خاطرات ابوالقاسم بزرگی


25 دی 1402


ابوالقاسم بزرگی، مسئول جهاد سازندگی وقت کردستان، مهمان دویست و بیستمین برنامه شب خاطره (دی 1390) بود. او درباره شهید مسعود محمودی، خاطره گفت: بعد از 30 سال، هنوز دوستان در بزرگداشت این شهید شرکت می‌کنند. در جهاد، نگران مدیریت تجهیزات محورهایی بودیم که به جاده‌های سخت و صعب‌العبور منتهی می‌شد. دوست داشتیم رزمندگانی که در این مناطق حضور داشتند، تجهیزات کافی همراه داشته باشند. شهید محمودی، با اینکه جوان بود و حدود 19 یا 20 ساله، بلافاصله مدیریت انجام می‌داد؛ محورها را به هم ارتباط می‌داد، نقشه طراحی می‌کرد و جاهایی که لازم بود، سنگرسازی می‌‍‌کرد. از طرفی برای هر محوری برنامه‌های فرهنگی تنظیم می‌کرد. مسئولان آن زمان می‌گفتند مدیریت او فراتر از یک سرباز بود که متأسفانه فرصت نشد بهره بیشتری از او ببریم.

در ادامه این روایت را ببینیم.

تاکنون 353 برنامه شب خاطره دفاع مقدس از سوی مرکز مطالعات و تحقیقات فرهنگ و ادب پایداری و دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری برگزار شده است. برنامه آینده 5 بهمن 1402 برگزار می‌شود.

آرشیو



 
تعداد بازدید: 955


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 107

سربازی در دسته من بود به نام عصام احمد. این سرباز خیلی مؤمن بود و به جمهوری اسلامی علاقه داشت. او بیشتر اوقات درباره مسائل سیاسی و مخصوصاً جنگ با من صحبت می‌کرد. شبی داخل سنگر نشسته بودیم و حرف می‌زدیم. هنوز چند روزی به حمله شما برای شکستن محاصره آبادان مانده بود. فکر می‌کنم پنج یا هفت روز. من از یک ماه و نیم پس از شروع جنگ تا روز آخر در همین جبهه بودم. آن شب عصام برایم خیلی حرف زد و دردل کرد. او از این که در جبهه بود به شدت ابراز بیزاری و تنفر می‌کرد. می‌گفت: «ما چطور با نیروهای ایرانی جنگ کنیم، حال آن‌که آنها مسلمانند و در کشورشان جمهوری اسلامی به پا کرده‌اند.