به روایت تصویر
مردانِ کوچک آن سالها
الهام صالح
09 دی 1397
سالهای دفاع مقدس، برایشان فرصتی بود برای رسیدن از نوجوانی به جوانی. نوجوانیشان را در شهرها و روستاها رها کردند و در جبههها به مردی رسیدند. این عکسنوشت، درباره نوجوانانی است که منزل راحت را رها کردند تا مادرانشان در امنیت و آسایش زندگی کنند. آنها از دلیرمردان استان اصفهان هستند که در مناطق دارخوین، دالپری و فکه حضور یافتند.
◄ همگی در منطقه دالپری دور هم نشستهاند با پرچمهایی به رنگهای سبز، سیاه و قرمز که به عبارت «لاالهالیالله» مزین شده. 29 اسفند 1360 است و اینجا محل تجمع گردانهای لشکر امام حسین(ع)، پیش از عملیات فتحالمبین. برخی از رزمندهها سربند دارند، برخی هم نه. درست مثل دو نوجوان جلو تصویر. دومی، دو پرچم سبز و قرمز را در دست گرفته و آنکه نزدیکتر است، پرچم سیاه را. اولی که بازوبند «یا حسین» بر بازو دارد، تفنگ را در آغوش گرفته و دست را به زیر چانه زده. موهایش بلند است، اما دومی موها را کوتاه کرده. هر دو در فکرند، بیاعتنا به حضور عکاس.
عکس: حسین ارکدستانی
◄ نمایی بسته از یکی از نوجوانهایی که در منطقه دالپری حضور دارد. در عکس قبلی، چنان دست را حائل صورت کرده که به سختی میتوان گفت همان نوجوان است، اما دسته پرچمی که به دست دارد، بازوبندش، سربندش که روی آن «نصر من الله و فتح قریب» نوشته شده، همگی نشانههایی است که او همان نوجوان قبلی است. اگر هم شکی وجود داشته باشد، یقه پیراهن و سرآستینش شک را به یقین تبدیل میکند. این بار هم دست را به زیر چانه زده، اما صورتش قابل مشاهده است. همچنان در فکری عمیق فرو رفته. زمان 29 اسفند 1360 است و نیروها برای عملیات فتحالمبین تجمع کردهاند. این عملیات دوشنبه 2 فروردین با رمز «یا زهرا(س)» در منطقه غرب شوش و اندیمشک با وسعت حدود ۲۵۰۰ کیلومتر مربع انجام و منجر به بیرون راندن نیروهای دشمن از بخش بزرگی از خوزستان شد.
عکس: حسین ارکدستانی
◄ مکان، منطقه دارخوین و زمان، 20 تیر 1361 است. گروهی از رزمندهها کنار هم جمع شدهاند. نوجوان چفیهپوش نزدیکتر به عکاس است. در کنار او مردی جوان نشسته، پشت سر و جلویش گروهی دیگر از رزمندهها هستند، اما عکاس میخواسته او را ثبت کند که تفنگ در آغوش دارد، دستها را در هم قفل کرده و انگار به یک سخنرانی گوش میدهد. جهت نگاه نوجوان و مرد جوان هر دو به یک سو است، به سویی که کسی حرف میزند.
دارخوین محل آموزش و استقرار لشکر 14 امام حسین(ع)، لشکر 17 علیابنابیطالب(ع)، تیپ قمر بنیهاشم(ع) و تیپ زرهی سپاه پاسداران بود. در آغاز جنگ تحمیلی جبههای برای جلوگیری از پیشروی دشمن تشکیل شد که به خاطر قرار گرفتن در روستای «دارخوین» به آن «جبهه دارخوین» میگفتند.
عکس: محمدرضا شرفالدین
◄ 18 بهمن 1361 است، باید در مدرسه باشند، اما در منطقه فکه حضور دارند. تصمیم با خودشان بوده، به اختیار به جبهه رفتهاند. روی خاکها نشستهاند، او که سربند «یا حسین(ع)» دارد، کوچکتر به نظر میرسد. کلاهی که بر سر گذاشته، از سرما محافظتش میکند، اما دیگری، نه سربند دارد، نه کلاه، نه چفیه. شاید چفیهاش همانی است که روی زمین پهن کرده تا سفرهای باشد برای نان و سیبزمینی و تخم مرغ آبپز. عکاس، به موقع عکس آنها را شکار کرده، یکی در حال پوست کندن سیبزمینی و دیگری در حال پوست کندن تخم مرغ. شاید صبحانه است، شاید هم ناهار. اما اگر در خانه بودند، سفرهشان چای هم داشت و مادری که برایشان لقمه بگیرد.
فکه، یکی از محورهای اصلی حمله دشمن به شمال خوزستان بود. در عملیات والفجر مقدماتی که 17 بهمن 1361 در جنوب این منطقه انجام شد، رزمندگان به عمق مواضع دشمن نفوذ کردند.
عکس: مهدی جانیپور
◄ زمان، 22 تیر 1361 است. مردهایی در تصویرند. همگی با سربند قرمز «نصر من الله و فتح قریب.» دو نفر جلویی کنجکاوند تا حدی که زل زدهاند به دوربین، اما نوجوان کنارشان، نگاه به نقطهای دیگر دارد. مظاهری (همان اسمی که روی لباسش نوشته شده) باید توی کوچهها و پسکوچهها در حال بازی باشد، چه چیزی او را به دارخوین کشانده جز جنگیدن برای وطن؟
اینجا بارها توسط دشمن مورد حمله هوایی قرار گرفت.
عکس: محمدرضا شرفالدین
◄ زمان، 28 اسفند 1360 است. عکاس، گروهی از رزمندگان را در منطقه دالپری ثبت کرده. پسزمینه، محو است و در پیشزمینه نوجوانها هستند؛ چهار نفر که دو تای عقبی، محوترند و دو نفر جلویی کاملاً واضح. همگی، کلاههایی بر سر دارند که نشانه سردی هوا است، رنگ قرمز صورتهایشان هم دلیل دیگری برای سرما است. اولی، سربند «یا اباالفضلالعباس(ع)» دارد و دومی «اللهاکبر». همگی مجهزند به کولهپشتی و قمقمه. آنها با این سن کم به دفاع مقدس رفتند تا ایران باقی بماند.
عکس: حسین ارکدستانی
◄ بر صورتش قطرات عرق دیده میشود. طرز تکیه دادنش به سنگر و حالت چهرهاش نشان از این دارد که دارد نفس تازه میکند. پلاکی بر دست و پلاکی هم بر گردن دارد. به احتمال زیاد این نوجوان که لباس غواصی بر تن دارد، به تازگی از عملیات بازگشته. اینجا منطقه پاسگاه زید است که در 25 تیر 1361 عکاسی شده. زید، پاسگاهی مرزی است که در سالهای جنگ تحمیلی یکی از محورهای اصلی تهاجم دشمن بود.
عکس: محمدرضا شرفالدین
منبع:
- خروش لاجوردی، استان اصفهان در دفاع مقدس به روایت تصویر/ گردآورنده: مرتضی اکبری/ تهران: انجمن عکاسان انقلاب و دفاع مقدس
تعداد بازدید: 8852
آخرین مطالب
پربازدیدها
- سیصد و پنجاه و نهمین شب خاطره - 2
- تاریخ شفاهی به دنیای ادبیات، تعلق ندارد
- آینده تاریخ شفاهی چگونه است؟
- اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 123
- خاطرات حسین نجات
- اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 124
- آثار تاریخ شفاهی دفاع مقدس را نقد کنیم تا اشتباهات گذشته، تکرار نشود
- سیصد و پنجاه و نهمین شب خاطره - 3