تأملی در تاریخ شفاهی
دکتر حسینعلی نوذری
در اردیبهشت 1383 سمینار تخصصی «تاریخ شفاهی» در دانشگاه اصفهان برگزار شد. این نشست، با حضور اعضای هیأت علمی گروه تاریخ دانشگاه اصفهان و تعدادی از نمایندگان مراکز و دفاتر پژوهشی فعال در عرصه تاریخ شفاهی تشکیل شد.
در حاشیه این نشست دکتر حسینعلی نوذری عضو هیأت علمی دانشگاه الزهرا در مصاحبهای به بیان دیدگاههای خود راجع به تاریخ شفاهی پرداخت. دکتر نوذری میگوید:
q در نگاه تفسیرگرایی (هرمونیتیکی)(1) از تاریخ، کل هستی به عنوان یک متن(2) نگریسته میشود. ویژگی متن لایه لایه بودن آن است. در پس هر ورقه و لایه معنایی نهفته است. تفاوت متن با اثر، همین است. یعنی اثر دارای لایههای متعدد نیست و شما در آن فقط با یک لایه برمیخورید. ولی در متن به لایههای متعدد برمیخورید. لذا بسیاری از هرمونتسینها معتقدند کل هستی یک متن است.(3) زیرا متن از یک سری تار و پود تشکیل شده است و این تار و پودها شبکههایی به وجود میآورند که به صورت چهارخانه است و شما در هر شبکه معنایی را در بند میبینید. مفسر این معنا را از لابهلای این شبکهها کشف و بازیابی میکند و بیرون میآورد. پس بر اساس دیدگاه هرمونیتیکی، به تکثر معنایی، معتقد میشویم.
مثلاً در تاریخ اسلام کشتار یهود بنی قریظه(4) را نشان خشم دیرینه مسلمین نسبت به یهود دانستهاند. در حالی که قبل از ظهور و پیدایش اسلام خشمی میان مردم عربستان و یهود وجود نداشته است. پس اگر خشمی باشد از طرف یهود نسبت به مسلمین است. که دین آنان نسخ شده است و این کینه همواره از طرف آنان بوده است و کاملاً در ادبیات ما متجلی است. تمام ادبیات ما مشحون و مملو از تاریخ انبیای بنیاسرائیل، مانند یوسف و زلیخا، ارمیای، اشعیا و... است. تفاسیر متعددی در پس این واقعه نهفته است که باید آنها را استخراج کنیم.
رویکرد دیگر تفسیرگرایی رویکرد موسوم به تاریخ مردم و تاریخ شفاهی است. به تاریخ شفاهی به عنوان یکی از رویکردهای تفسیری وقایع و حوادث تاریخی نگریسته میشود و در یک تقسیمبندی یکی از شعبات بسیار مهم تاریخنگاری یا منابع تاریخی به شمار میآید.
البته این نظر اولویت است و میتواند محل احتجاج واقع شود. نظر لوگ، این است که به لحاظ رویکرد نظری تاریخ شفاهی ابزاری برای تفسیر وقایع و حوادث است. تفسیر وقایع و حوادث تاریخ، از نظر کارگزاران و عواملی که در ارتباط با واقعه تاریخ نقش داشته و یا در زمان حادثه حضور داشته و شاهد عینی بودهاند. این افراد، با توجه به حضور و درک خودشان، از مفهوم واقعه، آن را بازسازی (Reconstruction) بازیابی (Reception) و بازنمایی (Representation) و عرضه میکنند و امکان انعکاس نگرشها، ایدهها، تعصبات، غرضها و... برای فرد بازگوکننده فراهم میشود. برای مصاحبه شونده و کسی که منبع مورخ شفاهی است امکان تحریف وقایع و حوادث و رخدادها به مراتب بیش از تاریخهای مکتوب و تاریخهای نوشته شده (Written) وجود دارد. زیرا کلام و سخن عرصه بسیار گسترده و وسیعی دارد. به اصطلاح (The Word come after the word) که به عنوان «الکلام یجرّ الکلام» مطرح است. این موضوع باعث میشود که مورخ با توالی روبهرو شود. بیان هر واقعهای به مسائل پیش و پس از آن پیوند میخورد. این تفسیرها و نظرهای مختلف و این توالی یا زنجیره مختلف وقایع و سرگذشت نسلها موجب انحراف مورخ یا بازگوکننده، از واقعه اصلی میشود و ضرورتها و مقتضیات ممکن است فرد بازگوکننده یا مصاحبهشونده را از مسائل واقعی دور کند و حادثه را مطابق خواست خود مطرح کند. این یک تصویر کلی از تاریخ شفاهی، نظریهها و مفاهیم آن بود که به صورت خیلی خلاصه عرض کردم.
m جایگاه تاریخ شفاهی در دنیای معاصر چیست؟ زیرا عدهای معتقدند که تاریخ شفاهی سند نیست و نمیتوان روی آن تکیه کرد.
q منشأ تاریخ شفاهی صدا است. اینکه این صدا به چه شکلی میماند چگونه استنساخ و تقریر میشود تا به صورت سند درآید، امر مهمی است. در قدمت، یکی از ویژگیهای مهم ماهیت سند است. تاریخ شفاهی نقل وقایع با نفوذ به درون بسترها و لابهلای متون پرپیچ و خم تاریخی آن است. میزان اعتبار تاریخ شفاهی به عوامل متعددی وابسته است. عواملی از قبیل اینکه مصاحبه شونده از مقامات یا دستاندرکاران کدام طبقه (طبقه الیت، طبقه وسط و طبقه عامه) بوده است.
وقتی ما میگوییم Oral-history یا People-history یک ماهیت (5)Optimistic برای آن قائل هستیم. هیچ تفاوت و تمایزی بین مصاحبهای که شما در ارتباط با وقایع با یک کارگر معدن یا کارگر کارخانه یا وزیر کارو یا وزیر صنایع و معادن انجام میدهید در ماهیت امر، به عنوان سند تاریخ شفاهی بودن، وجود ندارد. تنها تفاوتی که میتواند وجود داشته باشد در درجه وثوق و اعتبار آن است. بسیاری از کسانی که دارای گرایشهای کمونیستی هستند معتقدند که ما نمیتوانیم معیار یا محل صحیحی برای درجه وثوق تاریخ شفاهی قائل شویم.
منابع شفاهی یکی از منابع اساسی تاریخنگاری است که به صورت صدا یا تصویر، ضبط میشود و در بایگانیها نگهداری میشود. روشها و تکنیکهایی برای حفظ سند مکتوب و سند تقریر شده و تاریخ شفاهی به کار گرفته میشود که جایگاه ارزشی آنها را خدشهدار نکند.
m وقتی از منظر تاریخی به این موضوع مینگریم تقدس کلام موجب تقدس متن میشود و ظاهراً ارتباط تنگاتنگی میان کلام مقدس و متن مقدس وجود دارد. مثلاً هیروگلیف در بحث تاریخی خط مقدسی است که قبلاً کلام مقدس بوده است. و ظاهراً اغلب کلام الیتها، کلام مقدس بوده است و همین موضوع علت نگهداری آن است. معمولاً کلامی حفظ میشود که از یک منبع قدرت مشروعیت بگیرد. در حالی که کلام افرادی که موقعیت اجتماعی برجستهای ندارند جایگاهی ندارد. مثلاً یک کارگر ساده، یک سرباز و یک رزمنده، از منظر خودش، تعریفی از حوادث زمان خود دارد ولی چون نتوانسته آن را مکتوب و منظم کند، امروز اثری از آن نیست.
q بله، همین طور است.
m لطفاً درباره دیدگاه آقای محمود کاشانی و نظر او درباره 28 مرداد توضیح دهید؟
q دیدگاه ایشان در مقالهای تحت عنوان کودتای 28 مرداد در شماره 25 و 26 فصلنامه تاریخ معاصر به طور مفصل چاپ شده است. ایشان تأکید و تصریح عجیب و اصرار فراوانی دارد که کودتای 28 مرداد را یک حرکت ملی معرفی کند. در رابطه با یک دولت ملی، کودتا یک اقدام ضدملی است. ولی از نظر ایشان، دولت مصدق ملی بود، پس براندازی آن کودتا نیست. حتی معتقدند حرفی که روزولت یا CIA یا دیگران میزنند که این کودتا را با موفقیت انجام دادهایم یک اشتباه تاریخی است.
m آقای اسدالله کرباسچی هم عقیده دارند که کودتایی نبوده است.
q بله آقای محمد سالمی هم که خواهرزاده ایشان هستند، همین نظر را دارند و مقالهای هم در همین فصلنامه دارند.
m آقای دکتر اگر با این دید به تاریخ نگاه کنیم در شیلی هم کودتا نبوده است در هیچ جای دنیا کودتا معنی ندارد.
q بله، خوب این بستگی به بار ارزشی وقایع و حوادث تاریخی یا تفسیر آن دارد.
m باید تعریف کودتا را اصلاح کنیم یعنی بگوییم انواع مختلف کودتا داریم که یک نوع آن تغییراتی است که در ساختار سیاسی یک کشور اتفاق میافتد. وگرنه با این نوع نگاه به تاریخ انقلاب هم معنا ندارد و اصلاً واژهها نمیتواند تعریف واحد و معینی داشته باشد.
q درباره کودتا دو نوع میتوان بحث کرد، یکی اینکه به رفتارها و مواضع یک دولت اعتراض کنیم. موضوع دوم اینکه دخالت آمریکا و انگلیس را در جریان انکار کنیم. من فکر میکنم که دیدگاه آقای کاشانی بیشتر تأکید بر قسمت اول است.
m اگر مقاله ایشان را بخوانید متوجه میشوید که نظر ایشان این است که آمریکا و انگلیس را در این قضیه به اصطلاح کاملاً تطهیر کند.
q نزدیکی دیدگاه ایشان با آقای گازیوروسکی(6)، بسیار واضح است. ایشان میگوید عاملان کودتا شش نفر بیشتر نبودند. دولتی که با شش نفر که دو نفر آنها آمریکایی بودند، از بین برود، معلوم میشود که اصلاً پایگاه مردمی نداشته است. حرف گازیوروسکی، در تمام مقالاتی که در ارتباط با تاریخ معاصر ایران، به خصوص در قضیه کودتای 28 مرداد نوشته است همین است. برادران رشیدیان (سه نفر)، کرومیت روزولت، اشرف و زاهدی، عوامل این کودتا بودند.
m علت فروپاشی و متلاشی شدن انسجام ملی به این آسانی و با این سرعت چیست؟
q علل و عوامل مختلفی در آن مؤثر بود. یکی از آنها ضعف ساختار حکومتی بود. حکومتی که ساختارهای اجتماعی و سیاسی مشخصی ندارد که بر اساس آن حرکت کند و با اینکه سه روز قبل از کودتا موضوع را به او اطلاع میدهند کمترین اقدامی در جهت اصلاح شرایط انجام نمیدهد و کسانی از درون مجموعه (همه مسائل را که نمیتوان به خارج از کشور منسوب کرد) علیه آن تلاش میکنند وقوع کودتا قابل توجیه است.
ما در پدیده انقلاب اسلامی و به عبارتی در همه حوادث و وقایع سعی میکنیم که علل اصلی مشکلات، نواقص و معایب را به خارج از کشور نسبت دهیم و فرافکنی کنیم. با طرح پدیده امپریالیسم، دشمن خارجی و... سعی میکنیم همه مسائل درونی جامعه را تفسیر کنیم. در جریان کودتا باید توجه کنیم که عوامل خارجی در صورتی که بسترهای داخلی فراهم نباشد نمیتوانند تأثیر عمیق بگذارند.
مسائل مختلفی در ارتباط با حزب توده در همان دوران وجود داشت. حزب توده، دو قسمت بود. یک قسمت واقعاً حزب توده بود. اما یک قسمت آن کاملاً انگلیسی و آمریکایی بود. یعنی دفاتر، سازمانها، تشکیلات، کاریکاتورها، تبلیغات و... را به نام حزب توده انجام میدادند. در حدی که خود اعضای حزب توده تحلیلی از شیوه کار خود نداشتند که مثلاً تصاویر مستهجنی که از مقامات مذهبی ارائه میکنند موجب ایجاد درگیری، اختلاف و ضعف پایگاه مردمی اینها میشود و به تظاهرات و آشوبهای داخلی دامن میزند.
نقش خود دربار و کابینهای که مصدق پایهریزی کرده بود که از عناصری واقعاً ناهمگون تشکیل میشد، در کودتا مؤثر بودند.
m این بحث مطرح میشود که حکومت ملی بوده است یا نه؟
q حکومت که ملی بوده است ولی قطعاً ضعف و نارسایی داشته است.
m ما تاکنون و حتی در این اجلاس تعریف جامعی از تاریخ شفاهی نداریم به نظر من تبیین بعضی از واژهها که ما آن را بدیهی تلقی میکنیم بسیار ضروری است. مثلاً تعریف خارجی که ما خیلی ساده از آن میگذریم بسیار دشوار است. ما در مرحله اول باید تاریخ شفاهی را تعریف کنیم و حدود آن را روشن نماییم و تفاوت آن را با سفرنامهها، خاطرات و مصاحبههایی که انجام شده است روشن کنیم. ما سفرنامههای زیادی از گذشته داریم، خاطرهنگاری داریم. برای مسئولین این انجمن یا این مجموعه روشن شدن این حدود و مرزها بسیار ضروری است.
نکته دیگری که باید روشن شود اینکه آیا تاریخ شفاهی میتواند در یک فرایند به تاریخ کتبی تبدیل شود. مثلاً ما تاریخ بیهقی را به عنوان یک تاریخ کتبی پذیرفتهایم در حالی که بسیاری از مباحث آن، شفاهی است و ایشان از بزرگان بیهق، مطالبی را شنیده و نوشته است. ما اگر تاریخ شفاهی را روش تولید وقایع نگوییم، حداقل روش حفظ وقایع میدانیم. من تصور میکنم باید در زمینه آسیبشناسی تاریخ شفاهی هم مطالبی بیان کنیم.
q اول باید وجودش را اثبات کنیم، سپس درباة آسیبهایش به بحث بپردازیم.
شکلگیری تاریخ شفاهی
تاریخ شفاهی را میتوان یک اقدام جمعی و هم یک اقدام فردی دانست. وجه فردی آن تلاش مصاحبهکننده و مصاحبهشونده، برای بیان یادمانها، یادداشتها و آنچه حافظه یا خاطره (Memory) خوانده میشود، برای حفظ و نگهداری یا جبران اموری که تاریخ وظیفه انتقال آن را دارد، میباشد.
پس موضوع تاریخ شفاهی، هیچ تفاوتی با تاریخ کتبی ندارد و یقیناً بسیار گستردهتر از آن است. بسیاری از مفاهیم سنت شفاهی نیز ممکن است وارد حوزه تاریخ شفاهی بشود.
در حال حاضر، رشتهای به نام تاریخ فرهنگی (Cultural history) داریم که بخش اعظم آن نوشتاری است. شما وقتی درباره فرهنگ، آداب و رسوم، اخلاق، روحیات، حرکات و سکنات اقوام و ملل مختلف، حتی نوع پوشاک و رفتارشان و نوع موادی که مصرف میکردند، صحبت میکنید باید منابعی برای جمعآوری این اطلاعات پیدا کنید. از دهقانان و کشاورزانی که در نوع کشت نقش داشتند تا افرادی که در گمرکها ناظر بر ورود و خروج انواع کالا بودند، میتوانند منبع این اطلاعات باشند.
به تعبیر میشل فوکو(7)، با مراجعه به افرادی که در گمرکها و بنادر مختلف کار میکردند، میتوان اطلاعاتی در زمینه کالاهایی که در طول پنجاه سال اخیر وارد یا صادر شدهاند کسب کرد. همانطور که برای کسب این اطلاعات، میتوان به اسناد موجود در بایگانیهای گمرک مراجعه کرد. در ماهیت فردی تاریخ شفاهی، سخن از مطالبی است که افراد حاضر در واقعه، شرح آن را سینه به سینه به دیگران منتقل کردهاند. و در ماهیت جمعی آن، شما هیچ تنگنا و محدودیتی ندارید که به گفتهها و دادههای یک یا چند نفر اکتفا کنید. بلکه برای مصاحبه میتوان به افراد مختلفی مراجعه کرد و ممکن است مصاحبهشوندهها به سئوالات پاسخهای مختلفی بدهند. موضوع مهم دیگر آن است که آنچه به عنوان حافظه جمعی تاریخ یک قوم یا جامعه، ضبط میشود تعریفی خام و محتاج تحلیل و تفسیر است.
بعضی از محققین، تمایزی میان تاریخ شفاهی و تاریخ کتبی قایل نیستند. از نظر اینها که یک نگاه افراطی است تاریخ کتبی نیز در ماهیت خود، تاریخ شفاهی است.
ما اساس تاریخ شفاهی را بر نقل حوادث و وقایع از حافظهها، به وسیله ضبط روی نوار و... میدانیم. مثلاً در ارتباط با احداث پل خواجو یا سی و سه پل، با دستاندرکاران و کسانی که آشنایی نزدیکی با آن دارند، صحبت میکنیم و مطالب ضبط شده را بایگانی میکنیم. حال اگر این مطالب ضبط شده روی نوار کاست یا نوار ویدئویی، را روی کاغذ پیاده و تنظیم کنیم؛ و در بایگانی بگذاریم تاریخ شفاهی است. اما زمانی که به آن استناد شود و از آن نقل قول یا نقل به معنا صورت گیرد، از مرحله تاریخ شفاهی خارج شده، به تاریخ کتبی میپیوندد.
نوع نگرش به تاریخ شفاهی
مطلب دیگر، نگاه به تاریخ شفاهی و تاریخ مردم (People history) به عنوان یکی از منابع اصلی تاریخنگاری است.
پیتر برگ میگوید: «تاریخ شفاهی به معنی بازسازی، دریافت و بازنمایی وقایع از دیدگاه عاملان و شاهدان آن است.»
ماهیت بین رشتهای تاریخ شفاهی، یکی از ویژگیهای اساسی است که نه تنها با رشته تاریخ و تاریخ شفاهی، بلکه با سایر تاریخها و رشتههای علوم انسانی، مردمشناسی، روانشناسی، علوم تربیتی، جغرافیا، اقتصاد و بسیاری از رشتههای دیگر، نیز مرتبط است.
زیرا شخصی که از حافظه خودش نقل میکند، یقیناً از نظر روانی و تربیتی (کندوکاوهایی که میتواند در ضمیر ناخودآگاه او صورت پذیرد) شرایط و مقتضیاتی که در آن به سر میبرد، در مطالب او تأثیر میگذارد. اگر این فرد انسان فرهیختهای باشد، اقتصاد، سیاست، جامعهشناسی و... بداند جایگاه ارزشی نقل او تغییر مییابد.
m با توجه به اینکه موقعیت و زبان گوینده به عنوان شاهد و ناظر واقعه در انتقال حادثه نقش دارد، چگونه میتوان مرز میان تاریخ و داستان را که اولی مبتنی بر حوادث واقعی و عینی و دومی مبتنی بر جعل و تخیل است از هم جدا کرد؟ آیا در نقل شفاهی میتوان راهی برای جلوگیری از این آمیختگی پیشنهاد کرد؟ و در نتیجه آیا نوشتن این تاریخ، باعث مغشوش شدن آن نیست. با توجه به اینکه خودِ نوشتن کاری دشوار است به طوری که آن را به زایمان تشبیه کردهاند و اگر نویسنده روش و قدرت انتقال نداشته باشد با مشکلات فراوانی، مواجه میشویم.
q بله، دقیقاً این یکی از معضلاتی است که اکثرافرادی که با تاریخ شفاهی کار میکنند با آن دست به گریبان هستند. من نه مدعی تاریخ شفاهی و نه سخنگوی آن هستم. ولی به دلیل علاقهای که به تاریخ دارم سعی میکنم راهحلهایی را پیشنهاد کنم. زیرا ترکیب یا ادغام، جعل، افسانه، دروغ، وهمیات، تخیلات، باورهای ذهنی و تمنیات، در وقایع هست. وقتی ما دوست داریم که فلانی، چنین چهرهای داشته باشد این تمنیات ما، باعث میشود که این حوزه با واقعیت (fact)ها آمیخته شود. امکان تحریف و درآمیختن با جعل، در تاریخ کتبی هم وجود دارد ولی در تاریخ شفاهی؛ این امکان به مراتب بیشتر است. پس مورخ تاریخ شفاهی نباید به یک مصاحبه یا یک منبع عینی، اکتفا کند و مراجعه به منابع متعدد ضروری است. زیرا ماهیت تاریخ شفاهی کلام است و شما با بیان لفظی (Oral speak) سروکار دارید. و بین بیان لفظی که قابل ضبط و قید کردن نیست با مطالب کتبی، تفاوت زیادی است.
امام علی(ع) در یک حدیثی میفرمایند: «علم را با نوشتن به قید بکشید و مهار کنید»(8) اما این بحث کلامی، وقتی ضبط شود و به صورت کتبی درآید (gracetable) شود قابل مهار میشود. کلام، چون ماهیت فرّاری دارد و متکثر است معانی متعددی در آن نهفته است. با هر فردی که مصاحبه شود، ممکن است بخشی یا لایهای از معانی را روایت کند و کار مورخ آن است که دنبال چندین مرجع و منبع دیگر (atencity) برود و از آنها نیز، درباره این موضوع، سئوال و کندوکاو (research) کند. گازیوروسکی معتقد است که در تاریخ شفاهی، صرف مصاحبه یا ضبط سخن کسی که شاهد واقعه بوده است را نمیتوان یک سند قابل استناد دانست. یکی از اموری که در تاریخ شفاهی وجود دارد و ربطی به تاریخ ندارد، اسطوره است. اسطوره، پدیدهای است که در گذر زمان، در هالهای از تقدس پیچیده شده است.
تفاوت تاریخ شفاهی، با سنت شفاهی، در آن است که سنت شفاهی تجربه نسلهاست که از طریق زبان انتقال مییابد ولی تاریخ شفاهی تجربه یک شخص از وقایعی است که دامنگیر عموم بوده است.
اگر امکان بازگو کردن حوادث تاریخی برای افراد مطلع فراهم نباشد زمینه شایعه فراهم میشود. پدیدهای که همزاد تاریخ و گاه خود تاریخ میشود و مردم هر روز، قسمتی از سرگرمی خود را با لذت شایعه تأمین میکنند.
تفاوت اسناد شفاهی با تاریخ شفاهی چیست؟
کارکرد تاریخ در نظر قدما، عبرت و از نظر متجددین، انتقال تجربه و از نظر من تعمیق دید اجتماعی است. تاریخ میخواهد راه زندگی بهتر را به ما ارائه کند و تجارب دیگران را در اختیار ما قرار دهد و راه بهتری برای مدنیت به ما آموزش دهد. همه ملل صاحب تاریخ معتقدند که صاحب تمدن هستند. سازماندهی و ساماندهی امور سیاست نیز از دیگر کارکردهای مهم تاریخ است. موضوع اساسی تاریخ شفاهی، به حداکثر رساندن حجم کارکردهای تاریخ است. برای یافتن حلقهای مفقود تاریخ، پرسشی در ذهن مورخ مطرح میشود و میکوشد تا حجم غایب تاریخ را که در جهان گمشده است، پیدا کند.
صحنه تاریخ احتمالاً در دورهای از زمان برای گروههای خاصی مفهوم مشارکت در قدرت را داشته است.
m مشهور است که هر نسلی تاریخ خودش را مینویسد و ضرورتهای خودش را تشخیص میدهد، مورخ احساس میکند که موضوعات و یا رویدادهایی در حال نابودی است و او در ثبت و ضبط آن مسئولیت دارد و نگاه او به تاریخ شفاهی و تاریخ محلی حفظ مباحثی است که به مرور زمان محو میشود. مثلاً درباره اصناف مختلفی که در اصفهان کار کردهاند. مطالبی نقل شده است. (در مورد گروهی که عینک میزدند ضربالمثلها و طنزهایی در اصفهان وجود دارد که از آن جمله این است که فکر میکردند هر بیسوادی که عینک بزند باسواد میشود.) جمعآوری این نوع مسائل، کار مورخ شفاهی است. در آمریکا یا نیوزلند و... برای ثبت تاریخ شفاهی برنامه آموزش عمومی دارند. آیا هدف تاریخ شفاهی، فرصت اظهار وجود دادن به افراد غیرنخبه و سطح پایین جامعه نیست؟
q شاید یک پزشک معتقد باشد بهترین شرایط جامعه آن است که همه دکتر بشوند. اما وقتی این امکان وجود ندارد، تأکید میکند که حفظ بهداشت عمومی در سطح جامعه ضروری است.
ما هم معتقدیم که در نقل تاریخ، یک بهداشت تاریخی داریم که همه مردم، در آن مشارکت دارند. حد مطلوب تاریخنگاری، این نیست که همه مورخ شوند، تلاش جمعی برای یافتن حلقههای مفقودهای که در ارتباط با حوادث (مثلاً کشور ما، ایران) وجود دارد، از مهمترین عوامل تاریخ است.
شاید بارها این جمله را شنیده و گفتهاید که: ملت ایران، بهترین قوانین را دارند و بهترین ناقضین قانون هم هستند. این امر با یک سلسله علت و معلولهایی مرتبط است که مثلاً در حضور و بیان شفاهی همه از قانون طرفداری میکنیم. اما در تنهایی معتقدیم که قانون به درد نمیخورد و ما پیوسته در دانشگاه، در رانندگی و... با شکستن قوانین مواجه میشویم.
سلسله علتهایی که موجب این امر شده است، حتی برای یک مورخ که صد سال در تاریخ ایران مطالعه کرده است، کاملاً روشن نیست.
m شاید یکی از علل عدم توجه به قانون آن است که قانون مانند تار عنکبوت است مگسها را میگیرد ولی پرستوها از آن عبور میکنند. شاید تاریخ شفاهی تاریخ مگسها باشد نه تاریخ پرستوها.
من با نظرات حضرتعالی موافقم.
انواع اسناد تاریخی
ما به عنوان مورخ، به سه نوع سند قایل هستیم، سند رسمی که در سیکل دایره حکومتی، وجود دارد. سند نیمه رسمی که یک سر آن به دایره حکومتی و سر دیگر آن به مردم وصل است و سند غیررسمی که افراد در خاطرات و زندگی شخصی (Community) یا اجتماعات خصوصی خودشان دارند.
از نظر مورخ قرن بیستم بسیاری از حلقههای مفقود جامعه و نبضهای آن، در این صحنههای غیررسمی است که لومپنها، گروههای فشار یا گروههای دیگری که در سیاستگذاری حضور رسمی ندارند، در صحنه غیررسمی بازیگران قویای دارند. و ما آنها را میشناسیم. اما در یک اداره، گاهی یک آبدارچی، از رئیس آن نفوذ بیشتری دارد. ولی در صحنه رسمی، هیچجا را امضا نکرده است. در تاریخ شفاهی، مجموعهای از آرزوها، دغدغهها، انتظارات و... وجود دارد که در حیطه اسناد رسمی جایی ندارند. مسایل جنسی جامعه (که در اخلاقیات جامعه جا دارند) و ما نبایستی در مورد آنها صحبت کنیم. حداقل در حیطه خط قرمز اخلاقیات، گوشه عظیمی از تاریخ نهفته است. (مثلاً جریان ملافاطمی(9)، در زمان کریم خان زند، انعکاسهایی در جامعه دارد و عامل موفقیتهایی برای او میشود.) و تمایلات، رفتارها و اندیشه مردم را تحتتأثیر قرار میدهد.
یکی از نگرشهای پست مدرن توجه به گروههای تابو(10) است که در تاریخ رسمی قرار نیست از آنها صحبتی بشود، ولی تاریخ شفاهی اینها را بیان میکند. تاریخ شفاهی همیشه چشم انداز گذشته نیست. علایق اجتماعی در نقل تاریخ مؤثر است. تاریخ در نهایت متکی بر اهداف اجتماعی است. معمولاً جامعه چیزهایی را میخواهد که برایش ضرورت دارد. در نمای کلی هر جامعه نیازهایی که دارد را مطرح میکند و به گذشته، نسبت میدهد. گسترش دستگاههای الکتریکی و الکترونیکی ذائقهای را در جامعه ایجاد میکند که اطلاعات بیشتری نسبت به گذشته از مورخ طلب میکند. در کنار هر صفحه تاریخ، صدها صفحه اطلاعات غیررسمی وجود دارد.
یکی از مبتکرین تاریخشکن و پست مدرن در کنار کتاب رسمی تاریخ کتاب دیگری نوشت که هیچکس نمیتوانست درست و غلط را از هم تشخیص دهد.
وقتی فردی با فرزندش از سنگلاخها و کوهستانهای اصفهان میگذرد ممکن است فرزندش سئوال کند که آسفالت خیابانهای اصفهان، از کی شروع شده است؟ گرچه چنین چیزی در جایی ثبت نشده است ولی میتوان از افراد قدیمی و اصیل سئوال کرد و پاسخ آن را پیدا کرد.
جامعه ما الآن ذائقه متفاوتی دارد که در دست مورخ نیست. در اختیار سیستم information است. افراد سایتهای مختلف را میبینند و ما هم که نمیتوانیم چشم مردم را ببندیم.
حیات تاریخ شفاهی در عصر حاضر به ضبطصوت قابل حمل گره خورده است و آغاز آن سال 1947 تا اواخر دهه 70 یعنی 1979 بوده است که در آن بازسازی گذشته صورت گرفته است. اولین شاخصه برای مورخ شفاهی در مصاحبه پیگیری واقعه معینی از طریق جزئیات روزمرة اطراف آن بوده است. دومین شاخصه، یافتن عناصر تفسیری برای وقایع گذشته است. نظریهپردازی، در این دوره خیلی مشهور است.
کار مهم تامپسون(11) تحقیق در کارکرد ایدئولوژی و توافق عامه در ظهور و سقوط فاشیسم است. این کتاب مفصلی است که اکثر تاریخ شفاهی نگاران جدید را تحتتأثیر قرار داده است. در این کتاب تمام مقالات در مورد تاریخ شفاهی را تا سال 1998 آورده است. شاخصه مهم این دوره از تاریخ شفاهی، آن است که نشان داد نتایج مصاحبه، تنها واقعیات نیستند. و معجونی از عناصر ناخودآگاه حافظه، مثل ایدئولوژی، آرزوهای نهفته افراد در مورد حوادث یا پشت حوادث نیز در آن نهفته است.
آمال و آرزوهای انسانی در نسلهای مختلف متفاوت است. مثلاً مجموعه تفسیر خوابهای نسل گذشته، در کتابی به نام مجمعالدعوات(12) جمعآوری شده است، اگر این مجموعه را با تفسیر خوابهایی که در سایتهای کامپیوتری است مقایسه کنیم، هیچ شباهتی میان آنها وجود ندارد. پس به همان اندازه که آرزوهایمان تغییر کرده است خوابها نیز تغییر کرده است. مورخ شفاهی امروز به دنبال پاسخگویی ابهامات مورد علاقه نسل جدید است.
در دورهای که پیتزای سبک قدیم اصفهان وجود داشت! که نخود را میکوبیدند و روی نان میمالیدند و میخوردند. ذائقهای برای پیتزای جدید، وجود نداشت. بعد که خانمها به دلیل گرایش به مد و اشتغال کمتر به آشپزخانه میرفتند، (یکی از جهانهای گمشده جهانهای زنان است که حرفهای گفتنی فراوانی دارد.) از حدود سال 1362 پای این نوع پیتزا به جامعه باز شد.
پس شرایط اجتماعی در آرزوهای جامعه عکسالعمل خواهد داشت. تاریخ شفاهی ما به دنبال حرفهای نگفته است. چیزهایی که معمول نیست، بگوییم و یکی از آن موارد رؤیاهای ماست که به تناسب فضای جدید، عوض شده است و ما باید این فضای تازه را برای دیگران تقسیم کنیم.
mبه نظر شما بیوگرافی نویسی یا همین خوابنامه نویسی چقدر با تاریخ شفاهی ارتباط پیدا میکند؟
q به نظر من، آنچه نوشته شود جدای از تاریخ شفاهی است. مصاحبه خلاق یا فعال با خاطرهنویسی، کاملاً متفاوت است.
مورخین شفاهی، تحت تأثیر سه جریان عمده اجتماعی بودهاند. یکی از این جریانها، چپهای جدید(13) هستند که معتقدند تاریخ را باید از قاعده اجتماع نوشت. جریان دیگر مدافعین حقوق اجتماعی هستند. جریان سوم مربوط به زنان میشود. چشمانداز این سه حرکت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، باعث شد که بیشتر مورخین، به سمت گروههایی که به حاشیه رانده شده و یا فراموش شدهاند کشیده شوند که زنان، طبقات کارگری و اقلیتهای قومی و مذهبی، در صدر آن هستند. این امور باعث شد که خیلی از زشتیها را در مقابل جامعه باز کنند. در سیستم تاریخ رسمی، چیز زشتی وجود ندارد. زیرا تولیدات رسمی اجازه ثبت آن را نمیدهند. اما مورخ شفاهی به دنبال این نقاط ضعف است.
مطلب دیگر این که ما در تاریخ شفاهی به مصاحبه فعال و خلاق معتقد هستیم، تفاوت این نوع مصاحبه با مصاحبه عادی آن است که مبنای مصاحبه عادی، مصاحبه کننده است اما در مصاحبه فعال، علایق دوجانبه وجود دارد. گرچه ممکن است به صورت سیستم اداری درآید و با انعقاد قرارداد از مورخ شفاهی بخواهیم که دنبال موضوعی برود ولی اساس کار علایق دوجانبه است. تفاوت دیگر مصاحبه خلاق با مصاحبه عادی آن است که در تاریخ شفاهی برای تولید اسناد شفاهی نمیتوان هدفی معین کرد. چون ما نمیدانیم چه چیزی در ذهن مصاحبه شونده است. ولی در مصاحبه عادی شما نظر مصاحبه شونده را درباره موضوع خاصی مثل ترافیک، سئوال میکنید. تاریخ شفاهی بیمرز است. تجارب مصاحبهکننده و مصاحبه شونده، هر دو فعال میشود و تبادل تجربه صورت میگیرد. این نوع مصاحبه، مصاحبه در سطح نیست سئوالات حاشیهای فراوانی مطرح میشود و جواب میگیرد.
اصول کارکردی تاریخ شفاهی
اولین اصل این است که منابع شفاهی، اصالت ندارند. در کنار این منابع، منابع کتبی، مطرح میشوند. که آن را تکمیل و تصحیح میکنند آنچه برای مورخ مهم است کلمه نوشته شده است. کوتاهترین فاصله میان مورخ و واقعه کلمه است. از امور شفاهی، برای تفسیر این کلمهها استفاده میشوند. و باید در حاشیه کلمهها به کار روند. در هر دوره اتمسفرهای مختلفی وجود دارد که مصاحبه شونده تحتتأثیر آنهاست.
نکته دوم اینکه مصاحبه شفاهی فعال میتواند حد سیاست و عناصر مشوق نهان شده در پشت منابع کتبی را آشکار کند. مثلاً در داستان خزعل، یک حدس وجود دارد که رضاشاه، عامل دستگیری او نبوده است. شخصی مدعی است که پدربزرگش این کار را کرده است و ما با او مصاحبه کردهایم. اما این موضوع در جایی منعکس نشده است. ولی دغدغهای برای ما ایجاد کرده است با اینکه به صحت آن یقین نداریم.
نکته سوم، مصاحبه فعال میتواند به آشکارسازی مفهوم اسناد کتبی کمک کند و گاه نکات بااهمیتی را نشان دهد.
نکته چهارم تاریخ شفاهی به توالی و نظم تحقیقات مخصوصاً در حوادث همعرض که مورخ نمیداند از کجا شروع کند کمک میکند. مثلاً در اصفهان، وقایع مهمی اتفاق میافتد و منزل آیتالله خادمی (با اینکه خود ایشان مخالف حرکتهای انقلابی است) مرکز فعالیت میشود. علت این تغییر موضع، محتاج بررسی است. آیا ساواک برای ساکت کردن مردم به چنین حیلهای متوسل شده بود تا با استفاده از روحیه آیتالله خادمی، موجب از بین رفتن هیجان مردم بشود و یا تغییری در موضع آیتالله خادمی ایجاد شده بود. وقتی موضوع را با شاهدان وقایع به گفتگو میگذاریم متوجه میشویم که از کجا باید شروع کنیم؟ نکته دیگر نقش منابع شفاهی، تکمیل جزئیات تاریخ است. حتی اگر همه فاکتورهای لازم برای دسترسی به جریانهای اصلی تاریخ را داشته باشیم، نمیتوانیم از افرادی که شاهد وقایع هستند بگذریم. خلأهایی که وجود دارد را میتوان با منابع شفاهی تأمین کرد.
نکته آخر اینکه اگر بدون استفاده از منابع شفاهی در انتظار تحقق منابع کتبی باشیم ممکن است اثر و اهمیت واقعه از بین برود و یا واقعهای کاذب جایگزین آن شود. با منابع شفاهی میتوان همانند عمل سزارین از سقط واقعه جلوگیری کرد.
اگر از یک واقعه خاطرههای مختلفی وجود دارد و صحنههای رسمی به هر دلیل علاقهای به ثبت آن ندارند، جمعآوری شفاهی، موجب حفظ آن میشود.
m در تاریخنگاری حدیث از افرادی به نام «ثقه» یاد میشود که این افراد نباید هیچگونه سابقه جعل و دروغ داشته باشند. این موضوع میتواند ملاک خوبی برای تاریخ شفاهی باشد آیا از سال 1947 که تاریخ شفاهی مطرح شده است به این موضوع توجه شده است. نکته دوم اینکه در مصاحبه خلاق، مصاحبهگر ناچار باید با تاریخ آشنا باشد تا کنترلی غیرمستقیم و نامرئی بر مطالب، اعمال کند.
qبله در مصاحبه به نکاتی توجه میشود. مثلاً با افرادی که سن خیلی بالا دارند به دلیل اینکه احتمال فراموشی در آنها هست، نمیتوان مصاحبه کرد. و در جایی که با افراد بیسواد و درس نخوانده درباره موضوعی مصاحبه میکنیم، باید تواتر(14) وجود داشته باشد.
در مصاحبه با سیاستمداران که با شیوههایی مهرآمیز از بیان حقایق سر باز میزنند موارد نقص و نقد زیادی در تاریخنگاری شفاهی ایران وجود دارد.
m یک بند این پرسشنامه که برای پاسخگویی است و از سایتها کپی گرفتهام این است که پاسخگویی به سئوالات باید کاملاً باز باشد. ابتدا همه خاطرات و تجارب خود را از وقایع تاریخی شرح بدهد و سپس سئوالات مطرح شود.
مصاحبهکننده با توجه به شرایط زمان و مکان، میزان آمادگی مصاحبه شونده، تمام یا قسمتی از سئوالات پرسشنامه را مطرح میکند. یعنی مصاحبه شونده باید از تخصص در مصاحبه برخوردار باشد و ذهنیتی نسبت به موضوع داشته باشد. اگر در مصاحبه کنترل صورت گیرد مصاحبه خراب میشود؟
q شخصی که میخواهد مصاحبه کند، نباید در مورد آن واقعه خالیالذهن باشد. در مورد حادثهای اطلاعات کلی وجود دارد و گرهها و ابهاماتی هم وجود دارد هدف ما از مصاحبه پر کردن این خلأها و باز کردن این گرههاست. پس بدون تجربه نمیشود اقدام به مصاحبه کرد.
پینویسها:
1- Hermeneutical.
2- text.
3ـ text یا textural به معنای نسج و بافت است و به صنایع نساجی texture یا textural گویند.
4ـ از حوادث تاریخ صدر اسلام، در دوران پیامبر(ص). (ویراستار)
5ـ Optimism فلسفه خوشبینی، اعتقاد به اینکه عالم وجود بر اساس نیکی بنیاد نهاده شده است. نیکبینی.
6- Mark J. Gasiorowski.
7ـ Michel Foucault میشل فوکو (1984 ـ 1926) در پوانیه فرانسه زاده شد. در دانشگاه سوربن فلسفه خواند و لیسانس خود را در 1948 گرفت. مدت کوتاهی عنصر حزب کمونیست فرانسه بود. در سال 1951 از حزب کنار کشید. او در دهه 1950 به تحصیلات روانشناسی روی آورد و در دانشگاه هامبورگ با نوشتن رسالهای درباره «مجنون» به اخذ درجه دکترا نایل آمد و در سال 1964 استاد فلسفه دانشگاه کارمون فرانسه شد. (ویراستار)
8ـ قال رسولالله(ص): قیدوا العلم بالکتابه (حدیث 944) الامام علی(ع): قیدو العلم، قیدوا العلم (حدیث 947)، محمدی ری شهری، العلم والحکمه فیالکتاب والسنه، قم، درالحدیث 1376، ص 240. (ویراستار)
9ـ جریان او در کتاب رستمالتواریخ نقل شده که با خانمهای بدنام ارتباط داشته و به دلیل اشتیاق به دیوان حافظ، به این نام خوانده شده است.
ملا در دوره صفویه معنی خاصی داشته است، در دوره زند، تقلیل معنا پیدا میکند. در دوره قاجار به مدرسینی که در حد کتاب «نصایحالصبیان» اطلاع داشتند، ملا گفته میشده است.
10ـ Taboo, Tabu تقدیس، مهنیات قدسی، حرام شمردن.
11ـ John Thompson: او معتقد است اصطلاح ایدئولوژی مربوط به دوران پس از روشنفکری است اما کارکرد آن مربوط به جوامع مبتنی بر سلطة طبقاتی است. (کمال خسروی، نقد ایدئولوژی، نشر اختران، تهران 1383، ص 347). (ویراستار)
12ـ کتاب مجتمعالدعوات از سیدبن طاووس کتابی است پیرامون مجموعهای منتخب از ادعیه، همانند مفاتیحالجنان.
13ـ New left (برای اطلاع بیشتر ر.ک به: بشیریه حسین: فصل جمعبندی مارکسیسم قرن بیستم، ص 400 به بعد، تاریخ اندیشههای سیاسی در قرن بیستم. اندیشههای مارکسیستی، تهران 1378، نشر نی.
14ـ تواتر یعنی افراد زیادی که احتمال تبانی آنها وجود ندارد، در موضوعی متفقالقول باشند. (ویراستار)
بولتن «اولین سمینار تخصصی تاریخ شفاهی» دانشگاه اصفهان
تعداد بازدید: 9069








آخرین مطالب
پربازدیدها
اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 146
حادثۀ دیگر مربوط به یک گروهبان مخابرات است به نام کاسب. این گروهبان با من دوست بود. بلایی به سرش آمد که برای بسیاری از نیروهای ما ناراحتکننده بود. این گروهبان، روزی نفربر خود را به تعمیرگاهی که در بصره مستقر شده بود میبرد و بعد از تحویل نفربر به مکانیکیها و شرح دادن عیب و ایراد آن به خانهاش میرود.






