هفتمین نشست مجازی تاریخ شفاهی ایران

اصول، چارچوب‌ها و استانداردهای انجام تاریخ شفاهی – 7

بخش پایانی

تنظیم: سایت تاریخ شفاهی ایران

01 آذر 1401


هفتمین نشست تاریخ شفاهی در کلاب‌هاوس و رومِ تاریخگر در روز شنبه 2 دی 1400 با مدیریت و میزبانی دکتر مهدی فراهانی منفرد و اجرای خانم مصفا برگزار شد. در این نشست دکتر ابوالفضل حسن‌آبادی، مرتضی رسولی‌پور، دکتر حبیب‌الله اسماعیلی و دکتر مهدی ابوالحسنی ترقی در خصوص موضوع استانداردهای تاریخ شفاهی در نظر و عمل سخن گفتند. بخش هفتم این نشست مجازی در ادامه می‌آید.

در ادامه جلسه، دکتر فراهانی منفرد از آقای عابدپور خواست تا بحث را ادامه دهند.

آقای عابدپور: به نظرم در طی دو یا سه دهه اخیر بحث تاریخ شفاهی دچار یک نوع تحریف شده است. همانطور که آقای رسولی‌پور هم اشاره کردند تاریخ شفاهی یکی از شیوه‌های گردآوری سند به منظور نمایش واقعیت تاریخی در گذشته از دیدگاه یک مورخ برای نگارش تاریخ است؛ بنابراین اگر بخواهیم تعریف علمی کنیم می‌توان گفت که تاریخ شفاهی یک دسته از اسناد هستند که در کنار اسناد کتابخانه‌ای و دیگر منابع که وجود دارند. آن چیزی که اکنون در جامعه ما مطرح است و به ویژه با وجود و انتشار پروژه تاریخ شفاهی آقای حبیب لاجوردی، یا گفت‌وگوهای تاریخ شفاهی آقای دهباشی، به ذهن جامعه و حتی مسئولین این تبادل شده است که تاریخ شفاهی یعنی همین. یعنی یک محقق یا یک تحلیل‌گر برجسته پیدا شود و با کارشناسان یک موضوع صحبت کرده و این گفت‌وگوها به صورت منظم، رده‌بندی و طبقه‌بندی و سپس منتشر شود.

حتی شاید بتوان گفت که نوع گفت‌وگویی که عبدالله شهبازی با فردوست داشت هم در القای این نظریه خیلی مؤثر بود. چون ایشان گفت‌وگوی خیلی خوبی انجام داد. در واقع این نوع به ذهن تبادل شد‌ که تاریخ شفاهی همین است؛ ولی به نظر من این یک نوع برداشت وارونه از تاریخ شفاهی است. شاید ده‌ها یا حتی هزاران ساعت گفت‌وگوی ویدیویی یا صوتی در مورد یک موضوع با افرادی انجام شود که در آن موضوع احاطه دارند. مثلاً در مورد  همین تاریخ فوتبالی که دکتر اسماعیلی فرمودند یا تاریخ هیئت‌های مذهبی که آقای دکتر ابوالحسنی اشاره کردند؛ ولی انتشار این موارد بدون بررسی تطبیقی و بررسی اسناد، مخصوصاً اسناد مخالف با دیدگاه‌هایی که احیاناً مطرح شده است به نظر یک کار اشتباه است.

یکی از اشکالاتی که به تاریخ شفاهی گرفته می‌شود و بر همین اساس تاریخ‌نگاری حوزه اروپایی به تاریخ شفاهی خیلی اهمیتی نمی‌دهد همین است که مورخ در گیر و بند یک گفتمان قدرت نیفتد. گفتمانی که در جامعه وجود دارد شاید تقاضایش یک چیز است ولی ممکن است مورخ واقعاً به دنبال حقیقتی باشد که خودش تشخیص می‌دهد. لذا این جا یک تناقضی بین کار مورخ به وجود می‌آید که در آن تصوری که دارد و سؤالی که مطرح می‌کند با آن چیزی که جامعه یا حکومت یا قدرت سیاسی از او می‌خواهد به دنبال حقیقت باشد.

مثالش این است که در گفت‌وگوهای مرحوم حبیب لاجوردی با سران و مقامات حکومت پهلوی که منتشر شده است، همه‌شان با ارائه مدارکی که در مصاحبه اعلام می‌شود دفاع از حکومت پهلوی است. گفت‌وگوهایی که آقای حسین دهباشی کردند هم همین خصلت را دارد و نسبت به گفت‌وگوهای ارائه تاریخ رسمی جنگ یک خصلت انتقادی دارد. خیلی هم کارساز است.

من به صحبت آقای رسولی‌پور که گفتند هرکسی می‌تواند پرسشگر باشد انتقادی دارم. به نظر من کسی که به دنبال تاریخ شفاهی می‌رود باید یک طرح مطالعه تاریخی داشته باشد. به عنوان یک مورخ باید تک‌تک مصاحبه‌ها را انجام دهد و جمع‌آوری کند. ممکن است 10 مصاحبه یا حتی 100 مصاحبه شود. این مصاحبه‌ها در کنار بررسی منابع دیگر به کار او می‌آید. انتشار آن چه که در مصاحبه‌های تاریخ شفاهی بیان می‌شود به نظر من برای حقیقت خوب نیست، چون این مصاحبه‌ها دیدگاه یک فرد هستند. هرفردی مثل همه ما حب و بغض‌هایی دارد و لذا تاریخ فراتر از یک فرد است و مورخ نباید در دام گفتمان فرد، گفتمان سیاسی، گفتمان قدرت و... گیر بیفتد.

به نظر من یک برداشت عامیانه از تاریخ شفاهی وجود دارد که بعضاً وزارتخانه‌های مختلف این خواسته را دارند که حتماً فقط گفت‌وگو انجام شود اما حتماً باید به اسناد و مدارک مربوطه هم مراجعه کرد.  به نظرم در پروژه‌های تاریخ شفاهی یک موضوع (مثلاً در باب رابطه قدرت در دوران پهلوی) حتماً بایستی مورخین از آن مصاحبه‌ها استفاده کنند، ولی از نوشته‌ها، تحلیل‌ها، آمارها و چیزهای دیگر هم باید استفاده شود. آن چیزی که شاید اساتید تاریخ در محافل آکادمیک علمی به آن زیاد نگاه ندارند ناشی از همین ترس است. ترس از این که این گفتمان قدرت بیاید و بر اساس مصاحبه و پروژه‌های مختلف که صورت می‌گیرد، یک شکل دیگر از واقعیت را ارائه دهد. یعنی در هر دوره‌ای بالاخره با محدودیت‌هایی رو به رو هستیم و نمی‌توانیم تمام چیزهایی که می‌خواهیم بر زبان بیاوریم. بنابراین حتماً بایستی با احتیاط خیلی زیاد به مصاحبه‌‌ها گوش و آنها را جمع‌آوری کرد.

نباید گذاشت افرادی که زنده هستند قبل از مرگشان این خاطرات را به زیر خاک ببرند؛ ولی این مصاحبه‌ها در کنار عوامل دیگرِ گزارش باید باشند تا احیاناً مصاحبه‌ها در نگارش تاریخ، برتری خود را نشان ندهند. به نظر من اگر مصاحبه بر نوع تکاپوی تاریخ‌نگاری مستند بر نوشته‌های اسناد و مدارک غلبه کند، برای تاریخ‌نگاری یک نوع خطر است. البته این را در مکتب تاریخ‌نگاری آمریکا مشاهده می‌کنیم که تاریخ‌نگاری معاصر آمریکایی بیشتر در دو حوزه روابط بین‌الملل و علوم سیاسی متأثر از این نوع تاریخ شفاهی است و درواقع یک نوع گفتمان‌سازی است. آن‌ها با آوردن مصاحبه‌ها در درون تاریخ یک نوع گفتمان‌سازی می‌خواهند انجام دهند. سازمان‌های مختلفی هستند که دنبال یک تئوری‌های خاص خودشان می‌گردند. هر سازمانی با توجه به پولی که دارد می‌خواهد این نوع تاریخ‌نگاری مصاحبه‌محور را ترویج ‌کند. به نظر من آن تحلیل محوری و سند محوری خیلی مهم است. تاریخ شفاهی هم یک نوع سند است در کنار سایر اسناد.

آقای رسولی‌پور: هر کدام از دوستان مطلب را از یک زاویه خاصی دیدند که البته برای من خیلی مفید بود و استفاده کردم. باز هم تکرار می‌کنم ما باید سطح کیفی گفت‌وگوهایمان را بررسی کنیم. باید مورد به مورد گفت‌وگوهایی که احساس می‌کنیم تا حدودی تأثیرگذار است به نقد بکشیم. من هنوز همایشی ندیدم که در ایران برگزار شود و در باب نقد یک یا چند گفت‌وگو سخنی بیان شود. من نگاه این‌چنینی را بیشتر دنبال می‌کنم و خیلی دوست دارم که در آینده افرادی در تاریخ شفاهی داشته باشیم که شاخص شوند. برای جوان‌هایی که می‌خواهند گفت‌وگو کنند و الگو شوند. از نوع کار آن‌ها آموزش ببینند. منظورمان از گفت‌وگو، یک گفت‌وگوی استاندارد است. اگر صحبت از تاریخ شفاهی می‌کنیم، مورد به موردِ یک گفت‌وگو را به صحبت و نقد بکشیم و اشکالات آن را مطرح کنیم. جنبه‌های مثبت آن را مطرح کرده و روی آن‌ها جلسات آموزشی بگذاریم. من امیدوارم یک روزی این اتفاق بیفتد. تمام صحبت من برطرف شدن کاستی‌هایی است که کارورزان تاریخ شفاهی مرتکب شدند. طبیعی است که ما هنوز در آغاز کار هستیم و با این‌که تقریباً سی سال از این فعالیت‌های تاریخ شفاهی می‌گذرد ولی خیلی زیاد نیست. به هر حال باید این تجربه‌ها، تأملات افراد ثبت شود و روی کاغذ بیاید. روزی روزگاری بشود که مورد به مورد، مصاحبه‌ها نقد و معرفی شوند.

دکتر حسن‌آبادی: همانطور که آقای رسولی‌پور ‌گفت ما در دوره‌ای هستیم که نیازمند یک بررسی مجدد هستیم. من و همه کسانی که دستی در تاریخ شفاهی دارند در دو سه دهه اخیر، به این نتیجه رسیدیم که تاریخ شفاهی از عصر نوزایی و گسترش درآمده و اکنون نیازمند یک دوره بازسازی و شکل‌گیری و انسجام‌دهی است. در گام اول این حوزه ضمن این که ظرفیت‌های بالقوه و بالفعل بسیار خوبی دارد، باید پذیرفته شود که در یک چارچوب و ساختار کار و جمع شود.

بحث استانداردها از هر دو منظر امشب مورد بررسی قرار گرفت، هر دو منظر هم قابل قبول است. یعنی ما در یک منظر کلی اگر در نظر بگیریم نیازمند یک بحث استانداردهای عمومی در تاریخ شفاهی هستیم که تمام افراد، مراکز دولتی و شخصی که وارد این حوزه می‌شوند باید رعایت کنند و دسترس‌پذیری را بپذیرند. باید ارائه اصل منابع، عدم اصالت متن، اهمیت اصالت گفتار بر نوشتار و... را بپذیرند. اینها مسائلی است که در دنیا پذیرفته شده است. یعنی هر فردی یا مؤسسه‌ای که می‌آید و می‌خواهد کار تاریخ شفاهی انجام دهد این را به عنوان یک رویکرد باید بپذیرد.

باید بپذیرد که نمی‌تواند بدون اجازه فرد کتاب چاپ شود. فرد خبردار نیست کتابش چاپ شده است. از این بابت هنوز هم زیاد پیش می‌آید. همچنین استانداردهای عمومی که بسیار هم عام است و کمی حتی پیش پا افتاده، منتها اهم و مهم است و تأثیرگذار، باید پذیرفته شود.

در گام دوم بحث تخصصی‌سازی استانداردها است که همانطور که دوستان مطرح کردند، در هر حوزه‌ای به تناسب شرایط نوع پروژه، ممکن است استانداردهای متفاوتی برایش مطرح، استفاده، رعایت و تدوین شود و این استانداردها ممکن است در ورزش یک چیز باشد، در حوزه علوم سیاسی یک چیز باشد یا در حوزه علوم اجتماعی اصلاً یک بحث کاملاً متفاوتی باشد. منتها یک نکته مهم است که باید در اصل و فرع، ما استانداردهایی داشته باشیم که پذیرفته شده باشد. ما باید بدانیم چه چیزی را به تاریخ شفاهی ارجاع بدهیم. باید چه چیزی را با تاریخ شفاهی گویا کنیم. البته در همه حوزه‌‌ها نیازمند بازتعریف استانداردسازی قابل فهم برای همه هستیم.

استانداردهای عمومی تا حد زیادی مطرح شده است و ما در این زمینه کمبود نداریم. از محتوای بحث ترجمه‌هایی که من انجام دادم یا کتاب‌های دیگری که ترجمه شده، الان آگاهی داریم و منابع وجود دارد، ولی هوشیار نیستیم. ضرورت دارد این استانداردها آن‌قدر بازگو شود تا در ایران امری پذیرفته شده گردد و همه بپذیرند. بحث تخصصی‌سازی استاندارهای تاریخ شفاهی در هر حوزه‌ای ممکن است فرق کند، آن هم ضرورت و اهمیت دارد و انشاءالله امیدواریم همانطور که دوستان هم پیشنهاد دادند همایش‌های آتی انجمن تاریخ شفاهی ایران وارد این نوع نگاه‌ها شود تا وارد یک دوره بازنگری مجدد و بازسازی در تاریخ شفاهی بشویم.

پایان

اصول، چارچوب‌ها و استانداردهای انجام تاریخ شفاهی - 1

اصول، چارچوب‌ها و استانداردهای انجام تاریخ شفاهی - 2

اصول، چارچوب‌ها و استانداردهای انجام تاریخ شفاهی - 3

اصول، چارچوب‌ها و استانداردهای انجام تاریخ شفاهی - 4

اصول، چارچوب‌ها و استانداردهای انجام تاریخ شفاهی - 5

اصول، چارچوب‌ها و استانداردهای انجام تاریخ شفاهی - 6



 
تعداد بازدید: 2341


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 118

بعد از شهید شدن آن پاسدار، ما به طرف نیروهای شما آمدیم ولی در همین راه میدان مین قرار داشت که فرمانده گروهان؛ سرگرد عبدالوهاب و فرمانده گردان سرهنگ ستاد علی اسماعیل عواد روی مین رفتند و به همراه چند نفر دیگر کشته شدند. به هر زحمت و مشقتی بود خودمان را به نیروهای شما رساندیم. فرمانده دسته ما ستوان بدری و معاون فرمانده گردان سرگرد عبدالکریم حمادی زنده ماندند و همراه ما اسیر شدند. در موضع شما نیروهای زیادی از شما دیدم همه ادوات و تانکهای آنها سالم بود.