خاطرات سیدجواد هاشمی


16 آبان 1402


سیدجواد هاشمی، نویسنده و کارگردان، مهمان دویست‌ و شانزدهمین برنامه شب خاطره (شهریور 1390) بود. او درباره سفر به مکه و ماجرای عبایش خاطره گفت: پدربزرگم در سن 12 سالگی یک عبا به من هدیه داد. ایشان موقع فوت گفت در تمام اماکن متبرک دنیا این را تبرک کن. گفتم چشم. سالها پیش به مکه رفتم. عبا را چهار تا زدم و ایستادم. یاد پدربزرگم افتادم. با یک حال روحانی عبا را چسباندم به دیوار حرم الهی. دو سرباز آمدند و عبا را می‌کشیدند. یک فرشته نجات آمد و ...

 در ادامه این روایت‌‌ را ببینیم.

تاکنون 351 برنامه شب خاطره دفاع مقدس از سوی مرکز مطالعات و تحقیقات فرهنگ و ادب پایداری و دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری برگزار شده است. برنامه آینده 2 آذر 1402 برگزار می‌شود.

آرشیو



 
تعداد بازدید: 1605


نظر شما


17 آبان 1402   14:54:58
محمدمهدی عبدالله‌زاده
بسیار جالب. هم نحوۀ روایت و هم محتوی
 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 96

آفتاب داشت غروب می‌کرد که پیرمرد و پسربچه در مقابل چشمان حیرت‌زده ما اسلحه‌ها را زمین گذاشتند، تیمم کردند و رو به قبله ایستاده نماز خواندند، انگار که در خانه‌اند. با طمأنینه و به آرامی نماز خواندند، در مقابل 550 نفر از نظامیان دشمن. نمی‌دانم خداوند چه قدرتی به نیروهای شما داده است که ذره‌ای ترس در دلشان نیست. بعد از تمام شدن نماز، پیرمرد سفارشات دیگری به ما کرد و گفت:‌ «به هیچ عنوان به کسی ساعت، پول، یا انگشتر ندهید. هر کس از شما خواست، بدانید که از رزمندگان اسلام نیست و بگویید که آن پیرمرد بسیجی به ما سفارش کرده است که به هیچ کس چیزی ندهیم. زیرا اینها لوازم شخصی است.»