در حاشیه کنفرانس بین‌المللی تاریخ شفاهی، در مسقط رخ داد

معرفی فعالیت‌های تاریخ شفاهی ایران، توسط دکتر «مرتضی نورائی»

به نقل از خبرگزاری‌های عرب‌زبان

مریم اسدی جعفری

17 مهر 1403


به گزارش سایت تاریخ شفاهی ایران، کنفرانس بین‌المللی تاریخ شفاهی «مفهوم و تجربه عربی»، 23 تا 25 سپتامبر 2024 (دوم تا چهارم مهر 1403) به میزبانی مسقط، پایتخت عمان، با حضورِ گروهی از نخبگان و پژوهشگرانِ حوزه مستندسازی برگزار شد.

این کنفرانس که توسط سازمان اسناد و آرشیو ملی مقامات عمان برپا شده بود، سه محور اصلی با عناوین «مفهوم تاریخ شفاهی در جهان عرب، منطقه‌ای و جهانی»، «تجارب عرب: روش و محصول» و «چشم‌انداز تجربه عرب در تاریخ شفاهی» داشت و در قالب ارائه مقاله و جلسات بحث تخصصی برگزار شد و چالش‌ها و چشم‌اندازهای آینده تاریخ شفاهی را مورد بحث قرار داد.

در حاشیه کنفرانس بین‌المللی تاریخ شفاهی «مفهوم و تجربه عربی»، دکتر مرتضی نورائی، استادتمامِ گروه تاریخ دانشگاه اصفهان، به صورتِ برخط، حضور پیدا کرد و از تجارب انجمن تاریخ شفاهی در ایران و اصفهان سخن گفت. وی با اشاره به شناسایی حدود 10هزار نفر از فعالان این عرصه در کشورمان، به اقدامات علمی گروه تاریخ دانشگاه اصفهان، در زمینه علمی کردن و دانشگاهی کردنِ تاریخ شفاهی پرداخت.

در بیانیۀ پایانی کنفرانس بین‌المللی تاریخ شفاهی «مفهوم و تجربه عربی»، بر سرمایه‌گذاری در موضوعات و روش‌شناسی تاریخ شفاهی، با وارد کردن آن به مطالعات دانشگاهی رشته‌های علوم انسانی و برنامه‌های درسی در آموزش عمومی، به منظور توسعه مهارت‌ها و قابلیت‌ها تأکید شد.

همچنین اهمیت صدور راهنمای علمی فنون و مهارت‌های لازم برای تاریخ شفاهی، برگزاری رویدادها و فعالیت‌های فرهنگی و علمی مرتبط با تاریخ شفاهی برای آگاه‌سازی مردم از اهمیت مستندسازی روایات شفاهی، لزوم تقویت مبادلات دانشگاهی و همچنین برنامه‌های همکاری، انتقال تخصص و دانش و ایجاد مشارکت بین مؤسسات تحقیقاتی در جهان عرب، مورد تأکید قرار گرفت.

بر اساس این بیانیه، شرکت‌کنندگان در این کنفرانس، پیشنهاد انتشار مجله سالانه‌ای با موضوع مطالعات، پژوهش و ترجمه در زمینه تاریخ شفاهی، سرمایه‌گذاری در اسناد شفاهی و حمایت از صنایع خلاق و انتشار مستندهای مرتبط با تاریخ شفاهی را ارائه کردند.



 
تعداد بازدید: 186


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 119

داشتم به آن بسیجی کوچولو نگاه می‌کردم که دیدم او از جمع دوستانش جدا شد و به طرف یک نفربر که در چند متری آنها پارک شده و دریچه آن باز بود رفت. وقتی کنار نفربر رسید دست در جیب گشادش کرد و با زحمت، نارنجکی بیرون آورد. می‌خواستم بلند شوم و داد و فریاد به راه بیندازم تا جلوی او را بگیرند ولی اصلاً قدرتِ تکان خوردن نداشتم. حیرت‌زده نگاه می‌کردم که این بسیجی کوچک چکار می‌کند. بسیجی با حوصله و دقت ضامن نارنجک را کشید و آن را از دریچه بالا داخل نفربر انداخت. با سرعت به طرف دوستان خود دوید و همه روی زمین دراز کشیدند.