خاطرات علی صباغزاده
23 بهمن 1402
علی صباغزاده، از رزمندگان دفاع مقدس، مهمان دویست و بیستمین برنامه شب خاطره (دی 1390) بود. او درباره شهید مسعود محمودی خاطره گفت: شهید محمودی زمانیکه وارد پادگان ما شد، باوجود اینکه چند روز به آغاز عملیات مانده بود، صبحها پس از نماز صبح کلاس برپا میکرد. چنان این کلاسها جذاب بود، که از جمعیت 10 نفر شروع شد و کل پادگان را در برگرفت.
یک بار از کمین گذر کردیم و توانستیم به نقطه مشخصی برسیم. ما را مأمور ساختن سنگر کردند. شهید محمودی در آن روز، چندین مرتبه به خط رفت. شهدا و مجروحین را به دوش کشید و به عقب بازگرداند. میگفت: «آنها چشم به راه دارند.» آن شب وقتی همه در سنگر نشسته بودیم و از خستگی چرت میزدیم، گفتند: «فرمانده میخواهد از خط بازدید کند و به راهبلد نیاز دارد.» همه ما شهید محمودی را پیشنهاد دادیم، اما او گفت: «خستهام!» این اولین بار بود که چنین کلمهای از او میشنیدیم، برای ما باورپذیر نبود. همان شب، وقتی همه خواب بودیم، شهید محمودی در اثر خمپارهای که به نزدیکی سنگر ما اصابت کرده بود به شهادت رسید.
در ادامه این روایت را ببینیم.
تاکنون 354 برنامه شب خاطره دفاع مقدس از سوی مرکز مطالعات و تحقیقات فرهنگ و ادب پایداری و دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری برگزار شده است. برنامه آینده 3 اسفند 1402 برگزار میشود.
تعداد بازدید: 1561








آخرین مطالب
پربازدیدها
اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 144
دوستی داشتم بنام سرباز عبدالباسط عبدلالنصره او برایم تعریف کرد که در یکی از اتاقهای یکی از خانههای خرمشهر جنازه زن و مردی را دیده بود که هر دو کشته شده بودند. بوی عفونت تمام خانه را فرا گرفته بود. وقتی این حرف را شنیدم به او اصرار کردم برویم و آن دو جنازه را دفن کنیم. ولی او گفت: «من دیگر نمیتوانم آن منظره را ببینم.






