آن روزهای نامهربان

کمیته مشترک ضد خرابکاری نامی آشنا در خاطرات مبارزان و انقلابیون قبل انقلاب است که یادآور مسایل دردآوری است. پای کسانی که قبل از انقلاب به این کمیته افتاده است علی‌رغم گذشت سال‌ها هنوز هم رنج و ترس و التهاب و شکنجه را فراموش نکرده‌اند. کمیته مشترک ضد خرابکاری در آستانه برگزاری جشن‌های 2500 ساله برای هماهنگی در مقابله با نیروهای مخالف رژیم پهلوی شکل گرفت. ساختمان و محل بازداشت و شکنجه اعتراف‌گیری از متهمان در ساختمانی مدور با معماری ویژه که ثمره مهندسان آلمانی بوده است قرار داشت

همه چیز درباره جنگ

آهسته آهسته، از وقایع و فرجام جنگ هشت‌ ساله و تحمیلی عراق علیه ایران داریم فاصله می‌گیریم. گرچه هنوز رمزو رازهای بسیاری از این جنگ سر به مهر مانده است و از آنها رازگشایی نشده است؛ اما بسیاری از مردم، حتی آنهایی که آن (جنگ) را تجربه کردند، در گذرزمان و روزمرگی زندگی تلخی‌ها و شیرینیهای آن روزهای حادثه ساز را به باد فراموشی سپرده‌اند. شاید تنها به یمن کار رسانه‌ای و برنامه‌‌های سالگشت برخی عملیاتهای پیروز و نیز سالروز آغاز و پایان جنگ تحمیلی است که برق خاطره‌ای در خاطرمان می‌زند که آن نیز در وزش مشکلات و پیچ و خمهای زندگی به خاموشی می‌گراید.

خاطرات عزت شاهی

«خاطرات عزت شاهی» به چاپ چهاردهم رسید

جنگ و خاطره؛ رویکرد تاریخ فرهنگی به جنگ و خاطرات جنگ

تاریخ فرهنگی جنگ رویکردی بسیار مهم در تاریخ‌نگاری است که نه تنها زوایای پنهان و نامرئی جنگ را بررسی می‌کند و کمک فراوانی به درک «روح یک جنگ» توسط ذهن و زبان جامعۀ جنگ زیسته می‌نماید، بلکه مواد پژوهشی ارزشمندی را در اختیار سایر رشته‌های علمی مرتبط با فرهنگ قرار می‌دهد. همان‌طورکه کتاب «در قلمرو سوگ و خاطره» نوشتۀ جی وینتر به شرح تأثیرات پیچیدۀ جنگ جهانی اوّل بر تاریخ فرهنگی اروپا اختصاص یافته است، در عرصۀ تاریخ مقاومت و دفاع مقدس مردم عزیز و سلحشور ما در جنگ هشت‌ساله نیز نویسندگان گرانقدری هستند که با این رویکرد مهم به تاریخ جنگ توجه کرده‌‌اند.
...
97
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 133

در این جاده مینی‌بوسی را متوقف کردیم. بیشتر مسافران مینی‌بوس را زنها و بچه‌ها و پیران عرب‌زبان تشکیل می‌دادند. در میان این افراد یک پیرمرد شل بود که یک نفر او را کمک می‌کرد. آنها خیلی اصرار کردند که چون ناتوان هستند آزادشان کنیم. دستور دادم آنها را آزاد کنند. راننده مینی‌بوس را هم آزاد کردیم. اما بقیه به پشت جبهه منتقل شدند و همان روز شنیدم در پشت جبهه همه را اعدام و جنازه‌هایشان را همان جا دفن کرده‌اند.