از این تدریس، بازگو خواهد شد.
اهمیت تدوین متون تاریخ شفاهی
از سه دیدگاه، میتوان به تدوین پرداخت: یک عده معتقدند هرگونه تصحیح، تدوین یا تغییر در متنِ گفتار، جایز نیست. یعنی گفتار و شفاهیت باید عیناً حاکم باشد و آن را منتشر کنیم. یک عده دیگر، نظرشان این است که باید در متن، دست بُرد و اشکالات آن را برطرف کرد. چون سخنان تکراری وجود دارد یا پانوشت و اضافات میخواهد. یک عده هم معتقدند هر متن، فقط برای یکبار مطرح میشود. یعنی اگر این گفتار و متن، شامل گذر زمان یا در زمان دیگری بیان شود، باز هم اختلاف در معنا به وجود میآورد و برداشتها به مرور زمان، متفاوت میشود. محمد اَرکون، یک متفکر الجزایری است که در دانشگاه سوربن، تحصیل و تدریس و با رنه ژیرار کار کرده است. او اشاره دارد که هر گفته شفاهی وقتی مکتوب میشود، تغییر معنایی پیدا میکند. در دیدگاه او بحث متنشناسی و نگاههای فرامتنی وجود دارد که قابل تأویل و مفصل است. این نگرش، معتقد است که حتی کلام یا گفتار، فقط برای یک بار قابلیتِ فهم دارد. اگر شامل زمان شود و بخواهد مجدد مطرح شود، یک چیز دیگر میشود. در واقع اگر بنا به اقتضائات جامعه خودمان – همان شفاهیت نسبت به مجموعه فعالیتهای شفاهی که اشاره کردم– بخواهیم متنها یا گفتارهای شفاهی را به همان صورتی که هست، منتشر کنیم، امکان چنین کاری وجود ندارد، پس چارهای جز تدوین نداریم. برای اینکه بخواهیم خروجی تاریخ شفاهی، مکتوب باشد، باید با اسباب و لوازم تدوین آشنا باشیم. وگرنه هم من خیلی دوست داشتم این شفاهیت، بر همه اجزای فعالیتهای تاریخ شفاهی سیطره داشت.
نقدی بر تدوین در پروژه تاریخ شفاهی دانشگاه هاروارد
ملاحظه کنید که رویکرد بخش تاریخ شفاهی دانشگاه هاروارد، در تدوین متون تاریخ شفاهی به چه صورت بوده است. حبیب لاجوردی، مصاحبهها را عیناً همانطور که بیان شده، پیادهسازی و منتشر کرده است. 134 مصاحبه در دانشگاه هاروارد با ایرانیان خارج از کشور که عمدتاً صاحبمنصبان حکومتِ پیشین بودند، انجام شد و سال 1371 – 1372 بیرون آمد. البته کار خوبی هم انجام شده و مجموعه کارهایشان را دیدهام. آقای لاجوردی هم با من ارتباط داشت و کارهایی که انجام میداد، میفرستاد. من هم گاهی کارهای خودم را برای ایشان میفرستادم و این تبادل، تا زمان حیات او ادامه داشت. سال 1376 نقدی بر یکی از این خاطرات نوشتم و اشکالات آن شیوه و رویکرد را توضیح دادم. مصاحبه با دکتر علی امینی، جزو اولین مصاحبههایی بود که منتشر شد. او پیشینه قاجاری داشت و از خانواده با اصل و نسبی بود. در سال 1340 نخستوزیر بود و مشاغل و مناصب مختلفی داشت. زندگی علی امینی، شامل مقاطع مختلف بود. او منعقدکننده قرارداد کنسرسیوم، بعد از کودتا در کابینه زاهدی بود. مقطع دیگر زندگی او، دوران نخستوزیری بود که اصلاحات ارضی را انجام داد که خودش موضوع بسیار مهمی است. وقتی سال 1357 از پاریس به ایران آمد، برای بقای حکومتِ گذشته کوششهایی انجام داد که به نتیجه نرسید. بعد از انقلاب هم به پاریس رفت و جبههای ایجاد کرد تا ایرانیان مقیم خارج را متحد کند تا وضعیت، به شرایط پیشین برگردد. این دورههای گوناگون باید در این گفتوگو منعکس میشد. اگر از توانمندی مصاحبهگر بگذریم و مصاحبه را بخوانید، میبینید که عیناً حرفهای راوی منعکس شده است. یک فرد که نزدیک به 90 سال سن دارد، تکرارهایی در کلام دارد و زبان بدن او در نوشتهها منعکس نشده و متن، تنظیم هم نشده است. شکلِ شدید شدۀ این موضوع، در مصاحبه امیرتیمور کلالی، یکی از صاحبمنصبانِ دوره پهلوی دیده میشود. او 9 دوره در مجلس، وزیر کار در کابینه مصدق و از سران ایلات مهم خراسان بوده است. وقتی دو جلسه از این مصاحبه را میخوانید، میبینید که بیش از 100 صفحه از کتاب، تکرار جلسه قبل است. پیرمرد 88 ساله در حین مصاحبه، خیلی چیزها را نمیشنود و عیناً تمام اینها را در متن منعکس شده است. چرا بخشهای تکراری حذف نشده است؟ من به هیچوجه، دنبال عیبجویی از کار ایشان نیستم. آنجا اشاره کردم که مجموعه کار را مثبت میبینم، اما مجموعه رویکردها در تدوین را نقد کردهام. وقتی با رجال سالخورده گفتوگو میشود، باید ایرادات کلامی و تکرارها حذف شوند. اما همچنان یک عده تأکید دارند که شفاهیت باید حاکم باشد و کمترین دخل و تصرف را در متن داشته باشیم. من به چنین چیزی اعتقاد ندارم و معتقدم که این آثار، در زمان حیات این افراد و با رضایت خودشان منتشر شود. مگر اینکه بنا به ملاحظات خاص، خودشان اصرار داشته باشند که این خاطرات، پس از فوت آنها منتشر شود. پس من به تدوین گفتار به نوشتار معتقد هستم. پس کارآموزان تاریخ شفاهی باید با اصول، ضوابط و معیارهای تدوین تاریخ شفاهی آشنا باشند.
جایگاه انواع زبان در تاریخ شفاهی
زبان را میتوان به 5 دسته کلی تقسیم کرد: «زبان یا گویش محلی» که کاربردهای آن در متن مکتوب یا زبان معیار، بسیار محدود است و فقط باید به ضرورت انجام گیرد. میتوانیم از حروف ایتالیک استفاده کنیم تا از بقیه متن، متفاوت باشد. «زبان محاورهای» بیشتر در گفتوگوهای غیررسمی کاربرد دارد و واژگان و دستور زبان متفاوتی نسبت به زبان رسمی دارد. زبان محاوره در نوشتار، معمول نیست. مگر در موارد خاصی با افرادی خاص که زبان محاوره را از صافی ذوق خودشان بگذرانند و برخی مکالمات داستانی و شعری را به این سمت ببرند که خیلی هم زیباست. اما کار هر کسی نیست. زبان محاوره باید در قالب گیومه قرار بگیرد تا خواننده متوجه تفاوت آن با متن شود. زبان سوم، «زبان عامیانه» و شامل اصطلاحهایی است که در کوچه و بازار گفته شده و به سرعت وارد زبان میشوند، عمر کوتاهی دارند و گاهی باقی میمانند. کاربرد این زبان در نوشتار، جایز نیست. مگر در موارد ضروری که باید با حروف ایتالیک یا داخل پرانتز نوشته شود. زبان بعدی «زبان حرفهای» است که به سخنگویان یک گروه یا حرفه خاص تعلق دارد. در نوشتار رسمی نمیتوانیم از آن استفاده کنیم؛ مگر در مواردِ خاص. اما آنچه مهم است، زبان رسمی یا زبان معیار است که زبانی شفاف و روشن است. اگر عناصری با خصوصیات این زبان مغایرت داشته باشد، زبان معیار برنمیتابد. متن باید یکدست باشد و عناصر زبانی متروک و منسوخ در زبان معیار، جایی ندارد. اصرار بر سرهنویسی – عدم استفاده از واژههای عربی در زبان فارسی- اصلاً معمول نیست و اصلاً کار درستی نیست. یعنی تأکید بر عربیزدایی در زبان فارسی، به دلایلی صحیح نیست. باید راه اعتدال را در پیش بگیریم.
آزادیهای تدوینگر در تاریخ شفاهی
یکی از خصوصیات کارورز تاریخ شفاهی در مصاحبه این است که گوش شنوایی داشته باشد. خوب بشنود و اجازه دهد راوی، خودش را جاری کند. انتقال مطلب به خواننده، تکنیکهایی دارد، اما اگر تصور کنیم، یک سبک یا چارچوب و برنامه مشخص برای نوشتار وجود دارد، مقداری تندروی است. همه گفتهها، نوشتهها و سبکهای بیانی را نمیتوان در یک قالب نوشتار بُرد. درست است که زبان معیار، شرط است، اما زبان معیار، گستردگی زیادی دارد. شما باید بدانید که مخاطب کودک با مخاطب اقتصاد سیاسی متفاوت است و در نهایت، هر کدام از شما باید اثر انگشت خودتان را پیدا کنید. من تلاش نمیکنم که شما مثل من بنویسید. شما باید مثل خودتان بنویسید. موضوعمحور بودنِ تاریخ شفاهی، این الزام را برای ما به وجود میآورد که یک بحث از دقیقه 50 را برش دهیم و به دقیقه 5 بیاوریم. ما اجازه این دخل و تصرف را داریم. وقتی یک موضوع واحد در اجزای سخن یک شخص، پراکنده میشود، باید این پراکندگی را بگیرید. عبارات و واژههایی که مصاحبهشونده میگوید که معنای آن را نمیدانید، نیازمند نگارش پانوشت است. اینها اصول کلی است؛ اما هر مصاحبهای یگانه است. هر کاری ویژگی خاص خودش را دارد، ولی استانداردهای کلی باید در تمامِ موارد رعایت شود.
ادامه دارد
تعداد بازدید: 312