روایت تاریخی و روایت سینمایی
دکتر رسول جعفریان

مصاحبهكننده: کتاب ماه
کتاب ماه: به نظر میرسد روایت سینمایی از تاریخ نوعی تاریخنگاری جدید محسوب میشود. نقش و جایگاه تاریخپژوهان در این تاریخنگاری جدید چیست؟
استاد جعفریان: به نظرم باید به دنبال خاستگاه نخست سینمای تاریخی باشیم. من تاریخ اروپایی آن را نمیدانم اما هرچه بود و هست به تفنن به میان ما آمد. پیش از انقلاب گرایش اندکی در این زمینه بود؛ اما بعد از انقلاب، به تناسب اهمیتی که تاریخ یافت، این رشته از سینما نیز مهم شد. شاید در نقاط دیگر هم اهمیت یافته باشد و عامل آن هم نوعی توجه به تاریخ به عنوان یک ابزار هویتساز باشد. اگر نکتهی اخیر درست باشد، سینمای تاریخی بیشتر برای فواید سیاسی ـ فرهنگی درست شده است. به این معنا که تلاش شده با بازسازی برخی از مقاطع تاریخی که به کار سیاست روز میآید، از آن به عنوان ابزاری برای هویتسازی استفاده شود. این نخستین نکته در تحریف تاریخ در این بخش از کارهای سینمایی است. یعنی اگر این نگاه ابزارگرایانه به تاریخ در سینما حاکم باشد، آشکارا تاریخ وسیلهای برای القای اندیشههای مشخصی خواهد بود. اگر کسی این امر را فاقد اشکال بداند، باید به دیگران هم حق بدهد که نظریات خود را از همین طریق بیان کنند، که در این صورت در این صورت نوعی هرج و مرج پیش میآید. بهویژه که سینمای تاریخی، تاریخ نیست، آمیختهای از نوعی روایت (بیشتر به معنای داستانی) با هنر به علاوه تخیل و جز اینها است که محصول آن خدا میداند که چه خواهد شد. البته درصد هر کدام از اینها در فیلمهای مختلف سینمای تاریخی متفاوت است. برخی به تاریخ نزدیکتر است برخی به تخیل. شاید تاریخ پژوهان بتوانند اندکی ـ تنها اندکی ـ در این زمینه تأثیرگذار باشند.
کتاب ماه: آیا نقش تاریخپژوهان تنها در بازسازی حوادث است و یا در بازسازی فضاهای تاریخی (اعم از دیالوگ، نوع لباس و...) هم میتوان به ایشان متکی بود؟
استاد جعفریان: کاملاً روشن است که روایت تاریخی به همان اندازه که به متنهای تاریخی نیاز دارد، به فضاسازی تاریخ نیازمند است. شاید این فضاسازی از اصل متن تاریخی مهمتر باشد زیرا فیلم با چشم ببیننده تماس دارد و باید فضای چشم او را چنان بسازد که بتواند رویداد تاریخی را در یک مکان مناسب تاریخی ببیند. در این زمینه البته تاریخ پژوه میتواند مؤثر باشد، کمک کند. ما در این زمینه چندان پیشرفت نداریم. زیرا آثار پژوهشی ما درباره فضاهای تاریخی و ترسیم آنها چندان زیاد نیست. ما کمتر به تاریخ معماری و شهرسازی پرداختهایم و معمولاً تاریخ را از دریچه تاریخ سیاسی نگریستهایم. البته مواد پراکنده فراوان است و در این زمینه باید مجموعهای از پژوهشهای تاریخی، معماری، هنری و باستانشناسی ضمیمه یکدیگر شود تا بتواند یک فضای مناسب را بسازد.
کتاب ماه: بیشترین عدم انطباقها در روایت تاریخی یک درام سینمایی به نظر شما در چه بخشهای نمود مییابد؟
استاد جعفریان: عرض کردم درست در نقطهای که تاریخ ابزار القای افکار و اندیشههای خاص میشود، همان جاست که انطباق از بین میرود. ذهن ملت ما به شدت تاریخی است. یعنی تصویر حال را در گذشته جستوجو میکند. بخشی از این گذشته تاریخ اسلام است و بخشی تاریخ معاصر. البته از دورهی میانی چیزی نمیداند و ای کاش میدانست. اهمیت تاریخ معاصر به دلیل درگیریهای فکری موجود در جامعه ماست. و اهمیت تاریخ اسلام به دلیل شخصیتهای آن است که برخی سفید و برخی سیاه هستند و در اذهان با همین اعتبار جا افتادهاند. این دو حوزه بیشترین حجم سینمای تاریخی ما را ساخته است. در سالهای اخیر به دنبال تاریخ انبیاء هم رفتهاند که آن هم، همان توجیه تاریخ اسلام را دارد. البته نمیشود نقطه خاصی را به عنوان عدم انطباق معین کرد، اما میتوان گفت که فیلمهای تاریخی خیلی آسیبپذیر هستند و ممکن است کلیشهای یا حتی متفاوت، اما سست باشند. باید راهی برای برون رفت از این مشکل برای سینمای تاریخی به دست آورد.
کتاب ماه: تعامل تاریخپژوهان و کارگردانان درامهای تاریخی تا چه حد میسر است؟
استاد جعفریان: تجربه شخصی من نشان میدهد که اولاً خود نویسنده متن باید اهل تاریخ باشد. البته در برخی کشورها کارگردانها خود این کار را انجام میدهند. این در عرف معمول دنیا قابل قبول نیست؛ اما در ایران شدنی است. خاطرم هست که کارگردان یکی از فیلمهای تاریخی که اخیراً نمایش آن در سیما تمام شد، خودش گفته بود که چندین نفر نوشتند نپسندیدم و تصمیم گرفتم خودم بنویسم و چنین کردم، دیدم خیلی خوب از آب درآمد. فیلمهایی نیز که من با آنها سروکار داشتهام تقریباً همین طور بوده است. البته گاه کپیبرداری از یک یا دو سه کتاب مشخص است. به هر حال، حتی اگر این طور شد، یعنی خود کارگردان نوشت، لازم است تا یک نظارت دقیقی باشد تا دست کم کلیات تاریخی در آنها رعایت شود. البته کار هنری روی تاریخ، همیشه این مشکل را دارد که در آن داستانی نقل میشود و بیننده از قبل از خط سیر کلی آن آگاه است و این یعنی هیچ. اصولاً فیلم سینمایی باید به گونهای باشد که نتوان پایان آن را حدس زد. هرچه اطلاعات مردم درباره یک موضوع تاریخی بیشتر باشد، ساختن فیلم مشکلتر میشود و کارگردان باید جذابیتهای خود را در جای دیگری جستجو کند. این خودش سبب پرت و پلا گفتن هم میشود. به هر حال، نظارت امر مهمی است و مهمتر این است که کارگردان به حرف ناظر گوش بدهد. با این حال باید توجه داشت که او محظورهای خاص خود را دارد. یک تجربه من در باره فیلمی بود که زمانی قرار بود در باره امام حسین علیه السلام ساخته شود. نویسندگان این فیلم نامه، ایدئولوژی خاصی داشتند و نوعی نگرشهای گنوسیستی و عرفانی از نوع صوفیانه داشتند. برای رسیدن به مقصود خودشان، واقعاً داستان کربلا را تحریف کرده بودند. زمانی که متن نوشته دست من آمد، احساس کردم اصلاً قابل بازسازی نیست. نظرم را هم نوشتم و دادم و آن کار نمیدانم به خاطر اظهار نظر من یا دیگران، تعطیل شد. به هر حال سینمای تاریخی مشکلات خاص خود را دارد و باید بحث مستوفایی درباره آن بشود.
کتاب ماه تاریخ و جغرافیا شماره 139 آذر 88
تعداد بازدید: 7115