خاطرات هوشنگ صمدی


11 دی 1402


ناخدا یکم؛ هوشنگ صمدی، از تکاوران بازنشسته نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، مهمان دویست و نوزدهمین برنامه شب خاطره (آذر 1390) بود. او درباره مقاومت نیروی دریایی در خرمشهر خاطره گفت: ما در دو محور اصلی با عراقی ها درگیر بودیم، یکی محور پلیس راه اهواز به خرمشهر و دیگری در محور خرمشهر به شلمچه که من همیشه در محور شلمچه بودم. 8 مهر به من خبر دادند که در پلیس راه درگیری بسیار سنگین است و دشمن با تعداد زیادی تانک در مسیر جاده خرمشهر دارد پایین می‌آید. ما هرچه سلاح ضد تانک داشتیم، همراه گروه رزمی به پلیس راه فرستادیم. خودم هم مجبور شدم به همان منطقه بروم. فرمانده دسته تفنگ 106 ما آن زمان سروان مرادی بود. در سمت چپ جاده مستقر شده بود و کنترل می‌کرد؛ وقتی به او رسیدم، گفت می‌خواهم به آن سمت جاده بروم و قبضه‌های آن‌جا را کنترل کنم، شما همین‌جا باش و این سمت را خوب ببین. وقتی رفت، در وسط جاده ترکش خمپاره و توپ سر او را از تنش جدا کرد...

در ادامه این روایت را ببینیم.

تاکنون 353 برنامه شب خاطره دفاع مقدس از سوی مرکز مطالعات و تحقیقات فرهنگ و ادب پایداری و دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری برگزار شده است. برنامه آینده 5 بهمن 1402 برگزار می‌شود.

آرشیو



 
تعداد بازدید: 1711


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 107

سربازی در دسته من بود به نام عصام احمد. این سرباز خیلی مؤمن بود و به جمهوری اسلامی علاقه داشت. او بیشتر اوقات درباره مسائل سیاسی و مخصوصاً جنگ با من صحبت می‌کرد. شبی داخل سنگر نشسته بودیم و حرف می‌زدیم. هنوز چند روزی به حمله شما برای شکستن محاصره آبادان مانده بود. فکر می‌کنم پنج یا هفت روز. من از یک ماه و نیم پس از شروع جنگ تا روز آخر در همین جبهه بودم. آن شب عصام برایم خیلی حرف زد و دردل کرد. او از این که در جبهه بود به شدت ابراز بیزاری و تنفر می‌کرد. می‌گفت: «ما چطور با نیروهای ایرانی جنگ کنیم، حال آن‌که آنها مسلمانند و در کشورشان جمهوری اسلامی به پا کرده‌اند.