«آقا سید»
«آقا سید» نام کتابی از زندگی سردار شهید سیدمرتضی هاشمی به روایت همسر اوست که به قلم طیبه کیانی نوشته شده است. قالب کتاب به صورت مصاحبه به دنبال پاسخ دادن به سوالهایی است که جواب آنها سرگذشت این شهید را در بر دارند.
طیبه کیانی در گفتوگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، درباره جدیدترین اثرش با عنوان «آقا سید» اظهار کرد: این کتاب زندگی شهید سیدمرتضی هاشمی را به روایت همسر وی اشرف هاشمی بازگو میکند. هاشمی نوزدهم اردیبهشت سال 1387 به دلیل عوارض ناشی از مجروحیت شیمیایی به شهادت رسید.
وی با بیان این مطلب که قالب انتخاب شده برای متن کتاب، مصاحبه است گفت: شهید هاشمی دو دفترچه خاطرات از دوران جنگ داشت. متن این خاطرات در قالب پاسخهای راوی در اثر گنجانده شده و برای تکمیل شدن برخی اطلاعات مصاحبههایی را با دوستان وی در شهرکرد انجام دادم که این منابع هم به همین شیوه به کتاب اضافه شدهاند.
کیانی درباره چرایی انتخاب این قالب برای نگارش کتابش گفت: این سبک در مخاطب حس ترغیب به مطالعه و جستوجوی ادامه ماجراها را به وجود میآورد و پرسشهایی را مطرح میکند که میتواند سوال ذهن مخاطب هم باشد. به همین دلیل با استفاده از این سبک و فضاسازی در پی نگارش کتابی متفاوت از کتابهای خاطرات بودم که فقط در سیری خطی داستان زندگی یک شهید را بازگو نکند.
وی ادامه داد: همین سبک نگارشی و اضافه کردن منابع و مصاحبههای دوستان شهید به متن اصلی باعث شد تا تدوین اثر دو سال و نیم طول بکشد. هم اکنون نیز در حال بازخوانی کتاب هستم.
کیانی در پایان گفت: کتاب «آقا سید» در 350 صفحه به پایان رسیده است. ناشر اثر هنوز مشخص نیست و ممکن است توسط اداره بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاعمقدس در شهرکرد یا انتشارات دارخوین منتشر شود.
سید مرتضی هاشمی سال 1329 در طاقانک از توابع شهرکرد در استان چهارمحال و بختیاری دیده به جهان گشود. در سال 1358 به سپاه پاسداران پیوست و در دفاع مقدس در عملیاتهایی مانند فتحالمبین و خیبر و بدر شرکت و مسوولیتهای فرماندهی گروهان، فرماندهی محور و اطلاعات عملیات تیپ 44 قمر بنی هاشم (ع) را تجربه کرد.
خبرنگار : اکرم دشتبان
تعداد بازدید: 3866








آخرین مطالب
پربازدیدها
شانههای زخمی خاکریز - 5
اولین دژبانی سر راه ـ صالحآباد ـ اولین ایستگاه صلواتی هم بود. شربتی خوردیم و بعد مستقیم حرکت کردیم به طرف مهران که هنوز التهاب عملیات چند هفته پیش والفجر ـ 3 را در خود داشت. تپه «کلهقندی» آنجا بود. بچههای لشکر 27 در این تپه عملیات کرده بودند. تعریف میکردند: وقتی عملیات شد، عراقیها در محاصره قرار گرفتند. مدتی که گذشت وضع بسیار بدی پیدا کردند، به طوری که با هلیکوپتر برایشان غذا میآوردند.






