حقوق مادی و معنوی آثار تاریخ شفاهی – 6
تعهد در قراردادهای تاریخ شفاهی، یکطرفه است
گفتوگو و تنظیم: مریم اسدی جعفری
19 دی 1402
در ادامه طرح مسأله حق مالکیت مادی و مالکیت معنوی آثار تاریخ شفاهی و یادداشت میراثی بدون نظام حقوقی، با انتشارات سوره مهر، انتشارات فاتحان، انتشارات سوره سبز ، دکتر ابوالفضل حسنآبادی و دکتر مولود ستوده مصاحبه کردیم و حال با «معصومه جعفرزاده» یکی از شفاهیکاران فعال در استان آذربایجان شرقی به گفتوگو نشستهایم. «سرای انقلاب: نقش بازار تبریز در پیروزی انقلاب اسلامی»، «جهنم دره سبز: خاطرات سردار قربانعلی پاشایی» و «کوچهای که به اسمش نیست: روایتهایی از زندگی شهدای ارمنی قایجاق داوتیان، هراچ هامبارسونیاس و ویلیام آورند» از جمله آثار او در حوزه تاریخ شفاهی هستند:
■
*به نظر میرسد، آثاری که تاکنون در حوزه تاریخ شفاهی کار کردهاید، پروژههای سنگین و طولانیمدت بودهاند. آیا سفارشدهنده، برای حفظ حقوق مادی شما تدابیر خاصی لحاظ کرد؟
مصاحبههای کتاب «سرای انقلاب» را سال 1395 شروع کردم. البته قبل از من، یک نفر حدود 2 ساعت مصاحبه گرفته بود و نزدیک 6 ماه، به اصطلاح کار روی هوا بود. آن موقع، کتاب «کوچهای که به اسمش نیست» را کار میکردم و مشغول مراحل پایانی کار بودم. به من گفتند این پروژه را جمعوجور کن و دیگر فرصتی هم باقی نمانده. مصاحبههای کتاب «سرای انقلاب» را شبانهروزی میگرفتم. گاهی روزی 10 ساعت مصاحبه میگرفتم. از ساعت 8 صبح تا 4 عصر طول میکشید و بعد، پیادهسازی و آخر شب، قسمتهای اولیه را بازنویسی میکردم. در نهایت، کتاب «سرای انقلاب» را در طول 3 ماه به طور فشرده تمام کردم. مصاحبهها را آماده کردیم و برای حوزه هنری تهران فرستادیم. متن، تأیید شد و بقیه کتاب را تدوین کردم. سرانجام بعد از دو بار کارشناسی، مجوز چاپ گرفت. من برای کتابی که نزدیک به دو سال از وقتم را صرف کردم، فقط 5 میلیون و 500 هزار تومان دریافت کردم. برای این همه انرژی و صرف وقت، واقعاً این مبلغ بسیار کمی است.
*پیشنهاد شما برای تنظیم پروژههای طولانیمدت چیست؟ برای مثال، فشار زمانی را از دوش مصاحبهکننده و تدوینگر بردارند یا میزان دریافتی را بر اساس مدت زمان صرف شده، تغییر دهند؟
پیشنهاد من این است که حداقل، قراردادها منصفانه باشد. سفارشدهنده، فقط یک کارِ کامل شده را میبیند ولی پشت صحنه کتاب را نمیبیند. قراردادِ ساعتی 150 هزار تومانی برای مصاحبه، هزینههای ایاب و ذهاب، خرید کاغذ و باتری و ساعتها پیادهسازی را پوشش نمیدهد. برای یک پژوهشگر، چه میماند که حداقل، ارزش صرفِ وقت را داشته باشد؟! ما از راضی کردنِ راوی برای مصاحبه وقت و انرژی میگذاریم تا انتهای مصاحبه. ولی این نکات در قرارداد، لحاظ نمیشود.
*پیادهسازی و تدوین، مباحث جداگانهای از مصاحبه هستند و هر کدام، تخصص خود را میطلبد. پس به نظر شما باید مبالغ مجزا برای آن درنظر گرفته شود.
به تازگی، قراردادی به من پیشنهاد شده که در آن، ساعتی 150 هزار تومان بابت مصاحبه و 150 هزار تومان بابت پیادهسازی در نظر گرفتهاند. گفتم فقط ساعتی 220 هزار تومان باید به پیادهساز بدهم!
*اگر این قرارداد را قبول نکنید، آیا امکان مذاکره برای تغییر تعرفه دارید؟
خیر. فقط کار را از دست میدهیم. چون یک سری افراد هستند که با کمتر از این رقمها هم کار میکنند. اگر سازمان سفارشدهنده، به اصطلاح هوای جیب خودش را داشته باشد، بین شفاهیکار حرفهای و یک فردی که اِشراف به کار ندارد ولی هزینه کمتری میگیرد، گزینه دوم را انتخاب میکند. نویسنده، انتفاعی از این مسیر ندارد و فقط عمرش را صرف آن میکند.
*کمی از موضوع حقوق مادی دور شویم. یکی از مشکلات مشترکی که شفاهیکاران با آن مواجه هستند، این است که گاهی راوی حرفهای مطرح شده از طرف خودش را گردن نمیگیرد. آیا شما از روایان، تأییدیه مطلب و امضا میگیرید؟
بله. اگر تکراوی باشد، بعد از مطالعه متن نهایی، امضا میگیریم. ما در حوزه پژوهش هم یک سری مشکلات داریم. برای مثال، برای کتاب «حمید، حمید، مهدی» که درباره شهید حمید باکری است، با 52 نفر مصاحبه کردم. به 4 استان رفتم و در شرایط مختلف، مصاحبه گرفتم. چنین پروژههایی با کارهای تکراوی تفاوت دارد. وقتی راوی یک نفر باشد، مکان و فضای مصاحبه، مشخص است. در انتها هم با یک نفر، طرف حساب هستید و به نحوی با هم کنار میآیید، اما وقتی با 52 نفر سر وکار دارید، قضیه بسیار متفاوت است. اگر یک کلمه جابهجا شود، باید جواب جماعتی را بدهید و کار، به مراتب دشوارتر است. تصور کنید، برای امضا گرفتن از 52 نفر باید به تک تک شهرها سفر کنم و حتی برای 2 خط از خاطرات یک نفر، امضا بگیرم. چنین کاری عملی نیست. در چنین شرایطی باید امانتداری کنیم و عین جملات را بیاوریم و ارجاع بدهیم. اگر عین جمله راوی نباشد، ممکن است بعدها برای ما مسأله شود. در نهایت، نویسنده از دو طرف تحت فشار است؛ هم از طرف راوی و هم از طرف سفارشدهنده.
*شما کتابی با عنوان «ششمین نفر» دارید که گویا منتظر چاپ آن هستید.
بله. کتاب «ششمین نفر» شامل خاطرات نفر ششم از مؤسسین اولیه سازمان مجاهدین خلق است که به خاطر اِعمال سلیقه آقایان! از مرحله چاپ، کنار گذاشته شد. این کتاب را برای حوزههنری کار کرده بودم. تیم قبلی که در حوزه هنری کار میکرد، نگاه خوبی به این کار داشتند و به خاطر محتوایش که میتوانست پاسخگوی سوالات زیادی در مورد نحوه شکلگیری آن باشد، راغب بودند که این کتاب چاپ شود. اما با تغییر تیم قبلی، این کتاب از چرخه چاپ خارج شد.
*چقدر از تعلیق آن میگذرد؟
تقریباً 2 سال. مصاحبههای آن در سال 1398 انجام شد و بازنویسی نهایی آن 1399 تمام شد. بعد از کارشناسی اول و دوم، از مرحله چاپ خارج شده است. حتی چندین بار تلاش کردم، کتاب «ششمین نفر» را با انتشارات دیگری چاپ کنم که باز هم به مشکلاتی برخوردم.
*آیا در قرارداد به حوزه هنری، متعهد بودید؟
بله. قرارداد حدود 12 میلیون و 500 هزار تومان است. گفتند باید پول را پس بدهی و بعد، کار را هر جا خواستی ببری.
*یک شفاهیکار، برای آمادهسازی یک کتاب زحمت کشیده و حالا به قول خودتان به خاطر اِعمال سلیقه، از چرخه نشر کنار گذاشته شده است. آیا در قرارداد به عدم تعهد طرفین، اشاره نشده؟
قراردادها به گونهای است که این قسمت را فقط برای شفاهیکار درنظر میگیرند. در واقع قرارداد، یکطرفه است. شما وقتی این قرارداد میبندید، همه چیز را واگذار میکنید. از صفر تا صد پروژه؛ یعنی از مصاحبه با بازنویسی در قرارداد بر ذمّه شفاهیکار است. برای ویرایش وقت میگذاریم که کاملاً رایگان انجام میشود. از پشت جلد هم چیزی عایدمان نمیشود و کار، انحصاری برای ناشر است. اما وقتی سفارشدهنده، تصمیم میگیرد که کار از صحنه خارج کند، به راحتی این کار را انجام میدهد. چون چنین تعهدی در قرارداد برای خودش قائل نشده است. من خبرم دارم، خیلی از کارها دچار چنین سرنوشتی شدهاند. راوی و نویسنده هم چشمانتظار نتیجه کار هستند که چاپ شود.
*شاید اگر پیش از امضا، شفاهیکاران، قرارداد را با یک وکیل درمیان بگذارند و با آگاهی امضا کنند، چنین مشکلاتی پیش نیاید.
بله دقیقاً روش خوبی است، اما در واقعیت، عملیاتی نمیتواند بشود. شاید برای شفاهیکاران معروف و برجسته! اما بقیه، مثل من هستند. مخصوصاً کسانی که حرفهای این کار را انجام میدهند و زندگیشان از این مسیر میگذرد، مجبورند کمی بالا و پایین، قرارداد را امضا کنند. به قول معروف: «آنچه شیران را کند روبه مزاج/ احتیاج است احتیاج است احتیاج»
*به عنوان سؤال آخر، به مشکلات موجود در قراردادها اشاره کردید و اینکه به خاطر مشکلات مالی، مجبور به امضای آن هستید. اگر روال قراردادها به همین شکل باشد و گروهی از شفاهیکاران ناراضی باشند، چه آسیبی در طولانیمدت به تاریخ شفاهی وارد خواهد کرد؟
انگیزه شفاهیکار، کم میشود و از کیفیت کار کاسته میشود. نویسنده مجبور میشود برای گذران زندگی چندین کار را همزمان پیش ببرد تا بتواند معاش خود را تأمین کند. در این شرایط است که تمرکزش را بر روی پروژه از دست میدهد و از کیفیت اثر میکاهد. این موضوع، سه آسیب بزرگ به تاریخ شفاهی میزند. اول اینکه همان مخاطب خاص خودش را هم از دست میدهد، دوم باعث سوژهسوزی میشود و سوم، کتابهای تاریخ شفاهی را که میتواند به عنوان مرجع محققین و پژوهشگران مورد استفاده قرار گیرد، از ساحت اعتبار، ساقط میکند. اگر قرار باشد، پروژهها به افراد ضعیف سپرده شوند که به هر قیمتی حاضر به انجام کار باشند، حتی زحمت گویاسازی متن و مصاحبهها را به خود نخواهند داد و نتیجه آن مطلوب نخواهد بود. چه بسا شاهد انتشار چنین آثاری در طول سالهای اخیر نیز بودهایم.
تعداد بازدید: 1385