خاطرات عبدالرسول نصیری


05 شهریور 1403


 عبدالرسول نصیری، بسیجی دوران دفاع مقدس، مهمان دویست و بیست‌ونهمین برنامه شب خاطره (آبان 1391) بود. او درباره یکی از رزمندگان آبادان خاطره گفت. او گفت: «فردی داشتیم به نام محمد که از بچه‌های آبادان و عرب‌زبان بود که شهید شد. هیکل درشت و قد بلندی داشت. اما کارهایی که انجام می‌داد به هیکلش نمی‌خورد. بدنش نرم بود. روی سینه می‌خوابید و دو پا را 180 درجه می‌آورد روی شانه و مثل عقرب به نظر می‌رسید. او نیروی شناسایی بود و برای شناسایی به خاک عراق می‌رفت. قرآن را حفظ کرده بود؛ قرآنِ جیبی با خط ریز در نور ماه. در حالی‌که وقتی وارد خاک عراق می‌شوی برای شناسایی باید دو چشم هم قرض کنی تا به سیم گیر نکنی. آنها نیروهای شناسایی را زنده می‌گرفتند.»

در ادامه، این روایت را ببینیم.

تاکنون 359 برنامه شب خاطره دفاع مقدس از سوی مرکز مطالعات و تحقیقات فرهنگ و ادب پایداری و دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری برگزار شده است. برنامه آینده 5 مهر 1403برگزار می‌شود.

آرشیو



 
تعداد بازدید: 1683


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 
پاسخ کارشناسان به سؤالات تاریخ شفاهی

100 سؤال/9

در پانویس‌های توضیحی شایسته است که طیفی (حداقل تا حداکثر) را برای کلمات نیازمند گویاسازی مشخص کرد تا متن نوشته‌شده جامع، مانع و اقتصادی باشد. همچنین باید توضیحات نوشته‌شده دربارة اشخاص، اصطلاحات و رخدادها، متناسب باشند(همتانویسی). مثلاً فردی را در سی کلمه معرفی نکرد و فرد دیگر را در سیصد کلمه. در این صورت باید گویاسازی حد مشخصی را رعایت کرد...