تاریخ شفاهی مبارزات سیاسی زنان مسلمان (1357-1342)

رحیم نیکبخت


بسمه‌تعالی

 تاریخ شفاهی مبارزات سیاسی زنان مسلمان (1357- 1342)، اعظم مراد حاصلی خامنه، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1386

رحیم نیکبخت*

 انقلاب اسلامی ایران با پیروزی در بهمن 1357 دو گونه منبع را با توجه به قریب‌العهد بودن خود وارد تاریخ‌نگاری نمود نخست اسناد امنیتی و سیاسی و دیگر خاطرات شفاهی. البته گردآوری اطلاعات از طریق مصاحبه اختصاص به رشته تاریخ ندارد در سایر رشته‌های علوم انسانی چون روانشناسی، جامعه‌شناسی، مردم‌شناسی مهمترین ابزار دستیابی به اطلاعات انجام مصاحبه می‌باشد. هر مصاحبه اگر به شیوه علمی طراحی، اجرا و بازنویسی گردد می‌تواند مواد خام مورد در تدوین تاریخ شفاهی قرار گیرد. با این حال به هر مصاحبه نمی‌توان نام تاریخ شفاهی اطلاق کرد بلکه مصاحبه‌ها وقتی در کنار هم قرار گرفت و روایتی منسجم به وجود آورد- همچون قطعات پازل- تاریخ شفاهی به وجود می‌آید.

مرکز اسناد انقلاب اسلامی با توجه به اینکه متولی تدوین تاریخ انقلاب اسلامی است تاکنون فعالیت قابل توجهی در تدوین تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی و نقش گروه‌های مختلف انجام داده است.[1] از جمله می‌توان به تاریخ شفاهی گروه مهدوین، تاریخ شفاهی گروه ابوذر، تاریخ شفاهی هیأت‌های موتلفه، ... اشاره کرد. یکی از آثار اخیر تاریخ شفاهی مرکز که روانه بازار شده است «تاریخ شفاهی مبارزات سیاسی زنان مسلمان» می‌باشد که در نوع خود اثری قابل توجه و ارزشمند است.

تاریخ شفاهی مبارزات سیاسی زنان مسلمان، در پنج فصل و اسناد مرتبط در ضمیمه چاپ و انتشار یافته است. در فصل اول «سابقه حضور جمعی زنان ایرانی در صحنه‌های سیاسی اجتماعی» موضوعاتی شامل: نقش زنان در نهضت تنباکو، نهضت مشروطیت و جریان کشف حجاب توسط رضاشاه، حوادث شهریور 1320 و آزادی نسبی استفاده از حجاب، و حق آزادی زنان به بحث گذاشته شده است. در واقع این فصل مدخل ورود به بحث اصلی در فصول بعدی است.

فصل دوم به بررسی عوامل تأثیرگذار در جذب زنان به فعالیت‌های سیاسی و مبارزاتی اختصاص دارد که شامل دو دسته عوامل فرهنگی و مذهبی و عوامل سیاسی و اجتماعی است. نقش مذهب در خانواده‌ها، نقش گرایش‌های مذهبی همسر و تحصیلات از جمله عوامل دسته اول هستند و عواملی چون نقش و گرایش‌های سیاسی همسر، مدرسه و دانشگاه و ارتباط با گروه‌های مبارز در دسته دوم قرار می‌گیرد.

فصل سوم به موضوعات مهم و قابل توجه می‌پردازد. نخست فعالیت‌های سیاسی زنان مسلمان در سطح جامعه که شامل تشکیل کلاس‌های دینی و برگزاری جلسات مذهبی، سخنرانی‌های زنان می‌شود. دوم فعالیت در مدارس اسلامی، فعالیت‌های صورت‌گرفته جامعه تعلیمات اسلامی، فعالیت‌های دانش‌آموزان دختر، مدرسه رفاه مورد توجه قرار گرفته است و در نهایت فعالیت‌های انجام‌گرفته در مراکز فرهنگی و مذهبی از جمله حسینیه ارشاد، دانشگاه‌ها و مساجد را دربر می‌گیرد.

فصل چهارم از مهمترین فصول کتاب تاریخ شفاهی مبارزات زنان مسلمان می‌باشد. در این فصل به مبارزان زن مسلمان که به زندان‌های مخوف رژیم پهلوی افتاده‌اند با عنوان «از بازداشت تا زندان» اختصاص دارد. در این فصل نخستین رویارویی زنان با بازداشت و زندان و رفتن به ملاقات همسران زندانی از زبان زنان مبارز بازگو گردیده است. در قسمت بعدی این فصل: بازداشت و بازجویی‌های زنان مبارز، نحوه بازجویی و بازجویان، وضعیت بازداشتگاه‌ها و زندان‌ها، مقاومت زنان در زندان‌ها و هم‌بندی‌ها اهم مطالب ارایه شده است. قسمت پایانی هم به شکنجه و اقسام آن که در مورد زنان مبارز اعمال می‌گردید پرداخته شده است. روایت‌های تلخ و جانگداز که تصور آن هم بسیار سخت و جان‌فرسا می‌باشد.

در فصل پایانی حضور زنان در صحنه‌های مختلف  انقلاب اسلامی در سال 1357 را بازگو می‌شود. در تدوین کتاب «تاریخ شفاهی مبارزات سیاسی زنان مسلمان» علاوه بر خاطرات شفاهی زنان مسلمان که در آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، و خاطرات چاپ‌شده برخی از زنان مبارز در نشریات؛ با تعدادی از زنان مبارز مصاحبه‌هایی صورت گرفته است. در کنار مصاحبه‌ها از سایر منابع به ویژه اسناد منتشرشده و اسناد منتشرنشده موجود در آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی به نحو احسن استفاده شده است و تصویر تعدادی از اسناد مهم هم در پایان کتاب ارایه گردیده است.



* پژوهشگر تاریخ انقلاب اسلامی Nikbakht@irdc.ir

[1]. برای اطلاع بیشتر ر ک به: سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی: www.irdc.ir


کتاب ماه تاریخ و جغرافیا، اسفند 1386


 
تعداد بازدید: 6992


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 129

ساعت شش صبح بود که دستور عقب‌نشینی آمد و افراد با خوشحالی فرار کردند. ولی ما حدود بیست نفر بودیم که در موضع ماندیم. در همین احوال دیدم یکی از پاسداران شما بالای کوه سنگر گرفته و به طرف ما تیراندازی می‌کند. او چهار نفر از ما را کشت. ماندیم شانزده نفر. بعد از آن قرار گذاشتیم بدون هیچ‌گونه حرکت یا تیراندازی با یک پارچة سفید به پاسدار علامت بدهیم. دستمال سفیدی به لولة آرپی‌جی بستیم و آن را بالا گرفتیم. پاسدار، بعد از حدود نیم ساعت خودش را به ما رساند و ما را اسیر کرد.